به گزارش اکونا پرس،

روزنامه اعتماد نوشت: ««جنگ اقتصادی»؛ عبارتی که بهروز بنیادی، نماینده اصلاح‌طلب این روزهای مجلس و پزشک روزهای نه‌چندان دور کاشمری برای توصیف آن چه در نشست غیر علنی حدودا دو ساعته یکشنبه مطرح شده، به‌ نقل از اسحاق جهانگیری عنوان کرده است. اسحاق جهانگیری در جلسه علنی یکشنبه مجلس گفته بود: «درباره شرایط جدید پیش‌ روی کشور با مجلس، دولت و مردم گفت‌وگوی شفافی نداشتیم» و حال این‌ طور که بنیادی به «اعتماد» خبر داده، آقای معاون اول هنگامی که با آغاز نشست غیر علنی از حدود ساعت ١٠ صبح، پخش زنده رادیو قطع شد و خبرنگاران پارلمانی صحن را ترک کردند، از این شرایط جدید پرده برداشته است. هر چند برخی نمایندگان از جمله رسول خضری و بهرام پارسایی در اعتراض به اوضاع نامساعد این روزهای کشور پیش از این پرده‌برداری اندکی دیرهنگام، صحن مجلس را ترک کردند اما بنیادی به عنوان یکی از نمایندگان حاضر در جلسه، برای تشریح آن چه جهانگیری «جنگ اقتصادی» نامیده، ناگزیر از اشاره به «جنگ تحمیلی» است. او البته به تفاوت جامعه مصرفی امروز ایران و سال‌های دهه ٦٠ واقف است و معتقد است باید با واقع‌بینی پاسخگوی سوالات جامعه باشیم؛ جامعه‌ای تحصیلکرده که با تحلیل شرایط و راه‌های خروج از بحران، دست به انتخاب می‌زند.

محور اصلی مباحث جلسه غیر علنی دیروز مجلس چه بود؟

شاید بتوانیم بگوییم که خلاصه مطالبی که در این جلسه مطرح شد این است که در آستانه یک «جنگ اقتصادی» توسط یک تروریست اقتصادی قرار داریم و این که شاید شرایط آینده به‌ مراتب سخت‌تر خواهد شد. نکته دیگر آن که برخی کشورها که در عرصه سیاست بین‌الملل به عنوان دوست شناخته می‌شدند و به آنها به عنوان دوست نگاه می‌کردیم، امروز دیگر نتوانند به ما کمک کنند.

کدام کشورها؟

برخی کشورهای همسایه و به‌ خصوص چین، روسیه و کشورهای اروپایی. به نظر می‌رسد این کشورها با خروج آمریکا از برجام دیگر قادر نیستند حمایت‌های اقتصادی و مالی خود را داشته باشند و با ما مراودات بانکی داشته باشند یا در بحث فروش نفت با مشکلاتی روبه‌رو خواهیم شد.

آقای جهانگیری پیش از آغاز جلسه غیر علنی در نشست علنی مجلس تاکید کرد که پس از خروج آمریکا از برجام، هنوز مسائل را به‌ طور شفاف با مجلس و مردم در میان نگذاشته‌ایم. آیا در این جلسه چنین اتفاقی افتاد؟ آیا برای اعلام شکست برجام به مجلس آمده بود؟

هنوز به وضوح از شکست برجام صحبت نشده است اما به هر حال تاکید بر این بود که ما شرایط بسیار سختی را پیش‌ رو خواهیم داشت و لازم است مردم در جریان این شرایط قرار بگیرند و واقعیت‌ها بی‌پرده به شهروندان منتقل شود. اتفاقا معتقدم مردم به خوبی در جریان مسائل هستند و متوجه ورود کشور به این اوضاع شده‌اند.

راه‌ حل چیست؟ آقای جهانگیری و دیگر دولتمردان در این جلسه صحبتی در مورد راه‌های خروج از بحران نداشتند؟

آقای جهانگیری در این نشست به برخی راهکارها و گزاره‌ها اشاره داشت و درباره تشکیل چند ستاد مختلف برای مدیریت این شرایط صحبت کرد که از جمله به ستاد شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا، وزرا و مسئولان مختلف اشاره شد و گفتند که مسئولان در این ستاد و دیگر ستادها در حال انجام برنامه‌ریزی و تدوین راهکارهای لازم برای حل این مشکلات هستند. همچنین در مورد نحوه تخصیص ارز اقداماتی که در حال انجام است، توضیح دادند و دولت سعی در مدیریت بازار دارد. همچنین بحث تامین کالاهای اساسی و دارو و مواد اولیه کارخانجات اولویت اصلی خواهدبود. به هر حال برنامه‌ریزی برای بدبینانه‌ترین حالت صورت می‌گیرد.

