زندگی پر رمز و راز زنان در قسمتی از ایران+عکس
ایران سرزمینی بیهمتا از همنشینی صدها قوم و طایفه است. اقوامی با آداب و رسوم و فرهنگ رنگارنگ که همجواریشان، ترکیبی بینظیر و رنگینکمانی زیبا آفریده است.
به گزارش ،
هر بخش از ایران به فراخور تاریخ کهن و اقلیم و آب و هوا و رسوم دیرینهشان، سبک زندگی ویژهای دارند که شاید برای بسیاری از ما شگفتانگیز باشد؛ آداب و سنتهایی که در کمال تاسف بخشی از آن در حال فراموشی است. با این همه، هنوز در عروسی و عزا، در تولد و مرگ و در کار و زندگی روزمره هر یک از این اقوام، اتفاقات جالب و هیجانانگیزی وجود دارد که ایرانگردان جهان را همچنان به سوی خود میخواند. ترکمنهای ایران هم، در زمره همان اقوام اصیل و شریفی هستند که سبک زندگی و آداب و رسوم بسیار جذابی دارند.آداب و رسومی که پشت سر هر کدام از آن ها چند معنی و رمز و راز جالب نهفته است. در پرونده پیشرو قدم گذاشتهایم به سرزمین رنگارنگ اقوام ترکمن و سبک زندگی زنانی که روح حیات ترکمنها هستند. به یاد «مارال»، شیر زن ترکمن و قهرمان رمان «آتش بدون دود»، شاهکار «نادر ابراهیمی». با ما همراه باشید.
قومی با پیشینه 6هزار ساله
ترکمنها از شش هزار سال پیش در بخش انتهایی منطقه شمالی سواحل دریاچه اشیق گل، در کنار مسیر دریا و رود جیحون اقامت داشتند. در حقیقت محدوده ترکمنستان کنونی که از دیرباز مسکونی بوده است، همواره جزئی از حکومت های ایران یا کوشانیان سغدی (حکام آسیای مرکزی و بخشی از افغانستان فعلی) بوده است. اما تاریخ جدید ترکمنهای ایران، با امضای قرارداد رسمی مرزبندی در دسامبر 1881 میلادی بین دو کشور ایران و روسیه آغاز شده است. قراردادی که مرزهای رسمی بین دو کشور را به وسیله عوامل جغرافیایی تعیین کرد. ترکمنهای ایران در استان گلستان ساکناند و با جمعیتی در حدود یک سوم جمعیت گلستان، بیشتر در شهرستانهای گنبدکاووس، آق قلا، گمیشان، بندرترکمن و مراوه تپه زندگی میکنند. ترکمنها به قبایل و تیرههای متعددی تقسیم میشوند که برخی از آن ها عبارتند از: عالی ایلی، چاودار، یمرلی، ارساری، سالور، ساریق، تکه، یموت و گوگلان. به طور کلی، از نظر ساخت اجتماعی سنتی ترکمنها، هر ایل به چند طایفه و هر طایفه به چند تیره یا اونلیق و هر تیره به چند ابه تقسیم شدهاند. ابه کوچکترین واحد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ترکمن است که برحسب خویشاوندی خونی در خط ذکور از چند «اُی» هم تبار تشکیل یافته است.
زنان ترکمن، نقش اول سناریوی مدیریت زندگی
ترکمنها قبل از این دارای خانوادههای گسترده و بزرگ با یک رئیس خانواده مقتدر و مستبد بودهاند. خانواده کوچک تر و هستهای (زن و شوهری)، در قرن حاضر و به تدریج در میان آن ها پا گرفته است. در میان ترکمنها، فعالیتهای زن و مرد به طور جداگانه مشخص شده است. مردان کارهای کشاورزی و دامداری را انجام میدهند در حالی که زنان به کارهایی همچون برپا کردن و برچیدن «اُی» (آلاچیق ترکمنی)، تهیه آرد، چیدن و خشک کردن میوه، دوشیدن شیر گاو و گوسفند، قالی بافی، نمدمالی، تهیه لبنیات و تمیز کردن پشم میپردازند. گذشته از آن، زنان فعالیت های دیگری همچون بزرگ کردن بچه، نگهداری کودک، آشپزی و شست و شو را انجام میدهند. زنان ترکمن در بافتن قالیهای مشهور ترکمنی نقش اصلی را دارند. آنها از همان کودکی به دختران خود هنر قالیبافی را میآموزند. در واقع زنان رنگرزان نخهای قالی و بافندگان اصلی تار و پود آن هستند.
با سنتهای زنان ترکمن، آشنا شوید
لالهخوانی| عاشقانهای زنانه
دختران ترکمن از دیرباز با سرودن ترانههایی که اصطلاحا (لاله) گفته میشود به بیان افکار و احساسات خود میپردازند. لاله در شبهای مهتابی به صورت دسته جمعی خوانده میشود. لاله بوقوردان لاله (صدایی که از گلو خارج میشود) و حمل لاله، شکلهای مختلف لالهخوانی است. از مشهورترین لالهها «چونقیر قوی» است که سرنوشت دختری را بیان میکند که به اجبار عروس دیار غریبه شده است. بیت اول این سروده چنین است:
«اگر به چاه عمیقی سنگ بیاندازی گم می شود مادرجان،
اگر هم به جای دور دختر بدهی گم می شود مادر جان».
