میرسلیم:
با نیت توسعه شاهد تخریب صنعت بودیم/ خودروسازان نیازمند حمایت سنجیده دولت
صنعتی شدن یکی از اصلیترین عوامل در ساخت اقتصاد جهان است و ارتباط مستقیمی با مساله توسعه یافتگی داشته است و رهایی از وابستگی و عقب ماندگی را به دنبال دارد.
صنعتی شدن روندی پویا و بلندمدت است و کشور ما آغازگر این روند نبوده و انقلاب صنعتی در گوشه ای دیگر از دنیا اتفاق افتاده است پس باید راه دنباله روی و پیروی را طی می کرد و دوره های متعدد سیاسی را پشت سر میگذاشت.
با نگاهی به تجارب اخیر توسعه صنعتی در دنیا، میتوان مجموعه شکستها و پیروزیها را دید. بسیاری از کشورها بودند که کمتر از نیم قرن پیش با مشکلات متعدد ناشی از فقر دست به گریبان بودند. اما اکنون جز کشورهای مرفه به شمار میآیند. تاریخ تحولات صنعتی کشورهای در حال توسعه نشان میدهد که هرچه از آغاز قرن بیستم دورتر شدهایم، همگرایی در جهتگیریهای اصلی بیشتر و میدان سعی و خطاهای برخاسته از ذهنهای منفرد، محدودتر شده است. به همین دلیل، حوزه شکستها کوچکتر و دایره موفقیتها گستردهتر شده است. در ایران نیز مفهوم صنعتی شدن مفهومی جدید نیست، بیش از یکصد سال از اولین جرقههای صنعتی شدن ایران میگذرد اما در طول این یک قرن کشور ما نتوانسته است آنچنان که باید در مسیر صنعتی شدن قرار بگیرد.
سید مصطفی آقا میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگو با گسترش نیوز به سوالات ما در مورد عدم چرایی صنعتی نشدن ایران، همانند کشورهای جهان اول پاسخ داد.
با گسترش نیوز همراه باشید:
از عصر امیرکبیر تلاش شد تا ایران به سمت صنعتی شدن برود، بفرمایید چرا مسیر صنعتی شدن ایران تاکنون اینقدر ناهموار و طولانی بوده است؟
نقاط اوج فرهنگ و تمدنی ما به دورانهایی برمیگردد که ما متعادلانه به نعمتهای اعطایی خداوند متعال در دین و دنیا توجه داشتهایم و دورانهای انحطاط ما به زمانهایی بر میگردد که آن تعادل بینشی را از دست دادهایم یعنی یا دین خود را کم اهمیت دادهایم و یا دنیای خود را معطل گذاردهایم و البته دوران حضیض هم به زمانهایی برمیگردد که متاسفانه دین و دنیا را مهمل قرار دادهایم. همه این موارد را ما در تجربه فرهنگ و تمدنی خود داریم. حال برگردیم به سوال شما: از شروع انقلاب صنعتی در اروپا بیش از ۲۵۰ سال میگذرد و به نظر این جانب عقب افتادن ما از صحنه پیشرفتهای صنعتی به دو یورش مخرب برمیگردد که موجب نوعی توقف تلاشهای ما در ساخت فرهنگ و تمدن شد و ما را سمت حضیض برد یکی یورش چنگیز بود و دیگری یورش تیمور.
بیداری ابتدای دوره صفوی تا حدودی جبران خسارات گذشته را کرد اما در اواخر دوران صفوی مجدداً با نوعی خروج از تعادل مواجه می شویم که ثبات سیاسی اجتماعی کشور را به هم می ریزد و شرایط تحولات تمدنی مثبت را با تنگنا مواجه کرد و ما شاهد از دست رفتن جایگاه علم و حکمت و بی توجهی به ارزش زمان میشویم؛ در حالی که در قرن دوم ما صادرکننده ساعت به اروپا بودیم ولی در قرن سیزدهم اروپاییها به حاکمان ما ساعت هدیه میدهند! امیرکبیر متوجه این عقب ماندگی ناشی از خروج تعادل شد ولی با ترکیب عوامل سیاسی و فرهنگی او را شهید میکنند و پس از آن هم در تله مائده نفتی گرفتار می شویم که از آن هنوز نتوانستهایم خود را برهانیم. امروز هم تلاش دشمنان ما این است که مانع ما در رسیدن به تعادل در دین و دنیایمان شوند گاهی به دنیای ما میتازند و گاهی به دین ما و گاهی به هر دو تا مانع رسیدن ما به نقطه اوج تمدنی شوند. البته بدانید که بدترین فقر، فقر مادی نیست، بلکه ضعف تدبیر است.
