پاسخ ظریف به شروط ۱۲ گانه وزیر خارجه آمریکا
وزیر خارجه ایران در پاسخ به شروط دوازدهگانه وزیر امور خارجه آمریکا، مهمترین مطالبات دولت و ملت ایران از واشنگتن را اعلام کرد.
به نقل از شرق، محمدجواد ظریف در پاسخ به شروط دوازدهگانه وزیر امور خارجه آمریکا،اهم مطالبات دولت و ملت ایران از واشنگتن را برشمرد که به شرح زیر است:
برنامه جامع اقدام مشترک در مورد برنامه هستهای ایران پس از توافقنامه مشارکت تجاری در حوزه اقیانوس آرام و معاهده آبوهوایی پاریس، سومین توافق بینالمللی است که دولت آمریکا از آن خارج شده است. این دولت با اقدامات همچنین بسیاری از توافقات دیگر مانند نفتا، نظام تجارت آزاد و بخشهایی از سیستم ملل متحد را به مخاطره انداخته و لطمه بزرگی به چندجانبهگرایی و دورنمای حل اختلافات از طرق دیپلماتیک زده است.
خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن یکجانبه و غیرقانونی تحریمهای هستهای در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ حتی برخلاف نظر مردم آمریکا، در واقع نقطه اوج بدعهدیها و نقض مکرر این توافق توسط دولت آمریکا بود درحالیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان تنها نهاد تخصصی ذیصلاح بینالمللی بهطور مکرر پایبندی ایران به تعهدات طبق برجام را تأیید کرده است. تصمیم آمریکا با اعتراض جامعه بینالمللی و حتی شرکای نزدیک این کشور همانند اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه و آلمان مواجه شد.
وزیر خارجه جدید آمریکا نیز در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۹۷ در سخنانی بیاساس، توهینآمیز و مداخلهگرانه، خواستهها و تهدیداتی را در ارتباط با ایران مطرح کرد که در تعارض آشکار با هنجارهای شناختهشده بینالمللی و در مغایرت کامل با حقوق بینالملل و رفتار متمدنانه است. این سخنرانی قبل از هر چیز واکنشی انفعالی از جانب دولت آمریکا در برابر مخالفت یکپارچه جامعه بینالمللی با تلاش واشنگتن برای نابودی برجام و انزوای ناشی از آن بود.
پمپئو در این سخنرانی در واقع کوشید تا اقدام آمریکا به خروج از توافق چندجانبه برجام را توجیه و اذهان عمومی بینالمللی را از این اقدام غیرقانونی و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد که متن آن توسط دولت آمریکا پیشنهاد و به اتفاق آرا تصویب شده بود، منحرف کند. بهویژه پیششرطهای دوازدهگانه مطرحشده در این سخنرانی از آن جهت مضحک بود که آمریکا به خاطر تکروی و تلاش در جهت تضعیف چندجانبهگرایی در انزوا قرار گرفته است. بیدلیل نبود که این سخنرانی و سخنرانی ترامپ با برخورد منفی و بیاعتنایی جامعه بینالمللی حتی دوستان آمریکا مواجه شد و تنها معدودی از اقمار آمریکا در منطقه ما از آن حمایت کردند.
تردید دارم که اگر وزیر خارجه آمریکا اندک اطلاعاتی در مورد تاریخ و فرهنگ ایران و مبارزات تاریخی مردم ایران برای استقلال و آزادی داشت و میدانست برخلاف برخی از متحدان منطقهای آمریکا، نظام سیاسی ایران نظامی مبتنی بر یک انقلاب مردمی و خواست و اراده مردم است، چنین سخنانی را بر زبان میراند.