هودیخوانی | زمزمههای مادرانه
غیر از لاله ها که در طول ادوار، موضوع مفاهیم آن تغییر یافته، «هودی» هم نقش موثری در بیان عواطف قشر زنان ترکمن داشته است و منبع غنی برای شناسایی فولکورهای ترکمن بهشمار میرود. زمزمههای مادران ترکمن برای بچهها «هودی» خوانده میشود و نمونه ای از آثار فرهنگی زنان ترکمن است که بر بالین فرزند خود میخوانند. کودکان ترکمن با زمزمههای هودی به خواب آرام میروند و رویاهای شان به آوای مادرانه هودیها آمیخته است. بخشی از ترجمه یک سروده هودی به این شکل است:
«اسب به تاخت در حال نزدیک شدن است. بنگرید چه کس میآید. فرزند مهتر من میآید. از مهمیزش خون میچکد. از دستارش روغن میچکد. اسبش پرنده، بال هایش از نقره، مهیا شده و سوار اسب شکوه خاصی پیدا میکند. اگر به سیمای چو گل فرزندم، آفتاب بتابد، آسمان دلش ابری میشود... مادر، قربان صدقهاش میرود.»
هزار نقش بر تن زنان ترکمن
لباسی که ترکمنها میپوشند قصههای عجیبی در ورای نقش و رنگهای خود دارد. لباسی که به دست زنان ترکمن و با ابریشمی که خودشان از پیلههای کرم ابریشم به دست میآورند و میبافند، شکل می گیرد. زنان ترکمن مسئول پرورش کرمهای ابریشمی هستند که قرار است الیاف نرم و لطیف لباسها را برایشان تولید کند. لباسها به وسیله دستگاه «چتاراب» بافته میشود و با رنگهای طبیعی پوست انار و سایر گیاهان رنگزا، رنگ آمیزی میشود. لباس زنان ترکمن سرشار از تنوع و زیبایی است و برای هر دوره سنی و جایگاه اجتماعی، نوع پوشش متفاوت است. در کل، لباس زنان ترکمن را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: لباس منزل؛ که بسته به سن افراد، شکل آن تغییر میکند. لباس کار؛ که هنگام پختن نان و در حین انجام کارهای کشاورزی استفاده میشود. لباس شهر؛ که هنگام خروج از منزل و برای خرید از بازار پوشیده میشود. و لباس تشریفات؛ که هنگام شرکت در مراسم، جشن ها و اعیاد بر تن میشود. در ادامه، با اجزای متنوع پوشش یک زن ترکمن و فلسفه استفاده از آن، آشنا میشویم.
کلاه و سربند
کلاهی که دختران ترکمن بر سر میگذارند، بوریک، تاسرگ و تاخیه نامیده میشود. روی این کلاه که به صورت گرد و دارای برجستگی است، با پولک های نقرهای تزیین میشود. دختران موهای خود را به صورت چهار رشته بافته، دو رشته از جلو و دو رشته به عقب میدهند. موها را با آویزهایی از جنس طلا و نقره به نام «ساچ باغ» (موبند) میآرایند. دختران به هنگام نامزد شدن، پر پرندهای به نام «ارتاغه» روی موهایشان قرار میدهند. هنگامی که دختران ازدواج میکنند، «بورگ» را از سر برداشته و طی مراسم خاصی با اصرار مادرشوهر، پیشانی بند را بر سر میگذارند. دختر در روز عروسی خود، برای پوشش سرش باید از روسری به نام «چاشو» استفاده کند که بسیار گران قیمت است. دو یا سه روز پس از عروسی هم، بورگ را به خانه پدر خود برمیگرداند و اگر خواهر کوچک تری داشته باشد، به او داده میشود. زنها بعد از ازدواج از پیشانی بندی به نام «آلانگی» استفاده میکنند. پیشانی بند زنان در دورههای مختلف، رنگ مختص به خود را دارد. مثلاً اگر زنی به دوران میان سالی خود برسد، پیشانی بند مشکی میبندد که این رنگ نشانه کارکشتگی و کسب تجربه است، بر خلاف زنان جوان که رنگ قرمز پیشانیبندشان به نشانه شادابی است. زمانی که به دوران پیری میرسند هم، این پیشانی بند به رنگ سفید در میآید که نشانه عاقل بودن است.
شلوار، پیراهن، پاپوش
شلوار زنانه ترکمن ها، «بالاق» نام دارد و دارای نقوش زیبا و سنتی است و در انتهای پاچه شلوار، سوزن دوزی میشود. نقوش آن که «ایق اورنی» گفته میشود، متنوع است. پیراهن زنان سه قسمت دارد. آستین (نیگ)، پهلو (یان)، دامن (آشری). دختران ترکمن از کمربندهایی به نام «هونجی قوشاق» استفاده میکنند. کفش آنان به نام «گل میخ لی» و «قرمه کوش» توسط کفاش های محلی و هنرمندان دوخته می شود.