صنعت نوین در کشور ما از کی آغاز شد؟
صنعت نوین در کشور ما با استخراج نفت آغاز شد و متاثر از سیاستی است که انگلستان برای بهرهگیری، فراوانتر، ارزانتر و سریعتر از نفت ما ترسیم کرده بود. فراوانتر برای اقتدار جهانی و جهانخواری خودشان.هرچه ارزانتر برای افزایش منافع مادی خودشان و بدون توجه به اقتضای صیانت از منابع ما و هرچه سریعتر برای مصون ماندن از عواقب بیداری سیاسی و اجتماعی ایرانیان که آن بیداری با نهضت مشروطه شروع شد و با ملی شدن صنعت نفت ادامه یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی به استقلال ما انجامید.
شروع رشد مادی شتابان اروپا و آمریکا در قرن نوزدهم به ترکیب دو صنعت برمیگردد، صنعت نفت و صنعت خودرو؛ هدف صنعت نفت در کشور ما، با نقشه انگلستان، دسترسی به فناوری و رشد صنعتی ما نبود؛ بلکه بهره گیری از قابلیتها و مزیتهای ما برای تقویت جایگاه جهانی انگلستان بود. لذا هیچگاه مبانی علمی و فناوری آن صنعت در اختیار ما گذاشته نشد حتی ساده ترین اطلاعات علمی و فنی را نیز از ما پنهان نگهمیداشتند و دریغ میکردند مگر در حد مصلحت خودشان برای اکتشاف و استخراج و انتقال و پالایش و صادرات که به نفع خودشان باشد. پس شروع صنعتی شدن ما ۱۲۰ سال پیش، استعماری بود و نه خودجوش.
صنعت خودروسازی ایران از کی آغاز شد و چرا تاکنون موفق عمل نکردهایم؟
صنعت خودروسازی ما نیز ۶۰ سال پیش بر مبنای تفاله صنعت خودروسازی انگلستان شکل گرفت با همبندی پیکان. اینها تقریبا مبانی مهم به اصطلاح صنعتی شدن ایران است، یعنی بی ریشه و وابسته و طبیعتا بدون راهبرد. سیر تحولی صنعت نفت با ملی شدن در ۱۳۳۲ شروع شد ولی ابتر ماند و همان رویه های استعماری دوران تسلط انگلستان این بار در کنسرسیوم به سرکردگی آمریکا ادامه یافت و زمینه های تثبیت شده آن حتی امروز ، در صنعت نفت ما حاکم است و ما نتوانستهایم علی رغم تلاشهای ارزشمندی که بعد از پیروزی انقلاب انجام گرفته است خود را به طور کامل از زیر یوغ آن وابستگی برهانیم و واقعا در صنعت نفت مستقل شویم. البته درجات وابستگی ما با توجه به تلاشهای علمی و فناورانهای که صورت گرفته، در زمینههای اکتشاف و استخراج و انتقال و پالایش و صادرات، یکسان نیست و امید است هرچه زودتر به خودکفایی علمی و فنی نزدیک شویم.
در صنعت خودرو، تلاشهای موثر در جهت خودکفایی از ۱۳۷۰ نضج گرفت و ثمره آن علیرغم ناباوریها در ۱۳۸۰، و در ۱۳۸۵، خودرو قوای محرکه ملی شد و ما را از وابستگی ذلتبار به خارجیها نجات داد به گونهای که این صنعت وابسته توانست بعد از تحریمها سرپا بماند و متوقف نشود هرچند پیشرفتهای فنی کامل نشده ونیازمند کوشش صنعتگران و حمایت سنجیده دولت است. اگر این حمایت به موقع و بدرستی انجام نگیرد لطمات بسیاری باید تحمل کنیم چنانکه متاسفانه صنعت "گوشی همراه" در کشور ما متوقف شد و امروز ما برای رفع نیاز خودمان کاملا وابسته به خارج شدهایم.
راه نجات از این مخمصه را در چی میدانید؟
راه نجات، در عملیاتی کردن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و قوانین پایین دستی آن، در برنامههای توسعه ۵ ساله و بویژه تاسیس بنگاههای دانشبنیان و مراکز تحقیق و توسعه است تا در همکاری و تعامل با بنگاههای خارجی، مقهور و مغلوب آنها نشویم و خودمان حرفی برای گفتن داشته باشیم. راهی را که وارداتچیها و بوقهای تبلیغاتیشان القا کردهاند و میکنند. در نطفه خفهکردن دستاوردهای ارزشمندی است که ۱۵ سال است با شعار "ما می توانیم" شروع کردهایم و به کوری چشم دشمنان و بدخواهان به نتایج مثبت نسبی هم رساندهایم و در چند گزیده قابل تعمیم است. شناخت نیاز حقیقی خودمان، طراحی محصول مورد نیازمان، نمونه سازی چندمرحلهای، تولید نیمه صنعتی و بالاخره تولید انبوه به گونهای که صرفه و صلاح اقتصادی ساخت و تولید داخلی و رقابت پذیری را با اعمال معیارهای جهانی مراعات کند.
