به گزارش اکونا پرس،

مذاکرات هسته‌ای بعد از یک دهه که در دولت‌های‌ سید محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد دنبال و با وجود همراهی و همکاری ایران با جامعه بین‌الملل به نتیجه نرسید، در دولت حسن روحانی از سرگرفته شد و در ناامیدی ناشی از سال‌ها بن‌بست در مذاکرات و تحریم‌های اقتصادی‌، امنیتی، سیاسی و هسته‌ای بالاخره به نتیجه رسید و از دل این مذاکرات توافقی تحت عنوان "برنامه جامع اقدام مشترک" به دست آمد که در نهایت با تایید مقامات ارشد ایران و 1+5، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل در دی‌ماه 1394 اجرایی شد.

آمریکا و کشورهای اروپایی در مواضع و اظهارات خود در مذاکرات هسته‌ای و بعد از توافق هسته‌ای همواره در لابه‌لای سخنانشان بر این مساله تاکید داشتند که علاوه بر حل و فصل مساله هسته‌ای ایران و برداشته شدن تحریم‌ها، انتظار دارند ایران به کشوری "مسئولیت‌پذیر" در منطقه و نیز دیگر مسایل منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شود.

 

منظور این کشورها از "مسئولیت‌پذیر" بودن به این معنا بود که ایران باید دست‌های خود در منطقه از جمله سوریه، عراق، لبنان، یمن، شمال آفریقا و غیره را خارج کند و به قواعد بین‌المللی یعنی آنچه کشورهای بزرگ برای منطقه و دنیا دیکته می‌کنند توجه و عمل کند.

اما پاسخ ایران به این رویکرد آمریکا و غرب این بود که اول، مذاکرات هسته‌ای ارتباطی به مسایل منطقه ندارد و دوم اگر برجام به عنوان یک توافق بین‌المللی با حسن نیت و به طور کامل و موثر اجرا شود، در پایان کار یعنی حداکثر هشت سال بعد از اجرا شدن برجام، ایران این امکان را برای خود محفوظ می‌دارد که درباره مسایل و موضوعات دیگر مورد علاقه کشورهای بزرگ از جمله مسایل منطقه‌ای و نقش و جایگاه ایران در منطقه فکر و احتمالا گفت‌وگو کند.

با این وجود، گسترش نقش و جایگاه ایران به لحاظ دیپلماتیک و سیاسی در منطقه از اولین تاثیرات توافق هسته‌ای بود که خود را نشان داد و کشورهای حاضر در مذاکرات روسیه که تا پیش از این از دعوت ایران به مذاکرات صلح سوریه با دخالت عربستان سعودی خودداری می‌کردند به طور رسمی از ایران دعوت به عمل آوردند. شاید از همین نقطه بود که جنگ عربستان سعودی با ایران کلید خورد در حالی که برجام به طور کامل اجرایی نشده بود.

کشورهای عربی منطقه و رژیم صهیونیستی از آغاز مذاکرات هسته‌ای میان ایران و 1+5 در ژنو و سپس در لوزان و وین همواره و با جدیت به دنبال تخریب روند مذاکرات و به بن‌بست کشاندن آن بودند و از بیان این مساله و انجام اقدامات سیاسی و مالی و رسانه‌ای از مقطعی که بوی توافق به مشامشان رسید و با مقاومت آمریکا در برابر پذیرش خواسته‌هایشان علیه ایران رو به رو شدند، ابایی نداشتند.

 

دستیابی به توافق هسته‌ای اما باعث نشد تا آنها دشمنی و مخالفت‌شان با برجام و ایران را کنار بگذارند، بالعکس این دشمنی هر روز علنی‌تر شد تا این‌که با آمدن دونالد ترامپ به عرصه سیاست آمریکا، برگ برنده را برای مقابله با ایران و برجام به دست آوردند.

بنا بر این گزارش،‌ جدای از این‌که برجام گشایش‌های مالی و اقتصادی و هسته‌ای بسیاری در چند سال اخیر داشته است و سایه تحریم و تهدید و فصل هفت منشور سازمان ملل را از سر ایران دور کرد اما بنا به اذعان کارشناسان مختلف و مقامات ایرانی و آمریکایی برجام توافقی "تاریخی" بود که می‌توانست محور تغییرات و تحولات سیاسی و اقتصادی بزرگی در منطقه شود.

