به گزارش اکونا پرس،

اگرچه درباره این حرکت، علل و ماهیت آن نظرات مختلفی مطرح شده، اما قدر مسلم این است که ابتدا هدف معلمان، افزایش حقوق و بیمه و مزایای بازنشستگی بود، اما این رویداد نمودی از رقابت و درگیری سیاسی «جعفر شریف‌امامی» و «علی امینی» بود  گرچه به نتیجه مطلوب نرسید و سرکوب شد، اما تأثیرات زیادی بر اندیشه معلمان و دانش‌آموزان داشت.

یکی از موارد مهم در ارتباط با معلمان در سراسر دوره پهلوی، شکل‌گیری انجمن صنفی آنان از طرفی و مسأله کمبود حقوق و مزایا از طرف دیگر بود. حقوق معلمان در مقایسه با دیگر مستخدمین دولت، کمتر بود. بعد از شهریور 1320 و در نتیجه وضعیت داخلی مملکت و رکود مالی و اقتصادی کشور، فشار مالی بر معلمان بیشتر شد. در نتیجه برخلاف دوره قبل از اشغال، این بار اکثر معلمان تمایلی به شغل معلمی نداشتند و کمتر کسی به خاطر علاقه به معلمی وارد وزارت فرهنگ می‌شد و علت آن هم ناکافی بودن حقوق بود. مشکل کمبود حقوق و نارضایتی معلمان از وضع معیشت در دهه 1320 و 1330 نیز همچنان وجود داشت. در اواخر دهه 1330 در کابینه اقبال که انتقاد از فساد دولتی صورت علنی به خود گرفت، معلمان برای بهبود وضعیت خود و افزایش حقوق و مزایای شغلی، مصمم تر شدند.

در اواخر دوره شریف امامی، سیاست‌های آموزشی وزارت فرهنگ ازجمله افزایش ساعت کار و کاهش تعطیلات سال، زمینه نارضایتی بیشتر معلمان را فراهم کرد. در اوایل سال 1340 آنان در نامه‌ای به شاه خواستار اجرای ماده دوازدهم قانون تعلیمات اجباری  و افزایش حقوق و بیمه شدند.

 

 

در نامه‌های دیگری که بین معلمان و مسئولان فرهنگ و شاه رد و بدل شد، با برخی از این تقاضاها موافقت شد، ولی واقعیت این است که در آن مقطع، دولت بودجه کافی را  برای پذیرش تمام خواسته معلمان نداشت. از طرفی آموزگاران در رتبه‌های اداری مختلف و پایه‌ها و مقاطع تحصیلی ابتدایی و متوسطه مشغول به خدمت بودند و تصمیم‌گیری برای افزایش حقوق تمامی آنها دشوار بود. در مجلس نیز بین نمایندگان بر سر نحوه تربیت معلم و حقوق آنها مذاکراتی صورت گرفت. در ابتدای اردیبهشت 1340 مهندس «بیوک اردبیلی» از نمایندگان مجلس، در تشریح نگاه نهادهای مختلف دولتی به امور فرهنگی و وضعیت معلمان گفت: «سطح معلومات خیلى خراب است. معلمان علاقه‌اى به‌تدریس ندارند و بعضى از آنها از عهده اداره کردن چهار کلاس 75 نفرى برنمى‌آیند. مضافاً اینکه حقوق کافى هم ندارند الان عده‌ای از آموزگاران دیپلمه بعد از 10 سال خدمت ماهانه 3000 ریال یعنى روزى 100 ریال به اندازه مزد یک کارگر حقوق مى‌گیرند و وضع زندگى آنها تأمین نیست. در مدارس ابداً به ذوق دانش‌آموزان اعتنایی نمی‌شود و معلم نمى‌داند شاگردانی که 10 یا 15 سال با او سر و کله زده به تحصیل در چه رشته ذوق دارند و فقط به دادن نمره و قبول امتحان اکتفا می‌شود، بایستى فرهنگ را مطابق احتیاج روز اصلاح کرد.»(1)

بعد از اعتراضاتی که معلمان در راستای احقاق حقوق خود انجام دادند، دولت و وزارت فرهنگ (شریف امامی و عیسی صدیق) حاضر نشدند به خواسته‌های معلمان تن دهند و در نتیجه اعتصاب فراگیری صورت گرفت.

