مشکل آموزش و پرورش نوبخت نیست!
خبر این بود " نوبخت از تمام مسئولیت هایش استعفا داد " و فیلم خبری کوتاهی نیز در گروه های اجتماعی و ... انتشار یافت که در آن آقای نوبخت از تمام مسئولیت هایش در دولت اعلام کناره گیری می کرد.
هرچند رئیس جمهور این استعفا را نپذیرفت ولی همین خبر کافی بود که موجی از اظهار نظرها در جامعه در این خصوص و تبعات منفی و مثبت آن شروع شود . اینکه در دیگر حوزه های جامعه این استعفا چه عکس العمل هایی داشت موضوع این نوشته نیست ولی یکی از گروه های مهمی که این استعفا را برای خود مهم می دید و بازتاب های گسترده ای داشت جامعه بزرگ فرهنگیان کشور بود .
به رغم تعطیلی تابستانه مدارس ، بازتاب این استعفا در بین فرهنگیان به خوبی مشهود بود . در مراجعات پراکنده فرهنگیان به مدارس و حضور در جمع همکارن و خصوصاً شبکه های اجتماعی در گروه های فرهنگیان اظهار نظرها در این خصوص زیاد بود.
تقریبا اکثریت جامعه فرهنگی از این اقدام ابراز خوشحالی کرده و آن را نقطه مثبتی تلقی می کردند . و تقریبا کسی ناراضی نبود مگر عده ای که علی رغم رضایت از این تغییر ، نگران بودند که جانشین ایشان و تیم جدید، به بهانه استقرار و آشنایی با اوضاع و ... باز هم پرداخت معوقات به خصوص در حوزه پاداش پایان خدمت بازنشستگان و حق التدریس شاغلین و ... را با تاخیر بیشتر مواجه سازند و اوضاع از همین هم که هست بدتر شود .
ولی چرا ابقا یا تغییر ایشان اینقدر برای فرهنگیان اهمیت داشته و دارد ؟
اصل ماجرا اینجاست که بخش زیادی از فرهنگیان معتقد بودند که عامل اصلی بی انضباطی و تبعیض و اختلافات فاحش در پرداخت های دولت به کارمندان خود ، انحلال سازمان برنامه و بودجه در دولت های نهم و دهم بود . در این دوره با تصویب قوانینی به وزارتخانه ها و سازمان ها اجازه داده شد که بتوانند پرداخت هایی از محل منابع درآمدی خود داشته باشند که آموزش و پرورش به دلیل به ظاهر مصرفی بودن و کسری بودجه مزمن خود هرگز قادر به این پرداخت ها نبود . و این امر باعث ایجاد اختلاف فاحش حتی در حد چندین برابر حقوق شد . حتی وام هایی با درصد سود بسیار ناچیز که فقط اختلاف سود سپرده بانکی آنها از حقوق کارمندان آموزش و پرورش بیشتر بود !
ولی در عمل اتفاقی غیر از این افتاد و احیای دوباره این سازمان عملا هیچ نکته مثبتی برای جامعه آموزش و پرورش نداشت. علی رغم ادعاهایی در خصوص اینکه افزایش حقوق فرهنگیان در دولت های یازدهم و دوازدهم بیشتر از قبل بود ولی هرگز فرهنگیان قانع نشدند که این تبعیض از بین رفته و حتی کاهش یافته است . فقط ذکر این نکته کافی است که با نگاهی به افزایش حقوق کارمندان در همین سال جاری ( 1397 ) می بینیم که افزایش حقوق فرهنگیان باز هم از دیگر کارمندان کمتر است چرا که افزایش 6 درصدی حقوق پنج میلیونی سیصد هزار تومان است و افزایش 15 درصدی حقوق یک و نیم میلیونی فقط دویست و بیست و پنج هزار تومان !
نوبخت و معلمان و نگاه به آموزش و پرورش هرچند بنده عقیده دارم در عمل حتی این اتفاق نیز نیفتاده است چرا که اولا در بندهای اصلی حکم که مشمول افزایش سالانه است معمولا کارمندان دیگر دولت به ظاهر حقوق پایین تری دارند و با این قانون بودجه فعلی نیز باز هم آنها بیشتر سهم می برند تا فرهنگیان ! و نکته دوم اینکه اختلاف و تبعیض بین فرهنگیان و سایر کارمندان بیشتر در پرداخت هایی خارج از حکم حقوقی است مانند پاداش و وام و حق ایاب و ذهاب و پرداخت های مناسبتی و ....
حتی قسم حضرت عباس آقای نوبخت نیز باعث نشده که فرهنگیان باور کنند که دولت واقعا بودجه کافی برای پرداخت حقوق و معوقات آنها و به خصوص یکسان سازی واقعی دریافتی های کارمندان ندارد .
