جای خالی امریکا در سوریه
حمله مشترک امریکا، بریتانیا و فرانسه به خاک سوریه، به لحاظ میدانی درست بعد از شکست گروه جیشالاسلام و سایر گروههای مسلح و تروریستی انجام شد.
در واقع شاید بتوان گفت این حمله دست کم برای جبران معنوی خسارتها و شکستهای این گروهها انجام شده است. چنین حملهای به لحاظ میدانی تاثیر چندانی بر عمق جریانهای نظامی در سوریه بر جای نخواهد گذاشت. اما از لحاظ سیاسی این حمله یک پیام نهفته دارد؛ پیام این حمله متحد سه کشور غربی این است که امریکا، فرانسه و بریتانیا علاقهمندند در فرآیند سیاسی جاری یا اخلال بکنند یا جای پایی برای خودشان ایجاد کنند. واشنگتن از روند موفقیتآمیز و موثر ابتکارهای آستانه و سوچی احساس نارضایتی میکند.
مثال این احساس تلخ را میشد در جملات سناتور امریکایی دید که در جلسه استماع برای تایید مایک پومپئو به عنوان وزیر خارجه جدید امریکا، با به نمایش گذاشتن عکس دیدار سه جانبه حسن روحانی، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، روسای جمهوری ایران، روسیه و ترکیه پرسید جای چه کسی در این عکس خالی است؟ در واقع انتظار امریکاییها این است که یک مقام بلندپایه امریکایی در چنین جلسهای برای تصمیمگیری در مورد آینده سوریه و فرآیند تحولات سوریه مشارکت داشتهباشد. این خواسته امریکا، خواسته مشترک فرانسه و بریتانیا هم هست که در روند حل و فصل سوریه مشارکت داشتهباشند. آنها امیدوارند ابتکار آستانه و فرآیند سوچی، مجددا به فرآیند ژنو تبدیل شود. این در شرایطی است که روند ژنو سالیان سال در جا میزد، اما ابتکار آستانه دست کم موفق شد در چهار یا پنج منطقه کاهش تنش، آتشبس برقرار کند و چنین آتشبسی را تضمین کند. با توجه به نوسانات رفتارهای دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا هدف او از این عملیات بیشتر انحراف افکار عمومی امریکا از دهها پروندهای بود که در داخل امریکا متوجه اوست. فشارها و مشکلات داخلی روز به روز بر دولت ترامپ در حال افزایش هستند و به نظر نمیرسد چنین عملیاتی اهداف مورد نظر امریکا و غرب را برای مشارکت در روند حل و فصل بحران سوریه افزایش دهد. در شرایط کنونی، تنها در صورتی امکان رسیدن به این هدف وجود دارد که در نوع گفتوگوها و روند روابط امریکا و روسیه شاهد تحولات جدی باشیم. نشانههایی مبنی بر تمایل امریکا بر ورود به یک نوع تعامل با ایران و روسیه در مورد آینده سوریه گاهی دیده میشود، بلافاصله بعد از عملیات بامداد شنبه شاهد بودیم که دونالد ترامپ در سخنرانی خود، ضمن استفاده از ادبیات تهدیدآمیز، مشوقهایی را نیز برای مسکو معرفی کرد و گفت حاضر به تعامل با روسیه است و پیش از این هم گفتهبود که ظرفیتهای زیاد اقتصادی برای رابطه با روسیه دارد. فقط در صورت محقق شدن تفاهم میان دو قدرت بزرگ جهانی، امریکا و روسیه است که ممکن است بتوان تصور کرد که مشارکت غرب و به ویژه امریکا در روند تحولات سوریه افزایش پیدا کند. برای ایران، روسیه و ترکیه، اضافه کردن غربیها به روند آستانه یا سوچی غیرممکن نیست، اما مبانی و اصولی مورد قبول سه طرف قرارگرفته است. اگر قرار باشد یک طرف جدید به این روند اضافه شود، باید این مبانی را قبول کند. یکی از اصلیترین مبانی مذاکرات آستانه و سوچی این است که گروههای معارض و مخالفی که علاقهمند به مشارکت در روند مذاکرات هستند، نباید جزو گروههای تروریستی شناختهشده در سوریه باشند. کشورهایی مانند امریکا، فرانسه و بریتانیا، تاکنون از گروههای تروریستی مانند جیشالاسلام، جبههالنصره و سایر گروهها حتی داعش حمایت کردهاند. سوریه کشور بزرگ و مهمی محسوب میشود، اگر کشورهای غربی حمایت از گروههای تروریستی در این کشور را متوقف کنند، دمشق همانگونه که در گذشته به روابط گسترده با همه جهان از جمله غرب نیاز داشت، در آینده نیز چنین نیازی خواهد داشت. در نتیجه به اعتقاد من، اگر روند حمایت غرب از گروههای تروریستی متوقف شود، نه از سوی ایران، روسیه و ترکیه و نه از طرف دولت مرکزی سوریه، ممانعت و مخالفتی با مشارکت کشورهای غربی در روند آستانه و سوچی وجود نخواهد داشت. مراکز متعدد قدرت، سیاستگذاری و تصمیمگیری در ایالات متحده امریکا وجود دارد که هنوز به نتیجهای مورد اجماع در مورد آینده سوریه نرسیدهاند. اینکه دونالد ترامپ یک بار ادعا میکند که تصمیم گرفته به سرعت نیروهایش را از سوریه خارج کند و چند روز بعد اقدام نظامی علیه خاک این کشور انجام میدهد، نشان از فقدان یک تصمیم واحد و استراتژی مشخص از سوی امریکا در مورد آینده سوریه دارد. همزمان سوریه به عنوان پایگاه سنتی روسها شناخته میشود و جای پای سنتی و محکمی برای امریکا در این کشور وجود ندارد. اقداماتی که در حال حاضر امریکا با همراهی کشورهای غربی و متحدان منطقهایاش از جمله عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی و تا حدودی اردن در پیش گرفته است، با این هدف انجام میشود که نهایتا بنیان نظام دفاعی سوریه را که عمدتا مبتنی بر سلاحهای ساخت روسیه و شوروی سابق است، نابود کنند. در چنین حالتی، اگر سوریه از توان دفاعی خالی شود، آنگاه پس از پایان بحران، دولت سوریه باید تصمیم بگیرد که تسلیحات و توان دفاعی خود را از کجا تامین کند. حتی در این صورت نیز، من تصور میکنم که امریکا، پس از بحران سوریه باز هم جایگاه مهمی در سیاست خارجی سوریه پیدا نکند. روند تحولات به گونهای پیش میرود که برای سوریه، جایگاه روسیه به عنوان متحد قدرتمند استراتژیک و ایران به عنوان متحد منطقهای دست بالاتری در آینده داشته باشند.
صباح زنگنه،تحلیلگر مسائل بین المللی
ارسال نظر