گردنآویز و زیور پیشانی
زنان ترکمن سینه ریز درشتی بر گردن میآویزند به نام «بقو» و بر یقه پیراهن گل سینه میآویزند. زیور پیشانیشان هم به نام های گوناگونی از قبیل «ایگمه»، «اوریما» و «آلین شای» خوانده می شود.
لباس عروسی
تاج عروس که «آلین دانگی» نامیده می شود، از نیهای بسیار باریک شبیه به جارو بافته شده و دور آن را با پارچه میدوزند و زیور پیشانی عروس، یعنی «آلین شای» را به آن وصل میکنند. فلسفه این نوع کلاه های ساده زنان ترکمن را باید در روزهای نبرد و جنگ جست و جو کرد. دختران برای جشن عروسی، نیم تنه مخصوصی به نام «چاووت» دارند که پر از سوزن دوزی و آویزهایی از سکه و پولک های نقرهای است.
مرور مراحل خواستگاری تا ازدواج دختران ترکمن
عروسکشون همراه با پرداخت مهریه
ازدواج در میان ترکمنها رویداد بسیار مهمی است که خانواده در آن نقشی اساسی دارد و همراه با آداب و رسوم مفصل برگزار میشود. البته در سالهای اخیر این سنتها تغییر شکل داده و به شکل امروزی در آمدهاند. خلاصهای از سنتهای کهن خواستگاری تا ازدواج در میان ترکمنها را در ادامه میخوانید.
ثوزآتماق
در این مرحله، پسری، دختری را برای زندگی مشترک خود میپسندد و درباره دختر و خانواده او تحقیق میکند و در ادامه، چند تن از بانوان فامیل نزدیک پسر که بیشتر مادر، خواهر، عمه یا خاله او هستند به خانه خانواده دختر میروند.
ثوزآلماق
بعد از اولین مرحله، خانواده دختر کار تحقیق را شروع میکند. مدت این تحقیق ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد و نماینده خانواده پسر هر از چندگاهی نظر خانواده دختر را جویا میشود و سرانجام در صورت رسیدن به جواب مثبت، به خانواده پسر مژده میدهد.
قاپی آچماق
در ادامه، مرحله آشنایی مقدماتی مادر، خواهر زن، زن عموها و زن برادرهای داماد با اعضای خانواده عروس است. خانواده داماد با شیرینی به خانواده پدری عروس میروند و پس از آشنا شدن بیشتر، تاریخ بله برون و نامزدی پسر و دختر مشخص میشود.
دوزدادشماق
دوزدادشماق یعنی نان و نمک یکدیگر را خوردن و به عبارتی نمکگیر شدن و به عبارتی مرحله مقدماتی نامزدی است که بدون حضور دختر و پسر برگزار میشود. در این مرحله فقط زنهای دو خانواده شرکت دارند و طرف داماد، هدایایی را که برای عروس آینده آورده است، تقدیم میکند. خانواده دختر نیز بخشی از نانهای روغنی را به عنوان تبرک بین حاضران تقسیم میکند. این مراسم با کف زدن و شادیکردن همراه است و تاریخ نامزدی رسمی دختر و پسر نیز اعلام میشود.
آداماق
در آداماق بانوان دو خانواده شرکت داشته و بزرگ تر خانواده داماد، نخی باریک و سیاه و سفید را که به هم تابیدهاند به گردن دختر میآویزد، این نخ را «آلاجایوپ» گفته و نشانه یکی شدن دو شخصیت متضاد یعنی پسر و دختر است. بعد از این مرحله، دختر را «آداقلی» یعنی دختری که نامزد دارد، میگویند.
مال کثشمک
برای اجرای این مرحله، طرف داماد به طرف عروس خبر میدهد که در فلان روز یا فلان شب برای تعیین میزان مهریه با چند تن از نزدیکان خود که معمولا پدر یا برادر بزرگ او هستند، خواهند آمد. خانواده عروس نیز چند تن از نزدیکان خود را خبر میکند. در این مجلس پس از پذیرایی با شیرینی و میوه از قصد و نیت مهمانان سوال می شود، آن ها نیز قصد خود را آگاهی از میزان مهریه بیان میکنند. وجه مهریه در روز عروسکِشان، همراه با عقد رسمی به صورت نقد به خانواده عروس پرداخت می شود.
الدش دیرمک
در روز عروسی و بعد از مراسم عقد، زنی از نزدیکان داماد خطاب به عروس میخواند: اوینگدن گلثه قاپارثینگ ایزنیگدن گلثه دپرئینگ / آشینگ کان دن بیشرگین قازان زوردن دوشیرگین.
یعنی «با دشمن رو در رو مبارزه کن و به آدم های دو رو - که از پشت خنجر می زنند - قاطعانه پاسخ بده. در پختن غذا خسیس نباش، بلکه همیشه دیگ را از مواد غذایی پرکن.»
و عروس و داماد، دست در دستِ هم، راهی خانه بخت میشوند.
ارسال نظر