وی باید دریابد که یکی از آرمانهای بزرگ مردم ایران پایاندادن به مداخلات بیگانگان در ایران بوده است که طی ۲۵ سال پس از کودتای ۱۳۳۲ به اوج رسیده بود.پمپئو باید بداند که مردم ایران در طول چهار دهه گذشته در مقابل تجاوزها و فشارهای گوناگون آمریکا، از جمله تلاش برای کودتا و مداخله نظامی، حمایت از متجاوز در جنگ تحمیلی و اعمال تحریمهای یکجانبه و تعمیم فراملی آنها و حتی سرنگونی یک هواپیمای مسافری ایرانی و... سرافرازانه ایستادهاند. مردم ایران هیچگاه این واقعیات را فراموش نمیکنند.
بزرگترین پشتوانه نظام سیاسی ایران مردم آزاده و صلحطلب آن است، مردمی که ضمن پذیرش تعامل سازنده با دنیا براساس احترام متقابل، آماده مقاومت در برابر زورگویی و زیادهخواهی و دفاع یکصدا و یکپارچه از استقلال و سربلندی هستند. تاریخ گواه است که مهاجمان به این سرزمین کهن و متمدن همگی مانند صدام و حامیان به سرنوشت ذلتباری دچار شدند و ایران همچنان سربلند و سرافراز و امیدوار به آینده روشن به راه ادامه داده است.
متأسفانه، در 1.5 سال گذشته سیاست خارجی آمریکا ازجمله سیاست این کشور در قبال ایران مبتنی بر انگارههای بیپایه و اوهام بوده است. ضمن رد اتهامات بیپایه و مستمر رئیسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا که مداخله آشکار در امور داخلی ایران و تهدید غیرقانونی یک عضو ملل متحد در مغایرت آشکار با تعهدات بینالمللی آمریکا مطابق منشور ملل متحد، عهدنامه ۱۳۳۴ و بیانیه الجزایر ۱۳۵۹ است، توجه سردمداران دولت ایالات متحده آمریکا را به برخی جنبههای سیاست خارجی آن دولت که برای تمامی جامعه جهانی خسارتبار است، جلب میکنم:
۱. رفتار و تصمیمات دفعتی و بیمنطق ترامپ و تلاش اطرافیان او برای یافتن توجیهات و بهانههایی برای قانعکردن مخاطبان داخلی و خارجی متأسفانه به وجه بارز روند تصمیمگیری در واشنگتن طی ۱۷ ماه گذشته تبدیل شده است. اینگونه تصمیمگیریها و توضیحات نسنجیده و عجولانه برای توجیه آنها معمولا موجب تناقضگویی و اقدامات متضاد میشود. بهعنوان مثال پمپئو یکبار در جلسه استماع کنگره درحالیکه هنوز رئیس سازمان سیا بود در پاسخ به پرسش نمایندگان مؤکدا گفت ایران برجام را نقض نکرده اما پس از تصمیم ترامپ به خروج از برجام، در سخنرانی ۳۱ اردیبهشت برخلاف گفته پیشین و نظرات تخصصی آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت ایران برجام را نقض کرده است.
۲. اغراق نیست اگر گفته شود ابعادی از سیاست خارجی آمریکا در این مدت به حراج گذاشته شده یعنی چیزی بسیار فراتر از لابیگری معمول. بهعنوان مثال، تاکنون هرگز سابقه نداشته که یک رئیسجمهوری آمریکا کشوری را که در طول مبارزات انتخاباتی بارها فناتیک و حامی تروریست خوانده بود، بهعنوان مقصد اولین سفر خارجی برگزیند یا علنا ابعادی از سیاست خارجی آمریکا را مشروط و موکول به خرید سلاح و دیگر اقلام توسط این یا آن کشور کند. حتی برخی گزارشها نشان میدهد که در مواردی منافع صرفا مادی و غالبا نامشروع مبنای عمل سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است.
