آیا اوپک باید با شیل آمریکا همکاری کند؟
نفت و نفت و گاز یک صنعت یک تریلیون دلاری است و هر بازیگری که در آن حضور دارد خواه شرکتهای نفتی ملی باشد یا شرکتهای چندملیتی و شرکتهای خدمات میدان نفتی، منافعی در رونق نفت و گاز خواهد داشت. اکنون این بازیگران با این پرسش مواجه هستند که آیا باید صنعت به چالشهای جدیدی که به شکل خودروهای برقی و انرژیهای تجدید پذیر ظهور پیدا کرده اند، واکنش نشان دهد؟
زمان نه چندان دوری پیشرفتهای فناوری به ظهور نفت شیل آمریکا منجر شد. افزایش قابل توجه تولید نفت و گاز شیل آمریکا نه تنها امکان داد این کشور میزان واردات خود را کاهش دهد بلکه کمک کرد بر قیمتهای نفت در بازار جهانی تاثیر گذار باشد. این مسئله ممکن است از نقطه نظر یک مصرف کننده خبر خوبی باشد اما به ضرر تولیدکنندگان بزرگ نفت به خصوص اعضای اوپک بوده است.
سرنوشت جنگ قیمت
قیمت نفت از اواسط سال ۲۰۱۴ به دلیل مجموعهای از عوامل شامل رشد قابل توجه تولید نفت و گاز شیل، افت قابل توجهی پیدا کرد. اوپک در ابتدا تصور کرد میتواند این دشمن نوظهور را با افزایش تولید به منظور ورشکسته کردن شرکتهای حفاری شیل به زانو درآورد. با اینهمه در کمال تعجب اوپک، این رویدادها به آن سرعتی که انتظار میرفت اتفاق نیافتاد و در نهایت، پس از ۵ تا ۸ ماه، تولید شیل آمریکا کاهش پیدا کرد. اما قیمتهای پایینتر نفت به اقتصادهای کشورهای بزرگ تولید کننده که وابستگی زیادی به درآمدهای نفتی داشتند و در بعضی موارد نفت بیش از ۹۰ درصد درآمد صادراتی آنها را تشکیل میداد، ضربه زد. بدینسان اکثر این کشورها به دنبال میانگین قیمت بالاتر نفت برآمدند تا بودجههای ملی خود را تامین کرده و برنامه های بلند مدت خود را محقق کنند؛ برنامههایی که مستلزم منابع مالی عظیمی هستند.
متعاقبا اوپک به شیوههای قدیمی روی آورده و تولید نفت را به منظور بهبود قیمتها کاهش داد. پایبندی بالا به محدودیت عرضه، کاهش ذخایر کشورهای صنعتی از ۲۶۴ میلیون مشکل در یک سال قبل به ۵۲ میلیون بشکه در اوایل سال ۲۰۱۸ را به دنبال داشت. با وجود این، در چند ماه اخیر قیمت های نفت در محدوده ۶۰ دلار نوسان داشته است.
سرنوشت مشابه زغال سنگ در انتظار نفت
تاریخ نشان میدهد که هیچ چیز همیشگی نخواهد بود. زمانی زغال سنگ سوخت پرتقاضا بود و عامل انقلاب صنعتی شد. اما اکنون نقش زغال سنگ نهتنها به دلیل وجود منابع جدید بلکه به دلیل ملاحظات زیست محیطی و اقتصادی کمرنگ شده است.
افزایش نقش تقاضای نفتی در بخش حمل و نقل به دلیل موتورهای احتراق داخلی ممکن شد که صنعت خودرو را متحول کردند. برتری صنعت خودرو به مدت بیش از یک قرن اجازه داد تقاضا برای نفت همچنان روند رو به رشدش را حفظ کند. زیرا بخش حمل و نقل جهانی اعم از جاده ای، هوایی، ریلی و دریایی، ۶۵ درصد از تقاضای جهانی برای نفت را به خود اختصاص میدهد. به این ترتیب تقاضا برای نفت طی این مدت به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرد و به ۹۶ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۷ رسید.
بر مبنای روند تاریخی، رشد جمعیت و دورنمای اقتصادی، اکثر آژانسهای بین المللی و شرکتهای مشاوره انتظار دارند تقاضا برای نفت تا سال ۲۰۴۰ به ۱۲۱ میلیون بشکه در روز برسد. با اینهمه با توجه به انگیزه بالای صنعت خودرو برای ساخت خودروهای برقی، چنین امری بعید نظر میرسد.
مطمئنا خودروهای برقی یک شبه جایگزین موتورهای احتراقی نخواهند شد و این تغییر مستلزم گذشته چند دهه است. بنابراین هیچ کس ادعا نمیکند که تقاضا برای نفت در حمل و نقل جاده ای به یک باره از میان خواهد رفت. با این حال نفوذ سریع خودروهای برقی ممکن است به کندی قابل توجه رشد تقاضا برای نفت منجر شود.
تدوین استراتژیهای موثر
اوپک ممکن است به جای اینکه بخواهد به صورت مستقل عمل کند، تصمیم بگیرد با نفت شیل آمریکا همکاری کند. در این شرایط هر دو طرف بایستی تا حدودی درباره میزان تولیدشان به منظور دستیابی به یک میانگین قیمت سالانه منطقی بین ۷۰ تا ۸۰ یا حتی بیشتر توافق کنند. به شکل تئوری، این شرایط ممکن است موثر واقع شود اما بسیاری از تولیدکنندگان نفت مستقل ممکن است نیازی به دنبال کردن چنین همکاری نبینند.
مشکل دیگر نحوه تعیین سهمیههای تولید به خصوص برای تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا است. در حال حاضر به حد کافی مشکل در کنترل سهمیه تولید شماری از اعضای اوپک وجود دارد.
بنابراین چطور میتوان انتظار داشت تولید کنندگان نفت شیل مستقل و غولهای نفتی به سهمیه تولید مشخصی پایبند بمانند. اما اگر چنین استراتژی به نحوی تحقق پیدا کند دو طرف ممکن است برد کنند. با اینهمه چنین سیاستی پیامدهای منفی خاص خود را خواهد داشت. قیمتهای بالاتر ممکن است به رواج خودروهای برقی سرعت ببخشند و خودروسازان را تشویق خواهد کنند راههایی برای کاهش هزینههای تولید خودروهای برقی پیدا کنند.
بر اساس گزارش اویل پرایس، صنعت نفت باید حقایق را یافته و متناسب با آنها عمل کند. مدیران ارشد شرکتهای بزرگ نفت و گاز سرنوشت صنعت نفت را به خوبی میدانند با اینهمه از تصدیق علنی آن پرهیز میکنند. این مدیران در حال حاضر سرگرم طراحی استراتژیهای جایگزین برای ماندن در این کسب و کار شاید با ساختار متفاوتی باشند. مدیران شرکتهای ملی نفت نیز باید به این حقیقت پی ببرند که اتکای آنها به درآمد نفتی ممکن است شکست آنها را در پی داشته باشد.
ارسال نظر