اسیدپاشی وحشتناک در خواب + عکس
مرد جوان همراه پسر همسرش در خواب، هدف اسیدپاشی افراد ناشناسی قرارگرفت و کشته شد اما پسر خواندهاش زنده ماند. پلیس در تلاش برای دستگیری اسیدپاشهای فراری است.
مرد جوان همراه پسر همسرش در خواب، هدف اسیدپاشی افراد ناشناسی قرارگرفت و کشته شد اما پسر خواندهاش زنده ماند. پلیس در تلاش برای دستگیری اسیدپاشهای فراری است.
چندی پیش یکی از ماموران کلانتری ۱۴۵ ونک با بازپرس محسن مدیرروستا، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و از مرگ مرد ۳۵ سالهای به نام علیاکبر در بیمارستان مطهری براثر سوختگی با اسید خبر داد.
با دستور بازپرس جنایی به تحقیقات پلیسی، معلوم شد این مرد در خانهاش که یکی از محلههای شهر بابل بود همراه پسر هفت ساله همسرش هدف اسیدپاشی قرار گرفته که آن کودک زنده مانده و مرد جوان بهدلیل شدت سوختگی و عوارض ناشی از آن فوت کرده است.
بررسی اولیه پزشکی نشان میداد او از ناحیه چشم، شکم، سرو گردن و دست راست دچار سوختگی شده است.
همچنین خانواده علیاکبر، قربانی اسیدپاشی با حضور در پلیس آگاهی بابل پروندهای را تشکیل داده و خواستار رازگشایی از مرگ فرزندشان بودند. در ادامه پزشکی قانونی تهران اعلام نظر کرد، علت مرگ او براثر همان سوختگی با اسید و عوارض ناشی از آن بوده است.
با مشخص شدن نظریه پزشکی قانونی و چون وقوع اسیدپاشی منجر به جنایت در شهر بابل رخ داده بود، دیروز پرونده با نبود صلاحیت رسیدگی قضایی از دادسرای جنایی تهران به دادسرای شهر بابل منتقل شد تا راز این جنایت اسیدی فاش شود.
بهرام، پدر مقتول درباره ماجرای اسید پاشی مرگبار به جامجم گفت: پسرم با کاشیکاری، هزینه زندگیاش را تامین میکرد. با همسر اولش اختلاف داشت و چند سال پیش از هم جدا شدند و دو فرزندش نزد مادرشان بودند و پسرم گاهی با فرزندانش ملاقات میکرد. پسرم سهسال پیش با زنی که صاحب پسر خردسالی بود، آشنا شد و ازدواج کرد.
وی افزود: من درروستا زندگی میکردم، ساعت ۲ بامداد اوایل دی سال گذشته بودکه مرد غریبهای به من زنگ زد و خبراز حادثه اسیدپاشی دادکه خود را به بیمارستان رساندم. در آنجا عروسم و برادرش را دیدم. با عروسم که حرف زدم متوجه شدم او به خاطر بیماری مادرش به خانه او رفته بود و پسرش با علیاکبر در خانه خواب بودند که مورد اسید پاشی قرار گرفتهاند. سپس از طریق همسایهها ماجرا را فهمیده و به بیمارستان آمده است.
پدر مقتول گفت: زمانی که به خانه پسرم رفتم و ماجرا را از همسایهها جویا شدم، شنیدم آنها پسرم و فرزند همسرش را به بیمارستان آوردهاند. آن شب مرد صاحبخانه هم مهمان خانه پسرم بوده اما او قربانی اسیدپاشی نشده است. با آن مرد حرف زدم که مدعی شد آن شب در اتاق دیگری خوابیده واز ماجرا خبر نداشته است. ساعاتی بعد با سر و صدا ی همسایه بیدار شده و تازه فهمیده چه اتفاقی افتاده است. من و همسرم به پلیس آگاهی رفته و شکایت کردیم تا قاتل یا قاتلان پسرم دستگیر شوند. پسرم چند هفتهای بهوش آمد و هر چه گفتم اسید پاشها چه کسانی بودند فقط میگفت حالش بهتر شود،میگوید. پسر عروسم هم ابتدا گفت دو نفر وارد خانه شده و زمانی که او و پسرم در خواب بودند رویشان اسید پاشیده و یکی از پنجره و دیگری از در خانه فرارکرده اند اما بعد به خاطر ترس همه چیز را فراموش کرد.
پدر مقتول ادامه داد: چند هفتهای پسرم در بیمارستان بود تا اینکه بهخاطر وخامت حالش به بیمارستان مطهری تهران منتقل شد و بعداز ۵۸ روز جدال با مرگ فوت کرد. پلیس در تلاش برای دستگیری اسیدپاشهای فراری است. پسرم با کسی اختلافی نداشت و از مسئولان قضایی میخواهم هر چه سریعتر اسیدپاشهای فراری را بازداشت و مجازات کنند.
ارسال نظر