پرداخت خسارت چند ده هزار میلیارد تومانی به زیان دیدگان موسسات مالی و اعتباری در همان زمان نبود بودجه ، ادامه و استمرار پرداخت های ناعادلانه به سایر کارمندان ، تصویب افزایش حقوق برای برخی کارمندان تا 50 درصد و حقوق های نجومی و اختلاس های با رقم های سرسام آور و ... فرهنگیان را بیش از پیش نسبت به این سازمان و رئیس آن که اتفاقا سخنگوی دولت نیز هست ، بی اعتماد ساخته است . فقط کافی است که رقم اختلاس صندوق ذخیره را تقسیم بر تعداد اعضای صندوق کنید بعد نتیجه بگیرید که چطور است یک معلم برای دریافت یک وام پنج میلیونی این قدر مشکل دارد و اگر موفق به دریافت شود چه تضمین هایی که باید بدهد و چه سودهایی که باید بپردازد !
از موارد نارضایتی فرهنگیان از سازمان برنامه و بودجه می توان به عدم تصویب بودجه سالانه کافی برای آموزش و پرورش حتی در حد پرداخت هزینه های پرسنلی ، تخصیص قطره چکانی بودجه ، پرداخت دیرهنگام مطالبات فرهنگیان ( برخی از مطالبات تقریبا فراموش شده هستند و کسی امیدی به پرداخت آنها ندارد ) ، اختلاف فاحش در دریافتی و مزایای شغلی فرهنگیان با سایر کارمندان دولت اشاره کرد .
بالاتر از همه اینها وعده هایی است که آقای نوبخت هر از گاهی برای پرداخت مطالبات فرهنگیان می دهد و معمولا هرگز در زمان خود عملی نمی شود و واکش های اعتراضی و نارضایتی فرهنگیان را با خود به دنبال دارد. ایشان با علم به اینکه بودجه آموزش و پرورش کسری دارد تصویب می کنند در نهایت خودشان برای جبران کسری بودجه بعد از ماه ها و حتی سالها مجبور به اختصاص قطره چکانی پول می شوند و بعد معلمانی را که خواستار دریافت معوقات به حق چندین ساله خود هستند به گروکشی و طلبکار بودن دائمی متهم می کنند !
مجموعه این عوامل در کنار عوامل بسیار دیگری که مجال طرح آن در اینجا نیست باعث گردیده تا در چندین سال اخیر سیبل اصلی انتقادات فرهنگیان آقای نوبخت باشد و نکته جالب این بود که در سال 95 ایشان به عنوان یکی از گزینه های وزارت آموزش و پرورش مطرح شدند که همه می دانستند که با این همه وقوف به مشکلات آموزش و پرورش بعید است که ایشان وزارت را قبول کنند و همین امر در حد حرف و گزینه باقی ماند .
شاید با تغییر نوبخت ها بهبود مقطعی اندکی در وضعیت حقوق پرسنل و پرداخت معوقات و مطالبات به وجود بیاید ولی باید بدانیم به روز رسانی پرداخت های پرسنلی تنها ابتدایی ترین بخش نگاه اولویت بخشی به آموزش و پرورش است.
برای ساختن آینده کشور باید نگاه ها و هدف گذاری ها معطوف به ده ها سال بعد باشد نه انتخابات پیش رو !
شما هر چه بگید بد بختی تمام نظام تعلیم وتربیت دولت ودر راس آن آقای نوبخت هستند چنانکه درزمان آقای رفسنجانی هم ایشان مخالف افزایش حقوق فرهنگیان بوده وهست
بله مشکل نوبخت نیست،مشکل افرادی هستند که دستورات نوبخت رو تو آموزش و پرورش اجرایی میکنن.
پس نوبخت یک مانع برای پیشرفت آموزش و پرورش بحساب میاد و کارش ازمشکل بودن گذشته وتبدیل به بحران شده.خواهشاًاین بحران رو حل کنید.
اولا دردرجه اول خودمعلمان مقصرهستند چرا که اتحاد و اتحادیه ندارندوثانیا دولت از عدم اتحاد معلمان سوءاستفاده کرده وهیچ اقدامی نمی کنه وثالثا خود آقای نوبخت هم باعث تحقیر وبدبختی معلمان هستند به همین خاطر ایشان را عزل نکردند
فقط نو بخت عامل همه مشکلات معلماست ایشالا سیه بخت بشه به روز بدتر از ما بیفته
فقط نو بخت عامل همه مشکلات معلماست ایشالا سیه بخت بشه به روز بدتر از ما بیفته
فقط نو بخت عامل همه مشکلات معلماست ایشالا سیه بخت بشه به روز بدتر از ما بیفته
اول مهر با نگرفتن حق التدریس تلافی می کنیم یا علی مدد