۳. بیاعتنایی به قوانین و مقررات بینالمللی و تلاش برای تخریب هرگونه قانونمندی در نظام بینالمللی یکی دیگر از وجوه بارز سیاست خارجی دولت کنونی آمریکاست، تاآنجاکه حتی مطابق گزارشهای خبری، نمایندگان آمریکا در جریان مذاکره بر سر بیانیه نشست گروه ۷ در کانادا، با ذکر عبارتی مبنی بر لزوم اعتلای نظم بینالمللی مبتنی بر قانون مخالفت کرده بودند. دولت ترامپ این رویه مخرب را با نفی اصل بنیادی وفا به عهد آغاز کرد. خروج آمریکا از شماری از توافقات بینالمللی و بهمخاطرهانداختن شماری دیگر از آنها و اقداماتی که علیه سازمانهای بینالمللی در دست انجام دارد، نمونههایی از اقدامات مخربی است که تاکنون توسط آن دولت انجام شده و متأسفانه دورنمای نظم بینالمللی را تیره کرده است. بدیهی است ادامه چنین سیاستهایی میتواند ثبات جامعه بینالمللی را به خطر بیندازد و دولت آمریکا را در وضعیت یک یاغی بینالمللی قرار دهد.
۴. خیالپردازی و تکیه بر موهومات، وجه دیگر سیاست خارجی دولت آمریکاست. اینگونه برخورد آمریکا در سیاست خارجی بهویژه در ارتباط با منطقه غرب آسیا نمود داشته است. اقدامات غیرقانونی و خطرناک آمریکا درمورد قدس شریف، حمایت چشمبسته از اقدامات سبعانه رژیم صهیونیستی در غزه و حمله هوایی و موشکی به مناطقی در سوریه از وجوه بارز چنین سیاست غیراصولی است.
اظهارات ۳۱ اردیبهشت پمپئو اوج توهم مقامات دولت کنونی آمریکا درمورد منطقه ما است. وزیر امور خارجه ایالات متحده در حالی برای مذاکره و تفاهم با ایران شرط تعیین میکند که جامعه بینالمللی نسبت به اصل امکان مذاکره و تفاهم با دولت کنونی ایالات متحده برای هر موضوعی تردید جدی دارد. دولتی که برجام را که نتیجه صدها ساعت مذاکره دوجانبه و چندجانبه با حضور عالیترین مقامات ایالات متحده است و بهوسیله شورای امنیت ملل متحد که آمریکا عضو دائم آن است در قطعنامهای به پیشنهاد آن دولت و تصویب تمامی اعضای شورای امنیت به یک تعهد بینالمللی طبق اصل ۲۵ منشور ملل متحد تبدیل شده است زیر پا گذاشته، چگونه میتواند توقع داشته باشد که دوباره با آن دولت مذاکره شود؟
اقدامات و اظهارات اخیر ترامپ حتی بهانه مضحک مجازبودن خروج از برجام بهدلیل مذاکره و تفاهم توسط دولت قبلی آمریکا را هم باطل کرده و نشان داده که به فاصله چند ساعت توافق شخص رئیسجمهوری را هم زیرپا میگذارد. اقدام ترامپ برای خروج از بیانیه اجلاس گروه هفت یک نمونه روشن از این روش رفتاری قانونگریز است.
اظهارات ترامپ در مصاحبه مطبوعاتی بلافاصله پس از دیدار با رهبر کره شمالی نمونه دیگری از رفتار یک دولت خطرناک و غیرعقلانی است. آیا وزیر امور خارجه آمریکا توقع دارد که ایران با دولتی مذاکره کند که رئیس آن دولت اعلام میکند درصورتیکه 6 ماه دیگر متوجه شوم که اشتباه کردهام، بهانهای پیدا میکنم. آیا چنین دولتی میتواند برای ایران شرط قرار دهد و جای شاکی و متشاکی را عوض کند؟وی فراموش کرده این دولت کنونی آمریکا است که باید نشان دهد حرف و امضای آن اعتبار دارد و نه طرفی که به تعهدات بینالمللی و قول پایبند بوده است. واقعیت این است که این دولتهای آمریکا در هفت دهه گذشتهاند و باید بهخاطر بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و نقض فاحش توافقات دوجانبه و چندجانبه با ایران پاسخگو باشند.
