دختری با کمک مادرش پسرپولدار را به قتل رساند
پلیس در بررسی های انجام شده متوجه شد دختری به همراه مادرش در قتل پسر جوانی دست داشتند.
وقتی تحقیقات درباره این جوان آغاز شد مأموران متوجه شدند او به خانوادهاش گفته برای دیدار یکی از دوستانش میرود و زود برمیگردد، اما دیگر خبری از او نشده و تلفنش را هم جواب نداده است تا اینکه فردی با خانواده آرش تماس گرفته و درخواست پول کرده است.
چند روز بعد از این حادثه، مأموران تکههای جسدی را در تهران پیدا کردند که بعد از جمعآوری آنها مشخص شد، جسد متعلق به آرش است. پلیس خط تلفن آرش را بررسی کرد و متوجه شد این جوان با دختری به نام کیانا ارتباط داشت. با شناسایی کیانا و بازداشت او مشخص شد این دختر و مادرش در قتل آرش دست داشتند.
کیانا به مأموران گفت: در دور دورهای شبانه با مقتول آشنا شدم و بعد از آن با هم دوست شدیم. از آنجا که او پسر یکی از ثروتمندان شهر بود با مادرم نقشه کشیدیم تا او را گروگان بگیریم و در مقابل آزادیاش از خانوادهاش اخاذی کنیم. با آرش تماس گرفتم و گفتم مادرم میخواهد او را ببیند و به خانه دعوتش کردم. وقتی آمد در نوشیدنی او مقداری داروی خوابآور ریختیم. مادرم کارتهای بانکی او را خواست، اما آرش مقاومت کرد و بعد هم مادرم او را به قتل رساند.
مادر دختر جوان نیز در بازجوییها گفت: قتل کار من بود و نقشه چنین کاری را من ریختم. دخترم به من گفته بود با مردی دوست شده که یک ماشین شاسیبلند و گرانقیمت دارد. به دخترم گفتم او را به خانه بیاورد بعد مسمومش کردیم و کارت عابربانکش را گرفتیم، اما او رمز را اشتباهی گفته بود و دلیل اصلی که باعث شد او را بکشیم همین رمز اشتباهی بود، وگرنه هدف اصلی ما رسیدن به ۵۰۰ میلیون تومان پول بود که خانوادهاش در ازای آزادی او باید پرداخت میکردند. ما سه روز او را در خانه خود نگه داشتیم. دائم به او میگفتیم که رمز کارتت را بگو، اما او نمیگفت. عصبانی شدیم و با اتوی داغ شکنجهاش کردیم، چون میخواستیم وادارش کنیم رمز را بگوید، اما نمیگفت. از طرف دیگر، خانوادهاش نیز در پرداخت نیم میلیارد تومان پول تعلل میکردند و قصد داشتند با اطلاع به پلیس ما را پیدا کنند تا اینکه بالاخره عصبانی شدیم و با کشیدن کیسه پلاستیکی روی سرش او را خفه کردیم. بعد از سه روز وقتی دیدم جسد در حال متعفنشدن است، او را تکهتکه کردیم و در ادامه نیز تکههای جسد را بستهبندی کرده و داخل ساکی گذاشتیم و در جاده هراز رها کردیم و چاقو و ساطور را نیز در قلعهحسنخان انداختیم.
مأموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند این زن در شهر اصفهان هم تحت تعقیب است و در آنجا از مرد دیگری کلاهبرداری و به تهران فرار کرده بود.
پرونده پس از اعترافات متهمان و صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری ارسال شد، اما هنوز کارهای مقدماتی انجام نشده بود که زن میانسال در زندان به دلیل بیماری فوت کرد؛ به این ترتیب، پرونده با یک متهم در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه این دختر خوانده شد سپس اولیایدم درخواست قصاص کردند.
در ادامه، دختر جوان پشت میز محاکمه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: از وقتی مادرم در جریان دوستی من با مقتول قرار گرفت از من خواست که او را به خانه ببرم.
ما قبلا نیز با همین شیوه از یک مرد دیگر ۶۰ میلیون تومان اخاذی کرده بودیم. مادرم دائما در گوشم زمزمه میکرد که باید خانه بخریم و به پول نیاز داریم، برای همین این نقشه را کشید. من در این سه روز فقط دستوپای مقتول را بستم و حتی وقتی که کیسه پلاستیکی را مادرم برسرش کشید تا خفهاش کند، من آن را پاره کردم تا نفس بکشد، اما روز بعد دیدم مادرم گریه میکند، از او پرسیدم چه شده، گفت پسرجوان فوت کرده است. آن لحظه بود که متوجه شدم مادرم با کیسه پلاستیکی او را کشته است.
دختر جوان در آخرین دفاع خود به قضات گفت: من قصد کشتن او را نداشتم و تنها انگیزهام اخاذی بود.
پس از این اظهارات قضات با اعلام ختم جلسه برای صدور حکم وارد شور شدند و متهم را به ۱۰ سال حبس محکوم کردند. این رأی مورد اعتراض طرفین پرونده قرار گرفت و دیوان عالی کشور رای صادره را نقض کرد. با توجه به نقض رأی، پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارسال شد و دختر جوان به زودی در شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.
ارسال نظر