با این حساب هیچ امیدی به توسعه روابط خارجی نیست و دولت ناگزیر به اتکا به توان داخلی و نگاه به داخل است؟

دقیقا شرایط جنگی است. در دوران جنگ تحمیلی ما درگیر جنگ نظامی بودیم و نفت‌مان با قیمت بسیار نازل به فروش می‌رسید، اجناس‌مان کوپنی بود، بنزین‌مان سهمیه‌بندی‌شده و کوپنی بود. البته به احتمال قوی، در سال جاری مشکل خاصی نخواهیم داشت اما در صورت تداوم همین مسیر، مشکلات جدی‌تر خواهد داشت.

باتوجه به اشاره‌ای که به اوضاع نامساعد در یکی، دو سال آینده داشتید، فکر می‌کنید انتخابات ریاست‌جمهوری ١٤٠٠ و پیش از آن انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه ٩٨ تا چه میزان دستخوش این شرایط خواهد بود؟ شاید بیراه نباشد اگر بگوییم جریان اصلاحات در این اوضاع بیشترین هزینه را پرداخت و کمترین فایده را برد؛ چرا که از دولتی حمایت کرد که هیچ سهمیه‌ای به این جریان نداد و مهم‌تر از آن، کمترین حد از مطالبات و خواسته‌های ملت را محقق کرد.

البته همین‌طور است. متاسفانه بخش قابل‌ توجهی از این مساله ناشی از آن است که شفافیت لازم در بخش‌ها و ارکان مختلف حکومتی ما وجود ندارد. از طرفی آقای روحانی هم از بیان و تشریح بسیاری از مسائل خودداری و موضوعات را محرمانه تلقی می‌کند. با این حال باید همچنان به این موضوع توجه داشته باشیم که این رفتار بیش از هر چیز برای حفظ وحدت و ممانعت از ترویج ناامیدی است. ما شاهدیم که همه خواسته روحانی از تریبون‌ها، صداوسیما و رسانه‌ها این است که به مردم امید بدهید. به هر حال روحانی به عنوان فردی که در راس دولت است، همیشه این مساله را مد نظر قرارداده و سعی دارد جامعه را امیدوار نگه دارد.

یعنی فکر می‌کنید روحانی چاره‌ای ندارد، مگر این که همچنان به جامعه امید بدهد؟

فکر می‌کنم باید در سیاست خارجی‌مان با همان ٣ اصل «عزت، حکمت، مصلحت» پیش برویم و در بزنگاه‌های حساس، دست به تصمیم‌گیری اساسی در این رابطه بزنیم که شاید این کار صورت گیرد.

اخیرا جمعی از فعالان سیاسی در نامه‌ای سرگشاده پیشنهاد «مذاکره مستقیم با آمریکا» را مطرح کردند. فکر می‌کنید این پیشنهاد راهگشا خواهد بود؟

این پیشنهاد پیش از این هم چند مرتبه در مقاطعی مطرح شده و حرف جدیدی نیست. ضمن آن که ما در بسیاری از مسائل منطقه‌ای همچون بحث عراق یا افغانستان با آمریکا مذاکره و تبادل‌ اطلاعات داشته‌ایم و بحث اصلی‌مان در حال حاضر به خواسته‌هایی که آمریکایی‌ها از ما دارند، وابسته است. در واقع آن ١٢ شرطی که آقای پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده پس از خروج این کشور از برجام، مطرح کرد، محل بحث است. با توجه به این که بسیاری از این موارد به موضوعات امنیت ملی ما ربط پیدا می‌کند، فعلا حاضر به ورود به این مباحث نیستیم. ضمن آن که با توجه به تصمیمی که اخیرا ترامپ گرفت، باید ببینیم مذاکرات آمریکا با کره شمالی به کجا می‌رسد. به هر حال ترامپ امتحانش را به ما پس داده و نشان داده که انسان قابل‌ اعتمادی نیست. بنابراین شاید بد نباشد که صبر کنیم تا ببینیم با کره شمالی به عنوان نمونه دیگری از رفتار جهانی آمریکا چه اتفاقی خواهد افتاد و پس از آن تصمیم‌گیری کنیم.

