هادی حق‌شناس احیای برجام را محتمل می‌داند و به‌باور او چنانچه این مهم رخ دهد در سال آینده رشد اقتصادی می‌تواند به بیش از ۸ درصد برسد. او در گفت‌وگو با صمت با اشاره به معافیت‌های تحریمی که روز جمعه برای فعالیت‌های غیرنظامی اتمی ایران اعمال شده، تصریح می‌کند: «این اقدامات در ظاهر کوچک چون سیگنال توافق را به بازارها و جامعه می‌دهند به‌سرعت منجر به بهبود وضعیت اقتصاد کشور می‌شوند. این اقدامی است که نشان می‌دهد طرفین در حال برداشتن گام‌هایی برای تنش‌زدایی هستند.»

با اینکه اتفاق مهمی از نظر ابعاد، در ماجرای تحریم‌ رخ نداده، برخی معافیت‌های تحریمی امریکا سبب شده در بازارهای کشور و در نخستین روزهای هفته، وضعیت بهتری حاکم شود، به‌نحوی که شاخص رشد بازار سرمایه سبز و دلار هم وارد کانال ۲۶ هزار تومان شده است. چه چیزی سبب این تحولات شده است؟

تحریم‌های ظالمانه مصداق یک مانع جدی در مقابل اقتصاد کشور هستند، به همین دلیل هر اقدامی که از شدت تحریم‌ها بکاهد به‌سرعت می‌تواند وضعیت بازارهای ایران را تغییر دهد. مسئله به‌باور من این نیست که در برخی حوزه‌های غیرنظامی هسته‌ای، ایران از تحریم معاف شده؛ مسئله این است که فرآیند تنش‌زدایی هسته‌ای و احیای برجام آغاز شده است. 

باید توجه داشت که از نظر حقوقی لغو تحریم‌ با معافیت، مفهومی متفاوت دارد. در واقع وقتی به یک کشور معافیتی اعطا می‌شود، مانند امتیازی است که در زمانی می‌توان آن را سلب کرد؛ حال ‌آنکه وقتی تحریم‌‌ها لغو می‌شوند یعنی وضعیت کشور عادی‌ شده و برای بازگشت به شرایط قبلی، باید دوباره پرونده‌ای علیه آن کشور ساخته و به مجاری مربوطه ارسال شود. با این حال صرف خبر معافیت تحریمی برخی فعالیت‌های غیرنظامی هسته‌ای ایران، به‌دلیل پیامی که دارد در همان نخستین روزهای هفته اثرات مثبتی بر بازار کشور داشته است؛ به بیانی همین اقدام به‌ظاهر اندک، کمک کرده بخشی از نااطمینانی اقتصادی و مبهم بودن چشم‌انداز برطرف شود.

اقتصاد ایران برای چهارمین سال پی در پی تورم بیش از ۳۰ درصدی (۴۳ درصدی) را تجربه می‌کند و همزمان نرخ رشد اقتصاد بسیار اندک است. این اقتصاد برای اینکه دوباره مسیر رشد و پیشرفت را در پیش بگیرد، در گام نخست به چه نیازهایی دارد؟

اقتصاد ما از سال ۹۷ دچار مشکلات و نوسانات عدیده‌ای شده است. این اقتصاد از زمانی که دونالد ترامپ به‌طور یکجانبه و ظالمانه تحریم‌ها را دوباره علیه‌اش برقرار کرد در شرایط انتظار قرار گرفته است. اقتصاد ایران منتظر این بوده و هست که تکلیفش در عرصه بازرگانی خارجی مشخص شود که واردات و صادرات به چه شکلی انجام خواهد شد و تکلیف نرخ ارز در بازار معین شود. پیرو همین مسئله وقتی یک اتفاق به‌ظاهر کوچک رخ می‌دهد، چون سیگنال مثبتی در رابطه با آینده می‌دهد، به بهبود شاخص‌ها منجر می‌شود.

این وضعیت انتظار سبب می‌شود هر رویدادی ولو با نام معافیت که در دستور قرار می‌گیرد و سیگنال‌هایی از موفقیت مذاکرات می‌دهد، پایداری و ثبات ایجاد کند. 

