مطالبات فرهنگیان را مانند فوتبالیست ها پرداخت کنیم
اینروزها هرچی غیر از فوتبال بگویید و بنویسید در میان اخبار ریز و درشت گم میشود و البته انسانهایی هم خرد میشوند. خرد شدن انسانهایی که نه هنگامه جامجهانی صدایشان به گوش کسی میرسد و نه وقتی دیگر. برعکس کوچکترین خبر فوتبالی که حتی بخواهی هم نمیتوانی نشنوی. مثلا همه ما میدانیم که قرار است وزارت ورزش بهازای هر برد تیمملی، به اعضا و کادر فنی ۶۰۰ هزار دلار پاداش دهد.
همه آنهایی هم که نمیدانستیم وقتی وزیر ورزش با دوربین و بوق و کرنا به کمپ تیم ملی رفت و این پاداش را هنوز عرق بازیکنان و کادر فنی خشک نشده به آنها داد تا خدایی نکرده حرفش ذرهای بالاوپایین نشود، متوجه شدیم.
وزیر سریعا این پاداش را شخصا به کمپ رساند تا بچههای تیمملی احتمالا خرجی کم نیاورند و با روحیه مضاعف به دیدار بعدی بروند. نوشجانشان، زحمت کشیدند. شکرخدا و از قرار معلوم دولت هم آنقدری دارد که سریعا به وعدهاش وفا کند! اما همان روز در وزارتخانهای دیگر که سروکارش عوضِ چهرههای معروف با مردمانی است که تاثیرگذارترین افراد جامعه هستند، اوضاع به گونهای
دیگر بود.
وزیر آموزشوپرورش باز هم شرمنده بخشی از کارکنانش شد و معلمانی که پاداششان ماههاست به تعویق افتاده، جلوی این وزارتخانه تحصن کردند. آنها هم مانند فوتبالیستهایمان پاداششان را میخواهند. اما این پاداش و آن پاداش به قول اهلِ منطق تنها «مشترک لفظی» است.
آن کجا و این کجا؟ چند هزار دلار برای جوانی که این پاداشِ ۹۰ دقیقه تلاشاش و خرج یک ماهش است کجا و نصف همان پاداش برای زحمت سیساله زن یا مردی که در آستانه بازنشستگی، سالخوردگی، کمتوانی، شروع بیماری و احتمالا هزاران خرج و بدهی انباشته شده است کجا؟ معلمانی که اگر سر وقت پاداش ناچیزِ خود را برای کاری که همیشه شنیدیم شغل انبیاست میگرفتند شاید ۱۰ متر از خانهای، ۵۰ سکه طلایی یا خودروی تولید داخلی میتوانستند بخرند و اگر همین امروز (نه فردایی که نمیدانیم چه میشود) به آنها پاداششان را بدهند ۵ متر همان خانه، ۲۰ سکه و [هیچ] خودرو میتوانند بخرند. همه ما وضعیتِ معلمهایمان را میدانیم و همه ما تنها ۱۲ اردیبهشت با گفتن چند حرفِ نوستالژیک دِینمان را
ادا میکنیم.
اما این را مساله خود نمیکنیم که واقعا چرا باید چنین باشد؟ چرا معلمی بعد از ۳۰ سال کار که در فرهنگ و حتی شرع ما شغلی والاست چنین باید در معیشت، زندگی روزمره و وصول حقش دچار مشکل شود؟ احتمالا معلمهای متحصن وقتی خبرهای فوتبالی را میشنوند خود را ملامت خواهند کرد که بچههایی را از پای فوتبالِ حیاط به کلاس درس کشاندند و از آنها پرسیدند علم بهتر است یا ثروت؟ ای کاش فوتبال همانقدر مهم و کارساز بود که عادل فردوسیپور، آقای صدر و دیگر عشاق فوتبال میگفتند و معلمهای ما هم با بردِ تیمملی رنجشان کاسته میشد و دستهای خالیشان بعد از عمری زحمت پر؛ تا به جای تحصن در آفتابِ داغ به فکر سور و سات بازی بعد باشند.
اقا واقعا جای تاسفداره برای شما معلمان .مگر بقیه وزارتخانه ها پاداش رادان که شما مدعی هستید .شما را بخدا بس است از بس از پول حرف می زنید و کم کاری می کنید من خودم در وزارت جها د کار می کردم و 1/3/1396بازنشسته شدم و پولم را نگزفتم .بخدا از دست شما فرهنگیان عصبانی هستم که همیشه داد پول می زنید بابا بیا فیش حقوقی من راهم ببنید و فیش حقوقی شما را هم دیده شود .پرا تا اسم فیش حقوقی برده میشود سریعا یک نیروی خدماتی با 3سال سابقه را می آورید پسرخالم معلمه با 20سال سابقه 3/5میگیره .واللله کم پول نیست .من با 30سال 3/2می گیرم
جناب شیخی:
منم شیخی ام.باید رودررو باشیم و از امکانات و تسهیلات آموزش و پرورش برایتان بگویم تا در جریان امور قرار گیرید.
معلم از تبعیض مینالد.ازحقی که ماهها و سالها طلب دارد و هنوز نگرفته و بالای نود درصد دیگر امیدی به دریافتش ندارد مینالد.از تسهیلات ووامها وامتیازاتی که دیگران میگیرند واو نمیگیرد مینالد.از پرخاش و تندی دانش آموز و والدین مینالد که هیچکس منزلتی برایش قائل نیست مینالد...
کاش شما هم یک معلم بودی....