فهرست کوتاهی از مطالبات بهحق مردم و دولت ایران از دولت ایالات متحده آمریکا میتواند حداقل شامل موارد زیر باشد:
۱. دولت آمریکا باید به استقلال و حق حاکمیت ملی ایران احترام بگذارد و تضمین دهد براساس تعهدات این کشور در عهدنامه ۱۳۵۹ الجزایر به مداخلات در ایران خاتمه خواهد داد.
۲. دولت آمریکا باید تهدید و استفاده از زور بهعنوان یک ابزار سیاست خارجی علیه ایران و سایر کشورها را که با اصول آمره حقوق بینالملل و منشور ملل متحد در تضاد بوده و باعث خسارات فراوان به مردم جهان، منطقه ما و مردم آمریکا شده است، رسما کنار بگذارد.
۳. دولت آمریکا باید به مصونیت دولت ایران که از اصول اساسی حقوق بینالملل به شمار میآید، احترام بگذارد و ضمن القای احکام خودسرانه و غیرقانونی صادره قبلی از بهاجراگذاردن آنها در آمریکا و سایر کشورها خودداری کند.
۴. دولت آمریکا باید اقدامات غیرقانونی علیه مردم ایران در دهههای گذشته شامل موارد ذیل را پذیرفته، خسارات وارده به مردم ایران را جبران کند و بهصورت قابل راستیآزمایی اطمینان دهد که از ادامه و تکرار آنها خودداری خواهد کرد:
نقش در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت مردمی و قانونی ایران شد و خسارات و زیانهای عظیمی به ملت ایران بابت استمرار ۲۵ساله دولت خودکامه کودتایی وارد کرد.
ضبط و مصادره غیرقانونی دهها میلیارد دلار اموال و داراییهای ملت ایران که پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ در آمریکا مسدود شده یا در طول سالیان گذشته به بهانههای واهی بهصورت غیرقانونی مصادره شده است.
تجاوز نظامی به خاک ایران در سال ۵۹ و نقض صریح و آشکار حق حاکمیت و تمامیت ارضی ایران
کمکهای بیدریغ نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به دیکتاتور معدوم عراق (صدام) در جنگ تحمیلی هشتساله علیه مردم ایران
نقش مستقیم در درد و رنج سهدههای خیل عظیم ایرانیان مجروحشده بهوسیله سلاحهای شیمیایی عراق که اجزای آن توسط آمریکا و متحدان غربی در اختیار صدام گذاشته شده بود
ساقطکردن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنز در تیرماه ۶۷ که به کشتهشدن بیش از ۲۹۰ مسافر و خدمه بیگناه غیرنظامی انجامید و اعطای مدال به فرمانده ناو
حملات مکرر به سکوهای نفتی ایران در بهار سال ۶۷
تهمتها و ناسزاگوییهای مستمر و بیپایه به ملت شریف ایران نظیر نامبردن از ملت ایران بهعنوان ملت یاغی و مجرم و ملت تروریست و عضو محور شرارت
قراردادن غیرقانونی، نژادپرستانه و بیدلیل مسلمانان، از جمله شهروندان ایران در فهرست افرادی که ورودشان به آمریکا ممنوع است. ایرانیان در زمره موفقترین، فرهیختهترین و قانونمندترین گروه مهاجر در آمریکا بوده و خدمات فراوانی به جامعه کردهاند و اکنون از دیدار اقوام حتی مادربزرگها و پدربزرگها محرومند.
پناهدادن به افراد مروج خشونت علیه ایران در آمریکا و حمایت از گروههای تبهکار شبهنظامی و سازمانهای تروریستی که برخی از آنها سالها در فهرست گروههای تروریستی دولت آمریکا قرار داشته و با تلاش لابیهای جنگافروزان و حقوقبگیران این سازمانها که برخی از آنها امروز در زمره مسئولان طراز اول دولت کنونی آمریکا قرار دارند، از این فهرست خارج شدهاند.
