به گزارش اکونا پرس،

دوربین مهدویان را اولین بار در سریال زیبای «روزهای زمستان» دیدیدم. سریال مستندگونه ای که روایت زندگی سردار بزرگ، شهید حسن باقری بود. بعد از آن مهدویان با فیلم «ایستاده در غبار» با سبک و سیاقی شبیه همان «روزهای زمستان» این بار زندگی حاج احمد متوسلیان را روایت کرد که هم در بین مذهبی ها پذیرفته شد و هم نزد سینمارو ها و مخصوصا جشنواره فجر پسندیده شد. یک گام بزرگ رو به جلو.

هنوز عرق فیلم قبلی اش در سینماها نخشکیده بود که فیلم «ماجرای نیمروز» را ساخت. فیلمی با همان حدود دوربین اما این بار داستانی تر و با بازیگرانی شناخته شده تر به استقبال روایت روزهای پرالتهاب ترور در سال های اولیه انقلاب رفت و باز نشان داد بعد از هر فیلم قدمی بلند رو به جلو بر می دارد و این بار هم فیلم، موفق به افتخارات فراوان شد.

این بار مهدویان لحن مستندگونه اش را رقیق تر از همیشه کرد و به داستانی رو آورد که در زمان حال و در همین خیابان ها و کوچه ها- البته شاید نه همین خیابان ها که بیشتر خیابان های حاشیه شهر- روی می دهد. فیلم «لاتاری» دوربین اش را این بار به دنبال شهید یا استوره های مبارزه با دشمن نبرده است. او این بار تعریف دیگر و ظریف تری از دشمن ارائه کرده و فیلمی ساخته که در آن به مسئله بردن دختران جوان ایرانی پرداخته است. امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی)، عاشق نوشین می شود ولی نوشین به دلیل مشکلات مالی پدرش برای کار به دبی می رود و آنجا به طرز مشکوکی خودکشی می کند. امیرعلی عزم انتقام می کند.

دوربین مهدویان با اینکه از چیزی که در «روزهای زمستان» دیده ایم تا حد قابل قبولی فاصله گرفته است اما هنوز فاصله اش را تا سوژه حفظ می کند و جایگاه راوی بی طرف و مستندگونه اش را به یک راوی داستان گوی صرف نمی دهد. هنوز وقتی دوربین می خواهد تصویر امیرعلی را دم خانه خواهر نوشین بگیرد، پشت شمشادها قایم می شود. هنوز ترجیح می دهد شخصیت را از پشت شیشه مغازه نشان دهد تا از داخل آن. این تمهیدات مهدویان به علاوه تأکید ویژه ای که در قرار دادن شخصیت هایش در بافت های حاشیه ای و شلوغ و دودگرفته شهر دارد باعث می شود که خواه ناخواه فیلم حال و هوایی مستند داشته باشد. یعنی این بار همان مستندساز حسن باقری سراغ معضلات اجتماعی رفته است. این هم نکات مثبت دارد و هم نکات منفی.

نکات مثبت اش همان است که هرچه بیشتر مخاطب را درگیر فاجعه بار بودن موقعیت می کند و تلاش دارد که مخاطب عمیق تر موقعیت را درک کند تا به این وسیله اثرگذاری فیلم بیشتر شود. اما زمانی که فیلم، لحن مستند به خودش می گیرد توان داستان گویی در فیلم کاهش پیدا می کند. به خصوص درباره نسبتی که مخاطب با ماجراهای شخصیت اصلی باید برقرار کند.

مهدویان نشان داده است که فیلم هایش قهرمان دارد. این یکی از مثبت ترین نقاط مهدویان است. در «روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» که قهرمانان از سرداران جنگ بودند که به قدر کافی برای پیش بردن یک فیلم کفایت می کردند. در «ماجرای نیمروز» این قهرمان منفرد به یک قهرمان جمعی تبدیل شد یعنی به جای اینکه یک نفر فیلم را به جلو ببرد، این وظیفه بینِ گروهی که همگی قهرمان هستند تقسیم شد یعنی گروهی که برای شناسایی و خنثی کردن حرکات منافقین فعالیت می کرد.

در فیلم «لاتاری» این قهرمان در ابتدای فیلم، در قامت «امیرعلی» یعنی جوان عاشق دلداده، ظهور و بروز کرد اما در ادامه وجه دیگر قهرمانی فیلم به «موسی» (با بازی هادی حجازی فر) سپرده شد. پیرمرد مربی فوتبال که گویی قبلا برای خودش برو و بیایی داشته است و الآن احساس وظیفه و غیرت می کند که به امیرعلی کمک کند. موسی می شود سویه دیگر قهرمان. حتی می شود گفت «مرتضی» (با بازی حمید فرخ نژاد) هم در قسمتی از فیلم، نقاب قهرمان پیدا می کند. یعنی زمانی که امیرعلی دارد کشته می شود و او می رسد و یکی از کنش های اساسی داستان یعنی کشتن سامی را به عهده می گیرد. در اصل امیرعلی که در ابتدا قهرمان بوده است هیچ کار مهمی در انتهای فیلم انجام نمی دهد و کارهای مهم را موسی و مرتضی انجام می دهند.

اما با وجود لحنی مستندگونه، داستان قوی و پر کشش فیلم از یک طرف و قهرمان پردازی او از طرف دیگر باعث شده فیلم در جلب مخاطب، موفق باشد و حتی ارزش چندباره دیده شدن را پیدا کند. یکی از دلایل استقبال عموم مردم از این فیلم، استفاده از الگویی است که سال ها- ولو سال های دور- در ایران جواب داده است و آن پرداختن به مقوله غیرت است که اگرچه در ظاهر جامعه، کم و کمتر شده است اما در عمق جان و باورهای مردم ایران هنوز جایگاه خودش را حفظ کرده است. اینکه پسری عاشق دختری می شود و آن دختر به هر جهت از دست می رود و حالا پسر است که قیام می کند و یا دختر یا انتقام اش را می گیرد. مردم ما این داستان ها را دوست دارند و می فهمند. این یک نقطه امید در فرهنگ ماست و نشان دهنده این است که با وجود تلاش های مداوم دشمن در زدودن غیرت، هنوز این آتش زیر خاکستر مردم ما باقی است.

فیلم «لاتاری» چیز زیادی برای یک فیلم خوب و مورد پسند بودن کم ندارد. اما با توجه به آثار قبلی مهدویان، انتظار بالاتری از او می رفت. حال باید دید که مهدویان پس از ساخت این فیلم به تجربیات بیشتر در حال و هوای «لاتاری» می پردازد یا اینکه به سبک خاص خود در مستندگویی باز می گردد.