هدف این مقاله، که توسط محمد مهدی علی قارداش، دکترای مدیریت کسب و کار گرایش استراتژی از دانشگاه تهران و مدیرعامل گروه ایزی آنلاین، نوشته شده است، بررسی این مسئله و ارائه راهنمایی برای بازگشت به معیارها و خط‌کش‌های صحیح در استفاده از استراتژی‌های ریشه‌دار در کسب و کارهاست. با استفاده از این راهنما، سازمان‌ها می‌توانند بار دیگر به اصول و مبانی صحیح استراتژی بازگردند و مسیر موفقیت را هموار کنند.

بخش اول: تعریف استراتژی

تعریف دقیق استراتژی

استراتژی به طور کلی به مجموعه‌ای از تصمیمات و اقدامات گفته می‌شود که به منظور دستیابی به اهداف بلندمدت سازمانی اتخاذ می‌گردد. تعاریف مختلفی از استراتژی وجود دارد که هر یک به جنبه‌های خاصی از این مفهوم پرداخته‌اند. به عنوان مثال، آلفرد چندلر، یکی از نظریه‌پردازان برجسته در حوزه استراتژی، استراتژی را به عنوان "تعیین اهداف بلندمدت و تخصیص منابع برای دستیابی به آن‌ها" تعریف می‌کند. از سوی دیگر، هنری مینتزبرگ، استراتژی را به عنوان "الگویی از تصمیمات و اقدامات منسجم در طول زمان" معرفی می‌کند

نظریه عمومی سیستم‌ها و نظریه سیستم‌های برتالنفی

برای درک بهتر مفهوم استراتژی، باید به نظریه عمومی سیستم‌ها و نظریه سیستم‌های لودویگ فون برتالنفی اشاره کنیم. نظریه عمومی سیستم‌ها، که توسط برتالنفی پایه‌گذاری شد، بیان می‌کند که سیستم‌ها از اجزای مختلفی تشکیل شده‌اند که با هم در تعامل هستند و یک کل واحد را تشکیل می‌دهند. این نظریه بر این اصل استوار است که کل سیستم بیشتر از مجموع اجزای آن است و تنها با درک روابط و تعاملات بین اجزا می‌توان به درک صحیحی از سیستم رسید.

برتالنفی معتقد بود که سیستم‌ها باید به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار گیرند و نمی‌توان آن‌ها را به اجزای کوچک‌تر تقسیم کرد بدون اینکه درک کامل از عملکرد سیستم حاصل شود. این نظریه در حوزه استراتژی بسیار کاربردی است، زیرا سازمان‌ها نیز به عنوان سیستم‌هایی پیچیده و پویا عمل می‌کنند که موفقیت آن‌ها به تعاملات و هماهنگی بین بخش‌های مختلف بستگی دارد

استفاده از نظریه سیستم‌ها در استراتژی به ما کمک می‌کند تا به جای تمرکز بر اجزای جداگانه، به تعاملات و وابستگی‌های متقابل بین اجزا توجه کنیم. این رویکرد به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا استراتژی‌های جامع‌تری را طراحی و اجرا کنند که به بهبود عملکرد کلی سیستم منجر می‌شود.

بخش دوم: مشکلات فعلی در استفاده از استراتژی

ملاک‌های غلط و ترویج آن‌ها

در بسیاری از کسب و کارها، مشاهده می‌شود که ملاک‌ها و معیارهای صحیح برای تدوین و اجرای استراتژی‌ها نادیده گرفته می‌شوند و به جای آن، معیارهای غلط و نادرست ترویج می‌شوند. این ملاک‌های غلط معمولاً بر اساس تفسیرهای نادرست، فشارهای کوتاه‌مدت بازار، یا تاثیرپذیری از روندهای موقتی شکل می‌گیرند که منجر به انحراف از اصول اساسی استراتژی می‌شوند. برخی از این ملاک‌های غلط عبارتند از:

**تمرکز بیش از حد بر نتایج کوتاه‌مدت**: بسیاری از سازمان‌ها به دلیل فشارهای مالی و انتظارات سهامداران، تنها به نتایج کوتاه‌مدت توجه می‌کنند و از تدوین استراتژی‌های بلندمدت غافل می‌شوند.

**پیروی کورکورانه از رقبا**: برخی سازمان‌ها به جای تحلیل دقیق شرایط خود و محیط بازار، صرفاً به تقلید از استراتژی‌های رقبا می‌پردازند که ممکن است برای شرایط خاص آن‌ها مناسب نباشد.