تا قبل از برجام ایران در تحولات و مذاکرات منطقه‌ای به ویژه در سوریه از مهم‌ترین بازیگران تلقی می‌شد که به دعوت دولت قانونی این کشور برای کمک به نظامیان آن در آنجا حضور داشت. درحالی که کشورهای منطقه به ویژه عربستان و اسراییل تلاش داشتند ایران را در تحولات منطقه راه ندهند اما نقش و نفوذ تاریخی، مذهبی و فرهنگی ایران پدیده غیر قابل انکار از سوی آمریکا بود. مقامات آمریکا هیچ وقت نتوانستند نقش و نفوذ ایران در عراق و افغانستان و دیگر همسایگانش را نادیده بگیرند و در مواردی صریحا به نقش ایران اذعان داشتند. این مساله در سطوح دیگر در کشورهایی دورتر از مرزهای ایران نیز حاکم بود.

 

نقش و نفوذ ایران در منطقه در دو سال و نیم گذشته آن‌قدر گسترش یافت که ایران به عنوان یکی از سه کشور محوری حل و فصل بحران سوریه در کنار سوریه و ترکیه قرار گرفت. برخی کارشناسان بر این نظرند اگر جنبه و تاثیر منطقه‌ای برجام برای ایران نبود، امروز توافق هسته‌ای بدون هیچ نگرانی و تهدیدی از سوی آمریکا، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، به طور دقیق در حال اجرا بود.

 

این کارشناسان معتقدند، عربستان و اسراییل به طور مستقیم برجام را عامل پررنگ شدن نقش ایران در منطقه می‌دانند از این رو در سه سال گذشته سعی کردند در روند اجرای این توافق اختلال ایجاد کرده یا آن را از بین ببرند. به عبارتی برجام به "گروگان" عربستان و رژیم اسراییل برای عقب راندن ایران از منطقه تبدیل شده است. گروگان‌گیری که در یک سال گذشته ابعاد تازه‌تری نیز پیدا کرد و با صرف دلارهای نفتی وتطمیع ترامپ‌، او را به خروج از برجام با وجود مخالفت هم‌پیمانان اروپایی‌اش وادار ساختند.

بنا به اذعان مقامات کشورمان، موفقیت‌های ایران در منطقه بعد از انقلاب اسلامی کم نظیر و این سطح از نفوذ و نقش ایران بی‌سابقه بوده است. با این وجود قبل و بعد از برجام معترض‌ترین و منتقدترین گروه‌ها به این توافق کسانی و گروه‌هایی بوده‌اند که نه تنها در اقتصاد، سیاست و حکومت کشور بلکه خارج از مرزهای ایران دستی بر آتش دارند.

 

امروز این سوال جدی برای رسانه‌ها و افکار عمومی وجود دارد که چرا این افراد و گروه‌ها با وجود مزیت‌های سیاسی، نظامی و مالی که برجام برای کشور داشته است اینقدر به آن معترضند و اکنون از خروج ایران از برجام خوشحالند؟ به راستی اگر برجام نبود، سیاست‌ خارجی ایران در منطقه تا چه اندازه امکان پیشرفت داشت؟

جدای از بحث خروج آمریکا از برجام و این‌که ایران نیز در آن بماند یا خیر، اگر فرض کنیم که اجرای برجام برای دو سال و نیم دیگر ادامه دارد، یکی از مهم‌ترین و طولانی‌ترین تحریم‌های ایران بعد از انقلاب در زمینه تسلیحاتی برداشته خواهد شد و ایران این امکان را پیدا می‌کند که به حوزه فروش تسلیحات متعارف که بسیار پردرآمد نیز است، وارد شود که اتفاقا ایران در این عرصه در سال‌های گذشته پتانسیل خوبی به دست آورده است. امری که از سوی منتقدان نادیده گرفته می‌شود.