طرح آمایش صنعتی از برنامه چهارم توسعه بسیار مورد تاکید بوده است، اما در طرح های صنعتی کشور چنین رویکردی را کمتر مشاهده میکنیم. این بیتوجهی به منابع آبی و استعدادهای انسانی و طبیعی منطقهای، باعث فلج شدن بخش بزرگی از طرحهای صنعتی در کشور شده، دولت سیزدهم، چه تدبیری برای این مشکل اندیشیده؟
مطالعات جامع و استانی آمایش سرزمین انجام گرفته و قانون آن هم ابلاغ شده در آن، برای هریک از دستگاهها از جمله وزارت صمت تکلیف مهلت دار تعیین شده است. ولی هیچیک از مخاطبان، فعالیت شایسته را شروع نکرده یا مهلت مقرر را مراعات نکردهاند. در آمایش به شرایط اقلیمی و امکانات و امتیازها و وضع نیروی انسانی توجه میشود. همین سوال را اخیرا از وزیر محترم صمت پرسیدم تا ببینم در مهلت مقرر قانونی آیا اقدام شایسته انجام گرفته است یا بدون توجه به سیاستهای کلی اقدام شده است. پاسخ قانعکنندهای تا کنون دریافت نکرده ام. این امر نشاندهنده فاقد راهبرد صنعتی و معدنی کشور است و آنچه تا کنون انجام گرفته بدون توجه به اقتضای آمایش سرزمین بوده است.
برخی از صنایع در جاهایی مستقر شدهاند که انگیزه اصلی آن انتخاب سیاسی بودهاست و در نتیجه یا به بهرهبرداری نرسیده یا کم بهره بوده و یا به زیان منجرشده است. بیش از ۵۰٪ فعالیتهای اقتصادی کشور بناحق در تهران استقرار یافته؛ صنعت ذوب آهن و فولاد که در کنار زاینده رود مستقر شده و سرنوشت این رود را سیاه کردهاست. این قبیل سوءتدبیرها در تمام کشور مشاهده میشود و نشاندهنده هدر رفت امکانات است. امید است این ریخت و پاش و بی تدبیری، در برنامه هفتم تا حدودی جبران شود و به خطوط راهنمای میهنی و استانی آمایش سرزمین توجه شود. امید است وزیر صمت چنان ظرفیتی را در وزارتخانه ایجاد کند که با مراعات آمایش سرزمین اقدام کنند و نه این که تحت فشار نمایندگان یا دیگر شخصیتها، الزامات آمایش را کنار بگذارند و صرفا تصمیم سیاسی بگیرند و خدای ناکرده امکانات کشور را به هدر بدهند. ما در مجلس قصد داریم بر این فرآیند نظارت جدی داشته باشیم.
تاکید بر داشتن پیوست زیست محیطی در طرح های صنعتی کشور، تا چه اندازه بر ایجاد آشتی میان توسعه صنعتی و محیط زیست شده است؟
سابقا بر طرحهای صنعتی فقط توجیه اقتصادی حکمفرما بود که من منکر اهمیت آن نیستم ولی در همه موارد، بی توجهی به ابعاد اجتماعی و فرهنگی و محیط زیستی، مانع نیل به نتایج اقتصادی مطلوب شده است. پس با نیت توسعه شاهد تخریب شدهایم و آسیبهای متعددی به کشور وارد آمده است نظیر فاجعه دریاچه ارومیه، افزایش حاشیه نشینی در شهر تهران و سایر شهرهای بزرگ، بن بست ازدحام و آلودگی هوای ناشی از تراکم جمعیت و تعداد خودروهای سواری و دوچرخ موتوری در آن شهرها.
اگر بخواهیم تصویر ساده شدهای از اداره کشور به دست بدهیم می توانیم بگوییم عمده فعالیتهای ما متاثر از سرمایه نفت و گاز کشور است: ۱- آن بخش از نفت که صادر میشود به دلیل تحریم با قیمت ارزانتر عرضه میشود و فعلا امید است تمام پول آن برگردد تا بتوانیم با آن کسری بودجه را برطرف کنیم؛ آن بخشی که برمیگردد باید صرف شود برای توسعه زیرساختهای امروز و فردای کشور ولی فعلا دولت بدان نیاز دارد برای بازپرداخت بدهیهای به ارث رسیده از گذشته و پرداخت حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان؛ با نفت و گاز ارزان صنایع ما سودده شدهاند ولی غیر قابل رقابتاند چون نفت و گاز یارانهای را می سوزانند! عدهای از مردم هم مسافرکشی میکنند چون بنزین ما بسیار ارزان است و وسیلهای شده برای کسب و کارهای حاشیهای ؛ عدهای دیگر نیز با صادر کردن قاچاقی سوخت ارزان به کشورهای همسایه از ناحیه این یارانه پنهان زندگی میکنند!! محل استقرار شهرکهای صنعتی وابسته شده است به نوع نفوذ مقامات محلی فاقد از هرگونه دید آمایشی و قربانی همه چنان مواردی محیط زیست است که امکانات آن ضایع می شود و آثار سوء آن پس از مدتی گریبان خود ما را می گیرد.
ارسال نظر