نقش فضای مجازی در ترویج ملاک‌های غلط

یکی از عوامل مهم در ترویج ملاک‌های غلط در دنیای امروز، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است. در این فضا، اطلاعات به سرعت منتشر می‌شوند و بسیاری از افراد بدون داشتن دانش و تخصص لازم، اقدام به انتشار مطالب و توصیه‌هایی می‌کنند که اغلب نادرست و گمراه‌کننده هستند. این توصیه‌ها و اطلاعات نادرست می‌توانند به سرعت در بین کاربران منتشر شوند و به عنوان معیارها و ملاک‌های غلط در تصمیم‌گیری‌ها و تدوین استراتژی‌ها به کار گرفته شوند

**اطلاعات نادرست و گمراه‌کننده**: در فضای مجازی، اطلاعات نادرست به سرعت منتشر می‌شوند و بسیاری از افراد بدون بررسی صحت و سقم آن‌ها، اقدام به پیروی از این اطلاعات می‌کنند. این موضوع می‌تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست و تدوین استراتژی‌های ناکارآمد شود.

**تاثیر افراد غیرمتخصص**: بسیاری از توصیه‌ها و مطالب منتشر شده در فضای مجازی توسط افرادی بیان می‌شوند که تخصص و دانش لازم را ندارند. این توصیه‌ها اغلب بر اساس تجربیات شخصی و نه بر پایه دانش علمی و تحلیل دقیق ارائه می‌شوند و می‌توانند سازمان‌ها را به سمت اتخاذ تصمیمات نادرست هدایت کنند.

بخش سوم: راهنمای بازگشت به معیارهای صحیح

شناسایی معیارهای صحیح

برای بازگشت به معیارهای صحیح در تدوین و اجرای استراتژی‌ها، باید از منابع معتبر و علمی بهره ببریم. یکی از این منابع معتبر، کتاب "استراتژی برای رسیدن به استراتژی" نوشته مارتین ریوز، نات هانس و جانمجایا سینها است. در این کتاب، نویسندگان به اصول و روش‌های علمی برای تدوین استراتژی‌های کارآمد پرداخته‌اند.

روش‌های اجرایی

برای اجرای موفق استراتژی‌های مبتنی بر معیارهای صحیح، سازمان‌ها باید روش‌ها و راهکارهایی را به کار بگیرند که به آن‌ها کمک کند تا این معیارها را در تمام سطوح سازمانی پیاده‌سازی کنند.

**آموزش و توانمندسازی کارکنان**: آموزش کارکنان در زمینه اصول و مفاهیم استراتژی و توانمندسازی آن‌ها برای مشارکت فعال در فرآیند تدوین و اجرای استراتژی‌ها.

**استفاده از ابزارهای تحلیلی**: بهره‌گیری از ابزارهای تحلیلی و فناوری‌های نوین برای جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز برای تدوین و اجرای استراتژی‌ها.

**بازخورد و ارزیابی مداوم**: ایجاد یک سیستم بازخورد و ارزیابی مداوم که به سازمان کمک کند تا اجرای استراتژی‌ها را به صورت مداوم نظارت کرده و در صورت نیاز اصلاحات لازم را انجام دهد.

نتیجه‌گیری

خلاصه مطالب مطرح شده

در این مقاله، به بررسی اهمیت استراتژی در کسب و کار و مشکلات ناشی از استفاده از ملاک‌های غلط پرداختیم. همچنین به نقش فضای مجازی در ترویج ملاک‌های نادرست اشاره کردیم و در نهایت، با بهره‌گیری از اصول کتاب "استراتژی برای رسیدن به استراتژی" و نظریه سیستم‌های برتالنفی، راهنمایی‌هایی برای بازگشت به معیارهای صحیح و اجرای موفق استراتژی‌ها ارائه دادیم.

دعوت به اقدام

این مقاله با نام "چه کسی خط‌کش مرا دزدید" با اقتباس از اینکه افراد شیاد در فضای مجازی ملاک‌ها و خط‌کش‌های صحیح را از ما دزدیده‌اند، تاکید می‌کند که از تمامی سازمان‌ها و مدیران دعوت می‌کنیم تا به بازنگری در استراتژی‌های خود پرداخته و با بهره‌گیری از معیارهای صحیح و اصول علمی، مسیر موفقیت خود را هموار کنند. با توجه به تغییرات سریع دنیای کسب و کار و رقابت فزاینده، داشتن یک استراتژی منسجم و کارآمد بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

با اجرای نظریه سیستم‌ها و انتخاب استراتژی مناسب و همراه شدن با تیم فناوری اطلاعات، می‌توانید پی‌ریزی کسب و کار خود را به روز و محکم رو به جلو ببرید.