   تجمع معلمان و کشته شدن خانعلی

معلمان از طریق باشگاه مهرگان طرح حقوقی خود را تدوین و میزان و مبلغ حقوق خود را تعیین کردند، اما در طرح بودجه سال 1340به مفاد آن توجه زیادی نشد. لذا معلمان بعد از نامه نگاری، پیگیری‌ها و زمانی که متوجه شدند دولت و مسئولان فرهنگی وقت با وعده وعید قصد دارند معترضان را آرام کنند، خود را برای جنبش علنی و خیابانی آماده نمودند. دولت وقت برای آرام کردن تظاهرات، محمد درخشش را دستگیر و باشگاه مهرگان را تعطیل کرد.

بدین ترتیب آنان بر شدت اعتراضات خود افزودند و همگام با علی امینی که سودای صدارت داشت و به ریاست درخشش در صبح روز سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1340 جهت احقاق حقوق و سرنگونی دولت شریف امامی در خیابان اکباتان جمع شدند.

در ساعت 10 صبح معلمانی که قصد رفتن به وزارت فرهنگ داشتند، با ممانعت نیروهای انتظامی روبه‌رو شدند؛ لذا فرهنگیان که هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می‌شد به سوی مجلس و میدان بهارستان رفتند و مقابل مجلس شورای ملی و خیابان‌های اطراف آن روی زمین نشسته و سکوت کردند. در این روز تمام مدارس تهران و برخی شهرهای دیگر بسته شد و معترضان به سر دادن شعار پرداختند. اگرچه در همان روز کمیسیون فرهنگی مجلس برپا شد، اما معترضان دیگر حاضر به صلح نبودند. برخی از نمایندگان مجلس به شریف امامی بابت عدم رسیدگی به حقوق معلمان تذکر قانونی دادند. در همین روز دانشگاه تهران در حمایت از اعتصاب معلمان بسته شد. جبهه‌ ملی دوم اعلامیه‌ای تحت عنوان «دولت معلم‌کش» منتشر کرد و ضمن محکوم کردن جنایت، مردم را به ادامه‌ مبارزه برای کسب آزادی بیشتر تشویق نمود. بنابراین اوضاع پایتخت در  مرحله بحرانی قرار گرفت.

در ادامه، عوامل امنیتی و نظامی وارد صحنه شدند و کار به برخورد و جنگ با معترضان کشید. در نتیجه شلیک اسلحه رئیس کلانتری میدان بهارستان، سرگرد «ناصر شهرستانی» یکی از معلمان به نام «ابوالحسن خانعلی» معلم مدرسه جامی و دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران کشته شد. دامنه خشم معترضان منجر به گشایش باشگاه مهرگان و تجمع بیش از پیش معلمان در آن شد. دو روز بعد محمد درخشش که آزاد شده بود، گفت: «آقایان! اجتماعات ما جنبه صنفی دارد و معلمان برای رسیدن به یک حق قانونی دور هم گرد آمده‌اند و تا وصول به نتیجه مطلوب، از پای نخواهند نشست.» این در حالی بود که شریف امامی آنها را اخلالگر می‌دانست و اینکه تجمعات بحران ساز کار معلمان نیست و دست امریکا و شوروی در آن هست. در جریان تشییع جنازه و دفن خانعلی جمعیت زیادی از مردم و بویژه قشر فرهنگی و تحصیلکرده شرکت داشتند. راهپیمایی و اعتراض همچنان تا چند روز ادامه داشت. معلمان در اعلامیه خود، خواستار استعفای شریف امامی، مجازات قانونی قاتل خانعلی، اجرای طرح باشگاه مهرگان در مورد افزایش حقوق معلمین و ممنوعیت انتقال معلمین به ادارات دیگر غیر از فرهنگ، شدند. در نتیجه بعد از پیگیری‌ها و تداوم اعتراضات و خشونت‌ها، شریف امامی بعد از 9 ماه وزارت، به‌دنبال اقدامات سختگیرانه‌اش منفور شده و به‌عنوان مسئول ناآرامی‌ها، مجبور به استعفا شد. با روی کار آمدن علی امینی او سعی کرد اعتصاب را خاتمه دهد ،اما اعتراض معلمان برای رسیدن به حقوق ادامه داشت، در روز جمعه 22 اردیبهشت 1340 محمد درخشش در باشگاه معلمان، با اعلام خبر تصویب لایحه درخواست معلمان، پایان اعتصاب را اعلام می‌کند و هشدار می‌دهد کسانی که دست از اعتصاب برندارند، اخلالگرند نه معلم. بدین ترتیب جنبش معلمان که به وسیله درخشش به وجود آمده بود، به فرمان وی از بین رفت و وقوع این جنبش اعتراضی و صنفی، تنها در کوتاه ­مدت مفید واقع شده و بیشترین سود  آن نصیب رئیس باشگاه مهرگان، محمد درخشش شد./ روزنامه ایران

منابع:

 مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره بیستم، 5 اردیبهشت 1340، جلسه15