باش تا صبح دولتت بدمد
✍️ داود شریعت زاده
انتظار فراهم شدن حداقل های زندگی برای بیشتر افراد در جامعه کنونی چون انتظار فرج شده، با یک تفاوت؛ انتظار فرج فرجامش مشخص است و اگر لوازمش فراهم شود، زمانش تسریع می شود اما سامان گرفتن وضعیت اقتصاد، معیشت، بیکاری و بی یاری، فرجامی برایش مشخص نیست. اساسا مسوولین از آنچه می خواهند انجام دهند صحبت نمی کنند، کارهایی می شود یا نتیجه دارد که می گویند: خب ما تصمیاتی داشتیم، عمل کردیم و چون پای کار ایستادیم انجام شد، یا کاری از پیش نمی برند که می گویند: ما تصمیماتی گرفتیم، در اجرا هم، تلاش و اصرار داشتیم، اما نشد. و برای انجام نشدن کارها هزاران دلیل دارند، دستمان بسته بود! او نگذاشت! همراهی نبود! و مجموعه ای از بهانه ها، چه بسا «بهشت را به بها می دهند نه بهانه» و در سخنی از امیرالمونین(ع): «لا تکن ممن یرجو الاخرة بغیر العمل»یعنی همانند کسی مباش که بی آن که کاری کرده باشد به آخرت امید می بندد. نمی شود مسوولیتی را به عهده بگیریم و از برای رفع مسوولیت کاری انجام دهیم، «که تکلیف کار مشخص است». باید با تمام توان تلاش کرد، بخصوص در موقعیت فعلی، مسوولان باید بدانند که «دشمن بیدار است» و منتظر فقط یک جرقه، شاید بشود جلوی چند شراره را گرفت اما وقتی به شعله ای پیوسته تبدیل شد دیگر مهارش ناممکن است. مسوولین قرار بود برنامه بدهند و از روی برنامه اجرا را طلب و پیگیری کنند، پس ما نشسته ایم تا صبح دولتمان بدمد.
ارسال نظر