کمک به سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) برای اقدامات تروریستی که منجر به شهادت دانشمندان هستهای ایران شد
خرابکاری در برنامه هستهای ایران از طریق جنگهای سایبری
تلاش برای جعل اسناد و اغوای جامعه بینالمللی و ترویج بحران ساختگی
۵. دولت آمریکا باید سیاستهای تجاوزکارانه تجاوز مستمر اقتصادی در چهار دهه گذشته علیه مردم ایران را متوقف، تحریمهای ظالمانه و گسترده مستقیم و فرامرزی علیه ایران را باطل کرده و صدها لایحه و فرمان اجرائی جهت مانعتراشی در مسیر طبیعی توسعه در ایران را که نقض صریح و آشکار حقوق بینالملل و معاهدات لازمالاجراست و از سوی همگان محکوم شده است، فورا متوقف و خسارات عظیم وارده بر ملت و اقتصاد ایران را جبران کند.
۶. دولت آمریکا باید فورا بدعهدیها و نقض صریح برجام را که صدها میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیرمستقیم ناشی از جلوگیری از تجارت با ایران و سرمایهگذاری در ایران وارد کرده است، متوقف، خسارات مردم ایران را جبران کند و به صورت قابل راستیآزمایی متعهد شود که بدون هیچ قید و شرط کلیه تعهدات در برجام را اجرا کرده و براساس مفاد برجام از هر اقدامی که مانع عادیشدن روابط اقتصادی با ایران شود، خودداری خواهد کرد.
۷. دولت آمریکا باید همه شهروندان ایرانی و غیرایرانی را که به دلیل اتهامات جعلی و ساختگی نقض تحریمهای ایران در آمریکا در زندان به سر میبرند یا با فشارهای غیرقانونی دولت آمریکا توسط سایر دولتها برای استرداد به آمریکا دستگیر شده و تحت سختترین شرایط در بازداشت غیرقانونی به سر میبرند -شامل بانوی باردار، افراد سالخورده و بیمار که حتی برخی از آنها در زندان جانشان را از دست دادهاند- فورا آزاد کرده، خسارتهای وارده به آنها و خانوادههایشان را جبران کند.
۸. دولت آمریکا باید عواقب لشکرکشی تجاوزکارانه و مداخلهجویانه به منطقه از جمله عراق، افغانستان و نیز خلیجفارس را پذیرفته، نیروها را از منطقه خارج کرده و به مداخله در امور منطقه خاتمه دهد.
۹. دولت آمریکا باید به سیاستها و اقداماتی که به ایجاد گروه تروریستی و ضدانسانی داعش و سایر گروههای افراطی منجر شد، پایان داده و متحدان منطقهای را وادار کند که حمایتهای مالی، تسلیحاتی و سیاسی از گروههای افراطی در منطقه و جهان را به صورت قابل راستیآزمایی متوقف کنند.
۱۰. دولت آمریکا باید از تأمین سلاح برای طرف متجاوز در یمن و مشارکت در حملات مکرر به مردم مظلوم یمن و قتل و کشتار هزاران نفر و تخریب کشور دست بردارد و متحدان را وادار به پایان تجاوز علیه مردم یمن و جبران خسارات وارده کند.
۱۱. دولت آمریکا باید با احترام به حقوق و قوانین بینالمللی، حمایت بیحد و مرز از رژیم صهیونیستی را متوقف، سیاست آپارتاید و نقض مداوم حقوقبشر توسط آن رژیم را محکوم و از حقوق مردم فلسطین بهویژه حق تعیین سرنوشت و ایجاد دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف عملا حمایت کند.