در روزهای گذشته اتفاقاتی افتاده که نشان می‌دهد نظام تحریم‌های ظالمانه می‌تواند به سمت فروپاشی برود. در واقع تحریم‌هایی که با هدف فروپاشی اقتصاد ایران تنظیم شده بودند، در حال ترک برداشتن و فروپاشی هستند. اگر اقتصاد تکلیفش مشخص باشد؛ حتی اگر گفته شود تحریم‌ها تا چند سال آینده باقی است، باز هم وضعیت بهتر از امروز خواهد بود، چراکه انتظار به خودی خود به‌معنای از دست رفتن زمان و منابع خواهد بود. 

حالا اگر تحریم‌ها فرو بپاشند و لغو شوند، دیگر مشکلات بازرگانی خارجی مانند امروز وجود نخواهند داشت؛ کشتی‌های ایرانی به‌راحتی می‌توانند به حمل‌ونقل کالاها بپردازند، شرکت‌های بیمه‌ای ایرانی دیگر مشکل نخواهند داشت و مجبور به ارزان‌فروشی و گران خریدن نخواهیم بود؛ به‌عبارت ساده‌تر فروپاشی نظام تحریم به‌معنای نرمال شدن وضعیت تجارت کشور است. در این شرایط انتظارات تورمی به‌شدت کنترل می‌شود و حتی انتظار کاهش قیمت‌ها حاکم خواهد شد، زیرا هم از میزان نرخ ارز کاسته می‌شود و هم هزینه مبادله کالا کاهش خواهد یافت.

بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند نرخ واقعی دلار با نرخ بازار آزاد فرق دارد و از آن کمتر است. شما فکر می‌کنید در صورت احیای برجام وضعیت نرخ ارز چگونه خواهد شد؟

در اقتصاد یک اصطلاح وجود دارد به‌نام انتظارات عقلایی. براساس این مفهوم گفته می‌شود منطقی نیست که نرخ هر دلار امریکا در بازار ایران به بیش از ۳۰ هزار تومان برسد و اگر چنین اتفاقی رخ می‌دهد ناشی از این است که سیاست‌ها به‌درستی اجرا نشدند و دلار با قیمتی بیش از نرخ واقعی خود معامله می‌شود. با رفع تحریم‌ها و باز شدن مسیرهای تجاری کشور، طبیعی است که انتظار کاهش نرخ دلار و دیگر ارزهای معتبر در کشور به‌وجود بیاید. باید توجه کرد که بازگشت حدود ۵۰ میلیارد دلار از منابع بلوکه‌شده کشور به‌تنهایی می‌تواند به دولت و بانک مرکزی این قدرت را بدهد که تا مدتی بازار ارز را مدیریت کنند؛ حتی اگر اصلاحات ساختاری هم انجام نشود و شرایط مانند امروز ادامه داشته باشد. براساس منطق انتظارات عقلایی باید گفت تداوم روند مذاکرات بدون شک به ریزش نرخ ارز در بازار ایران منجر خواهد شد. درباره نرخ واقعی دلار باید گفت این نرخ با محاسبه مابه‌التفاوت تورم در ایران و امریکا به‌دست خواهد آمد. مطالعات و محاسباتی در این زمینه انجام شده و تقریبا همه این محاسبات نشان می‌دهند نرخ فعلی بیش از نرخ واقعی دلار است. نرخ واقعی دلار باید حدود ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان باشد.

پس چرا نرخ این ارز در بازارها بیشتر است؟

به این دلیل که همه ارز حاصل از صادرات به کشور برنمی‌گردد و این امر سبب می‌شود نسبت عرضه به تقاضا کمتر شود و نرخ افزایش یابد؛ ضمن اینکه در شرایط نااطمینانی اقتصاد، تقاضای سرمایه‌ای برای دلار افزایش می‌یابد. این تقاضا را نمی‌توان تقاضایی واقعی در نظر گرفت اما به‌هر حال بخشی از عرضه ارز را به خود اختصاص می‌دهد؛ با این هدف که قدرت خرید دارنده آن را حفظ کند. وقتی تحریم‌ها لغو شوند هم بر میزان عرضه ارز افزوده خواهد شد و هم از تقاضای کاذب موجود در بازار کاسته می‌شود.

