تاریخ در باره نمایندگان و مسئولان خائن، قضاوت خواهد کرد
مهدی زارعی چمه- فعال رسانه ای
متاسفانه ما روزنامه نگاران که خبرنگار و نویسنده و یادداشت نویس و مقاله نویس و تحلیل گر و این ها ازدل آن بیرون می آیند، درایران(چه دیروز وچه امروز) براساس شرایط سیاسی و شکل دولت وحکومت، بامحافظه کاری تمام و با ترس و تردیدمعمولا از واژه هایی مانند شاید، ممکن است، برخی از، بعضی ها، شنیده ها حاکی است که،گفته اند، می گویند، فلانی وعبارات و کلمه های کلی مثل نماینده ها، وزرا، وکلا، صاحب نظران و غیره بیش از حد استفاده می کنیم تا یک جریان مخرب و نابودگر مافیایی، یک شخص جاه طلب وخطرناک یک آدم ریاکار و مفت خور، یک شخصیت اداری یا سیاسی فاسد و غیره را افشا کنیم. برای این که بعدها باچند آیه و حدیث و بند و ماده ی قانونی و البته باتهمت و افترا بستن و شایعه سالاری و پرونده سازی وتخریب و...نه تنها دست و بال مان را می بندند و پرهای مان را می شکنند، بلکه قدرت حرکت و زندگی را از ما می گیرند. حیف است برای انسان های بی شعوری که در شرایط دشوار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مملکت که اقتدارش حاصل خون های پاک شهیدان مان است، فقط و فقط به فکر قدرت طلبی، فزون خواهی و جاه طلبی از راه باندبازی و یارگیری و پدرسوخته بازی و حق دیگران راضایع کردن، خوب ر ا، بد و بد را، خوب جلوه دادن و به طور کلی وارونه سازی حقایق هستند و عده ای قلم به مزد بیچاره و مفلوک را هم که خودشان و قلم شان و شرافت شان را به پشیزی می فروشند، دور خودجمع می کنند، عده ای لات وشارلاتان و بی اصل و نسب را هم، همیشه در آشکار و نهان، با گرز و چاقو و زبان های تند و الفاظ رکیک و اخلاق فاسد و زورگو برای خود نگه می دارند تا هرصدایی را مثل شعبان بی مخ ها با شارلاتان بازی و تندخویی و خشونت، درنطفه خفه کنند. مختصر که بخواهیم بگوییم دراین کرمانشاه ما که سینه ستبر است و شهید پرور و رزم آور که به بسیجی بودن و خون دل خوردن و ساده بودن شهره اندو همه چیز خود را می بازند تاجیب نابکاران و نامحرمان و نا اهلان پرشود و سبیل شان چرب. گویا این سیاسیون عاری ازسیاست که خود را اصل و اساس و باند و گروه شان را منحصربه فرد و رفتارشان را برتر و اخلاقی تر از همگان می پندارند،تیغ کینه توزی و بداخلاقی و پَستی و رذالت را بر نخبگان و اهل اندیشه و دلسوزان و فرهیختگان واقعی کشیده اند و به طور کلی هر فکر باز و وجدان بیدار و نیروی موثر و انسان شاخص و پاک و توان مند را با بی رحمی تمام، منکوب و سرکوب و منزوی می کنند، چرا که نخواسته اند دزدی کنند، نتوانسته اند پا روی وجدان خود بگذارند، زیرآبی بروند و حقوق دیگران را ضایع کنند، نتوانسته اند باسیستم اداری ضعیف و بی نظم و برنامه و فاسد پرور کنار بیایند، برای همین ازسوی مدیران باندباز و ریاکار کنار زده شده اند.
سال هاست که نمایندگان ما بجز معدودی که آن ها هم، راه به جای نبرده اند، باتمام توان خود از مدیران ناتوان،باندباز، چاپلوس پرور و ریاکار و دورو، شدیدا دفاع کرده و می کنند.
سعی در ابقا و ماندگاری مدیران گوش به مشت و باندباز؛ امروز به یکی از وظایف مهم نمایندگان ما تبدیل شده است،برای آن که اگر چنین مدیرانی نباشند، چه کسانی منافع نامشروع عده ای رانت خوار و کَلّاش و شیاد را به عنوان (تولیدکننده) تامین کنند؟چرا استانداری کرمانشاه،که شعار ولایت مداری و کارجهادی و انقلابی گری اش، گوش فلک را کر کرده، چشم خود را بروی این خیانت های آشکاربسته است؟ چه کسانی می توانند درا نتخابات مجلس از رانت و آرای (صنعت گران کذایی)، (تولید کنندگان مجازی) و (اصناف وبازاریان) نهایت استفاده را ببرد؟ همه ی مردم می دانند چه کسانی در بازار خرید و فروش رای، درفشار مضاعف وارد آوردن به کارگران کارخانه ها،کارمندان دوایر دولتی و نهادها ی حکومتی در کرمانشاه و حتی به سربازان وونظامیان در پادگان ها برای اخذ رای نامشروع و غیر قانونی ید طولایی دارند؟از میان این کاندیداها،کدام اقتصاد دان و سیاست مدار متخصص و مجرّب، صاحب آرای آزاد مردم شده است؟ کسانی که خود را سرآمد مردم می دانند و سال هاست برمسند نمایندگی به اشتباه و باتهدید و ارعاب و تطمیع دیگران و با فشار به این و آن برای ابقای مدیران فاسد و باندگرا تکیه زده اند، جز گسترش فقر و فلاکت، جز گسترش زباله گردی و اعتیاد و بی کاری، جز کنار زدن نیروهای نخبه و انقلابی های واقعی، جز حفظ منافع معدودی مثلا تولید کننده و صنعت گر یامعدن کار و غیره چه کرده اند که این قدر با تکبر و غرور و فخرفروشی رفتار می کنند و فکر می کنند که قیّم و متولی سرنوشت مردم اند؟مردم بدبختی که با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه می دارند، چه موقع از شرّ اشرار خوش لباس و خوش تیپی مثل شما خلاص می شوند؟ اگردین ندارید،اگرحیاندارید، لااقل آزاده باشید، هر چند رسیدن به قدرت و مکنت و مال و ثروت دنیا، آن قدر پای دندان های تان مزه کرده که شرافت وانسانیت را به کلی فراموش کرده اید، چه رسدبه خدا و خداپرستی - که می دانیم هیچ بویی از این بخش آخرش نبردهاید!
ارسال نظر