یکی از انتقادات به برجام ورود این توافق به موضوعات موشکی و اعمال محدودیت در تولید و آزمایش موشک‌های بالستیک است. در حالی که بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت، محدودیت‌ نقل و انتقال تجهیزات موشکی به ایران تا پایان یک دوره هشت ساله مورد توجه قرار گرفته است و  دیگر این‌که شورای امنیت به ایران "توصیه" کرده است که از توسعه موشک‌های بالستیکی که توانایی حمل سلاح‌های هسته ای را دارند خودداری کند. مقامات نظامی و سیاسی ایران در سطوح عالی همواره اعلام کرده‌اند، توسعه موشکی ایران با قطعنامه 2231 شورای امنیت مغایر نیست، چون موشک‌های ایران برای حمل کلاهک‌های هسته‌ای طراحی نشده است.

انتقادها به برجام برای ورود به فعالیت‌های دفاعی و موشکی در حالی است که مقامات نظامی کشور پیش از آن‌که درخواست‌ها برای مذاکره بر سر فعالیت‌های موشکی ایران بیش از پیش مطرح شود، تکلیف این حوزه را مشخص و اعلام کردند که برد موشک‌های ایران 2 هزار کیلومتر است. شاید دوستان در این حوزه بر این تصور بوده و هستند که با این اعلام نظر، اروپایی‌ها و رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان منطقه‌ای‌شان دست از تکرار این مساله بر می‌دارند و به غائله خاتمه داده اند در حالی که این تازه شروع پیش‌روی آن‌ها به مسایل داخلی مرزهای ایران بود. آن‌ها نه تنها عقب‌نشینی نکردند بلکه یکی از سه بهانه ترامپ برای خروج از برجام شد و کشورهای اروپایی نیز هم‌چنان بر موضع‌شان برای گفت‌وگو بر سر فعالیت‌های موشکی ایران تاکید دارند.

برخی کارشناسان در رابطه با تاکید اروپا و آمریکا بر سر مذاکره بر سر فعالیت‌های موشکی ایران بر این نظرند که آمریکا و اروپا از مسیر گفت‌وگو بر سر فعالیت‌های متعارف موشکی به دنبال کاهش نفوذ و توان دفاعی و عقب‌نشینی ایران از منطقه هستند. امری که به واسطه برجام بیش از پیش خودنمایی کرد و کشور را در سیاست‌های منطقه‌ای‌اش جلو برد.  

در عین حال این پرسش برای افکار عمومی محفوظ است که اعلام رسمی برد موشک‌های کشور تا چه اندازه با سیاست‌های داخلی و استراتژی‌ها و تاکتیک‌های نظامی مدرن یا هوشمند هم‌خوانی دارد. آیا این مساله از جمله اطلاعات محرمانه کشور محسوب نمی‌شود؟ موشک‌های بالستیک قابلیت بازدارندگی دارند یا خیر. علاوه بر این‌ها سوال مهم این است، با اعلام این‌که برد موشک‌های ایران 2 هزار کیلومتر است از تهدید و فرافکنی آمریکا و اروپا و هم‌پیمانان منطقه‌ای شان درباره ایران چیزی کم شد؟

 

پرواضح است برد موشک‌های ایران قابلیت افزایش کمی و کیفی دارند و موشک‌های عماد و سجیل از این نمونه‌اند اما با دست خود ایجاد محدودیت چه توجیهی دارد؟

بنا بر این گزارش، در حالی که ترامپ برجام را به بهانه‌هایی به ویژه فعالیت موشکی و منطقه‌ای ایران پاره کرد و خواستار مذاکره مجدد بر سر برجام و این‌بار با محوریت مساله‌ هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای، ساده‌انگارانه‌ است که بخشی از حاکمیت خود را از برجام و سرنوشت آن برای کشور جدا کرده یا به برجام و برجامیان بتازند که باید چنین می‌کردید و چنان اما نکردید.

صنعت نظامی کشور حداقل در 15 سال گذشته در پناه فشارهایی که به صنعت هسته‌ای وارد شد در آرامش وضعیت کمی و کیفی بهتری به دست آورد و پیشرفت‌های درخوری داشت و اکنون که یک‌بار دیگر صنعت هسته‌ای در آستانه تحریم و تهدید قرار گرفته، جای دارد تا تمامی بخش‌های کشور به ویژه بخش‌های تاثیرگذار از این صنعت ملی حمایت کنند چرا که این حمایت، حمایت از تمامی بخش‌های سیاسی ـ اجتماعی، نظامی، اقتصادی و امنیتی است.