این کاهش نرخ ارز تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد؟

بستگی به سیاست‌هایی دارد که دولت در بخش پولی و مالی در پیش می‌گیرد؛ به‌عبارت ساده‌تر میزان کاهش نرخ ارز به عملکرد قوه مجریه و جهت‌گیری‌های این نهاد برمی‌گردد. با این حال چند مولفه وجود دارد که براساس آن می‌توانیم تحلیلی جامع‌تر از وقایع آتی داشته باشیم. 

در لایحه پیشنهادی بودجه ۱۴۰۱ گرچه حذف ارز ترجیحی شکست خورد، اما نرخ تسعیر به ۲۳ هزار تومان افزایش یافت. این رقم کف قیمتی است که می‌توانیم برای دلار پس از لغو تحریم‌ها متصور شویم. البته نمی‌توانیم این احتمال را که نرخ ارز در بازار به کمتر از ۲۳ هزار تومان برسد نادیده بگیریم. اگر این اتفاق هم رخ دهد، پس از چندی نرخ دلار تعدیل خواهد شد و از نرخ تسعیر بالاتر خواهد رفت و به‌اصطلاح به توازن می‌رسد. در کوتاه‌مدت کاهش چشمگیر نرخ دلار اجتناب‌ناپذیر است اما در میان‌مدت و بلندمدت همه چیز به سیاست‌های پولی، مالی و بودجه‌ای دولت برمی‌گردد. اگر دولت همچنان به مسئله کسری بودجه بی‌توجه باشد، ممکن است دوباره ریال تضعیف شود و ارزهای دیگر گران شوند. همان‌طور که گفتم نرخ واقعی ارز از مابه‌التفاوت نرخ تورم داخلی با نرخ تورم کشور ارز مربوطه به‌دست می‌آید. پس اگر سیاست‌هایی اجرا شوند که افزایش پایه پولی را به‌دنبال دارند، دوباره نرخ تورم رشد می‌کند و به این ترتیب از ارزش ریال هم کاسته شود. 

چنانچه برجام احیا شود، باید منتظر چه اتفاقی در شاخص‌های کلان اقتصاد باشیم؟

بستگی به این دارد که تحریم‌ها با چه سرعتی لغو شوند. طبعا اگر مثلا ظرف یک هفته یا یک ماه آینده برجام احیا شود، ما شاهد سقوط نرخ دلار در بازارهای داخلی خواهیم بود و شاخص تورم هم می‌تواند تا ۱۵ الی ۲۰ درصد کاهش یابد، اما اگر طرفین به‌تدریج توافق کنند و از تحریم‌ها به‌شکل پلکانی کاسته شود، کاهش قیمت‌ها با سرعتی آهسته‌تر رقم خواهد خورد و احتمال نوسان زیاد وجود نخواهد داشت.

با اینکه اقتصاددان هستید، سوابق مدیریتی متعددی در جمهوری اسلامی دارید. واقعا فکر می‌کنید این احتمال وجود دارد که تا پیش از عید ۱۴۰۱ احیای برجام رقم بخورد؟

به‌باور من همه شواهد و قرائن از این حکایت می‌کنند که طرفین به‌زودی به توافق خواهند رسید. دولت فعلی امریکا از زمان روی کار آمدن مدافع سرسخت احیای برجام بود. دولت سیزدهم نیز با مقداری تاخیر و بررسی جوانب مختلف به این نتیجه رسیده که بازگشت به برجام می‌تواند تخته پرش مناسبی برای ایران در عرصه دیپلماتیک و اقتصادی باشد، به همین دلیل من شانس اینکه به‌زودی طرفین به تفاهم برسند را به‌مراتب بیش از ادامه‌دار شدن مذاکرات می‌دانم. ضمن اینکه طرفین هم بارها به این اشاره کردند که مذاکرات زمان نامحدودی ندارد و باید تا زمانی مشخص نتایج این مذاکرات مشخص شود.

