وزیر آموزش و پرورش توانی ندارد، استعفا دهد
خبر خشونت ، آزار روحی-روانی وبحران جنسی در جامعه در واقع سمپتومی است که به مانند آبله گاهی روی پوست جامعه خود را نشان می دهد و مدتی خبر ساز شده و با برخورد موردی و بدون نگاه درمانگر پس از مدتی به فراموشی سپرده می شود.
مسائلی که اخیرا وجدان عمومی را در مواجهه با خبر آزار دانش آموزان به درد می آورد به یکباره ایجاد نمی شود، بلکه محصول روندها و رویکردهایی است که در سیستم آموزشی روی می دهد.
نمی توان با نگاه جزیره ای و کوچک و بدون محاسبه دیگر پارامترها در جهت گیری های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تحلیل این واقعه در یک واحد کوچک و با پاک کردن صورت مساله در واحد کلان از آن عبور کرد.
خبر خشونت ، آزار روحی-روانی وبحران جنسی در جامعه در واقع سمپتومی است که به مانند آبله گاهی روی پوست جامعه خود را نشان می دهد و مدتی خبر ساز شده و با برخورد موردی و بدون نگاه درمانگر پس از مدتی به فراموشی سپرده می شود.
در کشورهای صنعتی برای تعدیل این مشکلات ، علاوه بر سیاست های رفاهی و پشتیبانی حقوقی ، یکی از راهکارها توجه به بخش آموزش و پرورش می باشد به این شکل که در بخش آموزش ابتدایی از بهترین و با تجربه ترین نیروها برای فرآیند تعلیم و تربیت استفاده می شود.
در سال های اخیر اخباری مربوط به خشونت و آزارِ جسمی و جنسی کودکان در خانواده، مراکز نگهداری و یا مدارس شنیده می شود که زنگ خطری جدی است و باید برای ریشه یابی و حل این مساله فارغ از راه حل های مقطعی و تحلیل هایی که با موج های خبری و اجتماعی زودگذر همراه است، راهکارهای علمی مورد توجه دولت و مجلس قرار گیرد ، چرا که تا عمق چنین مسائلی در جامعه بصورت جدی بررسی و تصمیم علمی واحدی برای چاره جویی اتخاذ نشود چنین آسیب هایی در اشکال گوناگون بازتولید می گردد.
مدرسه، یک نهاد اجتماعی چون خانواده و دولت است و نقش آن در جهان حاضر آموزش و پرورش افراد برای ورود به اجتماع و پذیرفتن نقش های اجتماعی و شغلی در آینده است ، توجه به این نکته که برای بکارگیری نیروهای آموزشی در مدارس دولتی و غیر دولتی علاوه بر آموزش هایی که به این نیروها داده می شود باید سلامت روانی ، رزومه و شخصیت اجتماعی آنان را نیز سنجید نیز حائز اهمیت است، هر چند که در یک چشم انداز کلی زیربنای بروز چنین رخدادهایی علاوه بر فرهنگ ، ژنتیک و مسائل روانکاوانه محض ، عدم توجه به عدالت اجتماعی ، ساختارهای متصلب فرهنگی به موازات روابط تولیدی در جامعه و انحصار و انباشت قدرت،ثروت و سرمایه در کانون ها و گرانیگاه های دیگر است.
در گام نخست وزیر آموزش و پرورش باید ضمن عذر خواهی پاسخگوی چرایی بروز و ظهور چنین مسائلی در سیستم تحت امر و نظارت خود باشد و ضمن خودداری از فرافکنی ، راهکارها، ضمانت ها و تعهدات لازم جهت جلوگیری از چنین حوادثی را به محضر جامعه و وجدان و اعتماد عمومی ارائه کند.
در گام دوم اگر وزیر آموزش و پرورش، چنین توانی برای دفاع از حیثیت دانش آموزان و کادر آموزش و پرورش بلحاظ مادی و معنوی و بحران های بودجه ای سال های اخیر را ندارد از این سمت ، بصورت شرافتمندانه استعفا دهد.
در گام سوم، نمایندگان مجلس در جایگاه ناظر بر طرح ها ، لوایح و بودجه و تصویب کننده قوانین پاسخگو باشند که در بعد حقوقی ، بودجه ای و… چه حمایت های عینی و قابل احصایی را از سیستم آموزش و پرورش داشته اند و چه نظارتهایی را اعمال نموده اند؟
در گام چهارم اصحاب رسانه ، فرهنگ ، روانکاوان ، منتقدین اجتماعی، مولفان ، جامعه شناسان و سایر کنشگران اجتماعی با مطالبه، تولید محتوا، بررسی بسترهای اجتماعی، نقد ، آموزش و فرهنگ سازی نگذارند این زخم ها به فراموشی سپرده شود و در جهت پیگیری ، آموزش اجتماعی و تبادل نظر پیرامون آن از مسئولین ابزارهای لازم را برای رشد سیستم آموزش و پرورش را مطالبه نموده و چه باید کردهای این حوزه را تعریف نمایند.
ثریا مطهرنیا، فرهنگی و فعال مدنی
اموزش و پرورش درست نمی شود چون مسولین نسبت به ان نگاه دلسوزانه ندارند.معلم فقیر است و وقتی که فقر می اید ایمان از در دیگر فرار می کند.....
شرافت تنها چیزی است که مسئولان آموزش و پرورش اغلب ندارند...