آیا اساسا معنای مذاکره همین نیست که وارد گفت‌وگو شویم و بگوییم مثلا از میان این ١٢ شرط، ٥ مورد را می‌پذیریم و ٧ مورد را نمی‌پذیریم؟

بله! به هر حال ما می‌توانیم بحث کنیم. اتفاقا آقای ظریف نیز پس از این اظهارات پمپئو، در نامه‌ای در ١٣، ١٤ بند مطالبات ایران را تشریح کرد. بنابراین شاید بتوانیم این مطالبات را کنار یکدیگر قرار دهیم و بر وجوه مشترک تاکید کنیم. احتمالا برخی از این موارد نیازمند رایزنی طولانی‌مدت خواهد بود و برخی نیز با سرعتی بیشتر به نتیجه می‌رسد.

آیا چنین عزمی وجود دارد؟ آیا با توجه به شرایطی که در ابتدا توصیف کردید، اساسا راهی جز این داریم؟

فکر می‌کنم در حال حاضر زمان مناسبی برای این کار نیست؛ چرا که اگر این اقدام را به‌ صورت خودخواسته انجام دهیم، آمریکا نیز از این فضا سوءاستفاده خواهد کرد و ممکن است در مباحث بعدی قادر به پیشبرد حرف‌مان نباشیم. معتقدم باید صبر کنیم و با برنامه‌ریزی جهت مبارزه با تحریم‌ها منتظر فرصت مناسب برای استفاده از ظرفیت جهانی در راه کاهش فشار اقتصادی تحمیلی باشیم.

نکته حایز اهمیت این است که در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی بین‌المللی ما نه دوست دایمی داریم، نه دشمن دایمی. در واقع همواره امور و مسائل دیپلماسی روی چرخه‌ای است که هر زمان امکان تغییر دارد. ما بارها شاهد بودیم کشورهایی که ٧٠ سال با یکدیگر دشمن بودند، حالا روابطی منطقی و دوستانه دارند مثل آلمان غربی و شرقی یا دو کره که ده‌ها سال با یکدیگر دشمن بودند، حالا به‌ سمت صلح پیش می‌روند. در نتیجه معتقدم این اتفاق دیر یا زود خواهد افتاد و این که زمان این اتفاق کی باشد، بسته به خرد جمعی نظام دارد.

در این شرایط پیوستن به FATF می‌توانست راهگشا باشد. اوضاع لوایح مربوط به این مساله در چه حالی است؟

فعلا که این بحث متوقف شده است. البته رهبری در دیدار با نمایندگان هم تاکید کردند که برخی از نکات مطرح شده در این کنوانسیون‌های بین‌المللی نکات مثبتی است و ما می‌توانیم آنها را احصا کنیم و خودمان در این موارد قانون‌نویسی کنیم که هم موارد مد نظر آنها را دربرگیرد و هم منطبق با قانون اساسی خودمان باشد.

در تشریح وضعیت «جنگ اقتصادی» در آینده نزدیک، به وضعیت کشور در دوران جنگ تحمیلی اشاره کردید. مساله مهم تغییر ذائقه جامعه مصرفی امروز با مردمان قانع دهه ٦٠ است. آیا اساسا این رویکرد مقاومتی و نگاه به داخل در جامعه امروز قابل‌تحقق است؟

دقیقا این تحلیل درستی است. واقعیت این است که نسل جدید در شرایط رفاهی بهتری نسبت به گذشته زندگی کرده و در تمام این سال‌ها نیز با وعده‌ها و قول‌هایی روبه رو شده که در مجموع منجر به بالا رفتن انتظارات و توقعات آنها شده و همواره آینده‌ای روشن برای‌شان تصویر شده است. در این شرایط حالا قرار است بگوییم باید چند سال اوضاعی سخت را تحمل کنید. با توجه به این که این نسل تحصیلکرده و جامعه در سطوح بالای سواد قرار دارد و امروز همه با وجود اینترنت در یک دهکده جهانی قرار داریم و اطلاعات سایر حکومت‌ها را رصد می‌کنند، ممکن است این خواسته‌های حاکمیت را نپذیرند یا با تحلیل دقیق شرایط بگویند اصلا چرا باید به این شرایط برسیم یا چرا باید تحمل کنیم؟ در حالی که ممکن است راه‌های جایگزین دیگری برای بهبود شرایط وجود داشته باشد. معتقدم مجموعه حاکمیت باید بتواند به این سوالات نیز پاسخ دهد وگرنه ممکن است نسل جدید جامعه ما این مسائل را به راحتی نپذیرد.