پس از اینکه دولت روحانی به پایان کار خود رسید، برخی تصور می‌کردند مخالفان برجام دست بالا را پیدا کردند، اما در نهایت دولت سیزدهم نشان داد که به احیای برجام تمایل دارد. با این حال برخی افراد جناح راست و محافظه‌کار چون سعید جلیلی نسبت به مذاکرات موضع انتقادی دارند. فکر می‌کنید مخالفان برجام در ایران موفق می‌شوند مذاکرات را متوقف کنند؟

من فکر می‌کنم باید مسائل را به‌شکل کلان دید. دو جناح رسمی که در سیاست ایران فعال هستند، به‌طور کلی مخالف تنش‌زدایی نیستند. موضع رسمی هیچ‌کدام از جناح‌ها این نیست که باید تحریم‌ها را پذیرفت و نسبت به تحرکات خصمانه بی‌تفاوت بود. مخالفان تندرو برجام افراد معدودی هستند که هیچ‌گاه به مذاکره به‌ویژه با غرب تمایل نداشته و ندارند، اما جمعیت این طیف چنان کوچک و اندک است که اگر به رسانه‌ها توجه نشود، آنها نماینده بخش کوچکی از جامعه هستند.تمام جناح‌های کشور، منظور جناح‌هایی که حفظ جمهوری اسلامی را هدف خود می‌دانند، به‌خوبی متوجه این هستند که تحریم‌ می‌تواند شانس توسعه‌ یافتن را کاهش دهد. 

یعنی میان دو جناح تفاوت مهمی وجود ندارد؟

تفاوت وجود دارد، اما مسئله نه بر سر تنش‌زدایی که بر سر بی‌اعتمادی به امریکا است. اگر به سال ۹۴ بازگردیم، به یاد خواهیم آورد که مخالفان اصولگرای برجام معتقد بودند طرف امریکایی به تعهدات خویش پایبند نخواهد بود و هرگز به گشایش اعتباری (LC) تن نخواهد داد. در آن زمان دولت امریکا چنین کاری را انجام داد، اما با تغییر دولت و روی کار آمدن دولت تندرو ترامپ وضعیت عوض شد. البته فراموش نکنیم باوجود همه این انتقادات مجلس اصولگرا ظرف ۲۰ دقیقه به برجام رای داد و آن را تصویب کرد. در آن مجلس تندروهای زیادی حضور داشتند که به هیچ وجه نسبت به غرب نگاه مثبتی نداشتند اما از آنجایی که اهمیت تنش‌زدایی را می‌دانستند به چنین مصوبه‌ای رای دادند. 

همان طور که می‌بینیم امروز هم یک مجلس اصولگرا و هم یک دولت اصولگرا سکان امور را به‌دست گرفته‌اند و مذاکرات را هم پیش می‌برند. از قضا همان مخالفان تندرو برجام در سال ۹۴ امروز هم سعی می‌کنند تنش‌زدایی را به‌شکلی متوقف کنند اما همان‌طور که در دولت گذشته به این حرف‌ها توجهی نشد، من بعید می‌دانم امروز هم توجهی به این صحبت‌ها شود. 

واقعیات اداره جامعه و تامین معیشت یک کشور با بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت، آن‌قدر جدی و حیاتی است که اجازه نمی‌دهد دولتمردان به چنین بحث‌هایی توجه کنند. ضمن اینکه رهبری نظام به‌عنوان فصل‌الخطاب جناح‌ها، چندی پیش مذاکره با امریکا را مصداق سازش ندانسته‌اند و به‌نوعی انجام مذاکره مستقیم را در صورتی که به نفع گشایش اقتصادی باشد، جایز دانستند. پس مخالفان برجام در عمل خلع سلاح شدند و همان‌طور که گفتم فکر می‌کنم خیلی زود مسئله احیای برجام به نتیجه خواهد رسید.

رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی جزو اهداف لایحه ۱۴۰۱ اعلام شد. باتوجه به اینکه فکر می‌کنید تحریم‌ها تا عید لغو خواهند شد، دستیابی به این رشد اقتصادی ممکن خواهد بود؟

در زمانی که لایحه تنظیم می‌شد چون چشم‌انداز مثبتی از مذاکرات وجود نداشت، تصور رسیدن به رشد ۸ درصدی غیرمنطقی بود، اما اگر برجام احیا شود، نه‌تنها رشد اقتصادی به ۸ درصد خواهد رسید بلکه مانند سال ۹۵ ممکن است دورقمی شود. لااقل برای سال اول احیای برجام انتظار یک جهش در تولید ناخالص داخلی وجود دارد.