۱۲. دولت آمریکا باید فروش سالانه صدها میلیارد دلار سلاحهای مرگبار -و نه زیبا- به مناطق بحرانی جهان و بهویژه منطقه غرب آسیا را متوقف ساخته و به جای اینکه مناطق بحرانی را به انبار باروت تبدیل کند، اجازه دهد این مبالغ هنگفت برای توسعه کشورها و فقرزدایی جهانی به کار رود. تنها کسری از هزینههای خرید سلاح مشتریان آمریکا میتواند به رفع گرسنگی و فقر مطلق، تأمین آب آشامیدنی سالم، مبارزه با بیماری و... در تمام جهان بینجامد.
۱۳. دولت آمریکا باید از مخالفت با خواست پنج دهه جامعه بینالمللی برای ایجاد منطقه عاری از سلاح کشتارجمعی در خاورمیانه دست برداشته، رژیم اشغالگر و متجاوز صهیونیستی را وادار به خلع سلاح اتمی کرده و بزرگترین خطر واقعی برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی یعنی قرارداشتن مخربترین سلاحها در اختیار متجاوزترین و جنگافروزترین رژیم در تاریخ معاصر را خاتمه دهد.
۱۴. دولت آمریکا باید تکیه بیشتر بر سلاحهای هستهای و دکترین تهدید به استفاده از این سلاحهای غیرانسانی در برابر خطرات غیرهستهای را که نقض صریح تعهدات آن کشور طبق ماده ۶ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، رأی مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری، بیانیه اجلاس بازنگری و تمدید معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای سال ۷۴ و قطعنامه شماره ۹۸۴ شورای امنیت است، متوقف و به وظیفه اخلاقی، قانونی و امنیتی برای خلع سلاح کامل هستهای که خواسته اکثریت قریب به اتفاق اعضای ملل متحد و حتی وزرای خارجه سابق آمریکا و یقینا تمامی آحاد مردمان کره زمین است عمل کرده و بهعنوان تنها کشوری که ننگ استفاده از سلاح هستهای را در تاریخ به نام ثبت کرده است، بشریت را از کابوس شوم هولوکاست جهانی هستهای و امنیت موهومی که براساس نابودی قطعی متقابل بنا شده رها کند.
۱۵. دولت آمریکا باید به تمامی طرفهای قراردادی و به جامعه بینالمللی تعهد دهد اصل وفایبهعهد را که مهمترین قاعده حقوق بینالملل و بنیان روابط متمدنانه بشری است، رعایت کرده و دکترین خطرناک استفاده ابزاری از حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی تنها بهعنوان یکی از ابزارها در جعبه ابزار ایالات متحده را به صورت رسمی و مهمتر از آن در عمل خاتمه دهد.
سیاستهای پیشگفته دولت ایالات متحده نهتنها نمونهای از دلایل بیاعتمادی مردم ایران به دولت آمریکا است بلکه از علل مهم و بنیادین بیعدالتی، خشونت، تروریسم، جنگ و ناامنی در جهان و بهویژه در منطقه غرب آسیاست.این سیاستها جز هزینه سنگین مالی و جانی و انزوای جدی در افکار عمومی اکثریت قریببهاتفاق کشورهای جهان حاصلی برای مردم شریف و متمدن آمریکا نداشته و تنها سود آن به معدودی تولیدکنندگان سلاحهای مرگبار رسیده است. چنانچه دولت ایالات متحده این شجاعت را داشته باشد که به خاطر امنیت و رفاه مردم خود و سایر ملل جهان این سیاستها را به صورت رسمی و در عمل کنار بگذارد، انزوای بینالمللی آمریکا خاتمه یافته، تصویر جدیدی از آمریکا در ایران و جهان شکل گرفته و شرایط برای حرکت مشترک به سوی امنیت، آرامش و توسعه فراگیر و پایدار مهیا میشود.
متأسفانه چنین دورنمایی از تغییر رفتار ایالات متحده در شرایط کنونی واقعبینانه نیست. لذا ایران در سطح جهانی همواره در جهت ترویج فراگیری، چندجانبهگرایی، گفتوگو، احترام به حاکمیت قانون و خلع سلاح هستهای از طریق ارائه ابتکارهایی مانند گفتوگوی تمدنها و جهان علیه خشونت و افراطیگری و مشارکت فعال در تلاشهای جهانی برای دستیابی به خلع سلاح هستهای و نظم بینالملل مبتنی بر قانون کوشیده است.
همچنین راهکارهای عملی برای حل سیاسی بحرانهای سوریه و یمن از روزهای آغازین این بحرانها ارائه کرده و در ابتکارهای جدی سیاسی مشارکت فعال داشتهایم ولی متأسفانه ایالات متحده در همه این بحرانها از متجاوزین و تروریستها حمایت کرده است. همچنین به دنبال خروج آمریکا از برجام، ما تلاش صادقانه را با اعضای باقیمانده برجام برای حفظ این دستاورد جهانی مهم دیپلماسی انجام دادهایم و هنوز در ادامه این مسیر هستیم.
ایران در سطح ملی و در طول چهار دهه گذشته امنیت و ثبات را از تواناییهای ذاتی داخلی و با اتکا به مردم بزرگ و دلاور ایران و نه با اتکا به حمایت یا وابستگی به دولتهای خارجی تضمین کرده و علیرغم همه فشارهای خارجی و کمترین هزینه تسلیحاتی در منطقه، هر روز قدرتمندتر، باثباتتر و پیشرفتهتر شده است.
در سطح منطقهای برخلاف آمریکا و سیاست خارجی آن، ایران براساس قانون اساسی با هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری مخالف و بر این باور است که دوران سلطه جهانی و منطقهای به سر آمده است و تلاش در این مسیر برای هر قدرتی بیهوده است. کشورهای منطقه ما باید به جای پذیرش سلطه خارجی یا تلاش برای سلطه بر همسایگان، به دنبال ایجاد منطقهای قویتر، پیشرفتهتر و با ثباتتر باشند.
ما در ایران امنیت و پیشرفت را در امینت و ثبات همسایگان و منطقه میبینیم. ما با همسایگان تاریخ مشترک، فرهنگ مشترک و چالشها و فرصتهای جداناشدنی از یکدیگر داریم و تنها در پرتو امنیت و آرامش داخلی و بینالمللی یکدیگر میتوانیم طعم شیرین امنیت و آرامش توسعه را به مردمان بچشانیم. از دیگر کشورهای منطقه نیز انتظار داریم رویکرد مشابهی داشته و بهجای دکترین تجربهشده و شکستخورده خرید و برونسپاری امنیت به گفتوگو، درک مشترک، اعتمادسازی، تشریک مساعی و همکاری با همسایگان متمرکز شوند.
یران بهترین راه برای حل بحرانهای منطقهای و دستیابی به منطقه قویتر را تشکیل مجمع گفتوگوی منطقهای در خلیج فارس میداند تا بر مبنای اصول مشترک مانند برابری حق حاکمیت ملی کشورها، پرهیز از تهدید و توسل به زور، حل مسالمتآمیز مناقشات، احترام به تمامیت ارضی کشورها، خدشهناپذیری مرزهای بینالمللی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حق تعیین سرنوشت کشورها، اقدامات اعتمادساز برای نزدیککردن کشورهای منطقه را آغاز کرده و با ایجاد درک مشترک پیرامون تهدیدات و فرصتهای منطقهای و جهانی به هدف دستیابی به پیمان عدم تعرض و ایجاد سازوکارهای مشترک همکاری منطقهای دست یابد.
ما به جد باور داریم که منطقه ما بهعنوان واراثان غنیترین تمدنی که جهان به خود دیده باید با اقتدار مسائل را به دست خود و بدون دخالت یا وابستگی به بیگانگان که جز هزینه سنگین برای عزت مشترک و توسعه آینده ما نتیجهای ندارد، حلوفصل کرده و آینده بهتری را برای فرزندان رقم بزنیم.
ارسال نظر