رئیسی کجای سیاست ایران قرار دارد؟
«ابراهیم رئیسی تا پیش از انتخابات ٩٦ بیشتر به عنوان یک چهره با پیشینه قضائی - و نه لزوما سیاسی - آن هم نه چندان معروف شناخته شده بود اما کنش سیاسی یک ساله او دقیقا نشان داد که تولیت آستان قدس اصرار بر ارائه و حفظ یک چهره سیاسی از خود دارد. حامیان قدرتمندش نیز به مدد رسانههایشان از جمله صداوسیما، در این یک سال برای او سنگ تمام گذاشتهاند و در دو بخش فردی و عملکردی سعی کردهاند مانع فراموشی این سیاستمدار نوساخته شوند.»
روزنامه شرق نوشت: «همزمان با سالگرد ثبت نام ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری، ویدئویی از او در فضای مجازی بازنشر شده است. تولیت آستان قدس رضوی و داماد احمد علمالهدی، امامجمعه مشهد، در این ویدئو میگوید اطلاعات زیادی از حسن روحانی و اسحاق جهانگیری دارد و این اطلاعات نیز به واسطه مسئولیتهایی است که داشته است.
این فیلم نخستین بار ٢٨ اردیبهشت ٩٦ یعنی یک ماه و سه روز بعد از ثبت نام او در انتخابات - و یک روز مانده به رأیگیری - منتشر شد. او از وضعیت مناظرهها و بیش از همه اطلاعاتی که درباره گذشته او منتشر یا از زبان نامزدهای انتخابات به ویژه حسن روحانی بیان میشد، شاکی بود. این گذشته رئیسی، دقیقا همان مسئولیتهایی بود که خودش در این ویدئو به آن اشاره کرده و گفته بود: «میدانید لابد که من مسئولیتهایی داشتم که اطلاعات شخصیای از افراد بسیار زیادی دارم. منجمله آقای روحانی و آقای جهانگیری. همان وقتم در ذهنم بود. اصلا رئیسجمهور باید نشان دهد من ظرفیت دارم. سر آن بزنگاهها میتوانم خودم را حفظ کنم، منافع کشور و نظام را بر منافع شخصی تقدم بدهم. این که میگویم خبر دارم، تحلیل نیست. کمیته جنگ روانی درست کردهاند. اینجوری رأیآوردن دارد؟ افراد متخصص جنگ روانی را آوردهاند که بیایند آن حرفها را در مناظرات بزنند و بعدش هم رقیب را تخریب کنند. این که صداقت نیست.»
او دو ماه بعد از انتخابات نیز در دیداری با مدیران خبرگزاریهای همسو گفت: «حقیقتا بنده این حجم از تخریب و ترساندن مردم را پیشبینی نمیکردم؛ چون پیش خود میگفتم اولا طرف رقابت، فردی است که لباس دین و روحانیت را به تن دارد و لااقل در این قضیه حد نگه میدارد؛ نه این که کاری نمیکند، بلکه بالاخره تا یک جایی جلو میرود.»
آن چه رئیسی از آن گلایه داشت، البته چندان هم به روزهای انتخابات مربوط نبود. این نامزد ریاستجمهوری چندان خوشاقبال نبود. ۱۸ اردیبهشت ٩٦، حسن روحانی در جریان سخنرانی خود به مناسبت افتتاح راهآهن در همدان، بدون ذکر نام، به رقبای انتخاباتی خود به سختی تاخت. او با تأکید بر این که ملت ما در انتخابات ۹۲ اعلام کرد «راه حصر و انزوای ایران را نمیپذیرد» و یک بار دیگر هم در اسفند ۹۴ اعلام کرد «مسیرش مسیر آزادی است»، شاید از همین رو بود که حامیان رئیسی یک روز پس از انتخابات در این شیپور دمیدند که شکست آنها با توجه به آن چه بداخلاقی حسن روحانی میخوانند، عین برد است. حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، در یادداشتی پس از اعلام نتایج، ١٦ میلیون رأی رئیسی را برابر با ٣٠ میلیون رأی دانست! حامیان رئیسی نیز رأی او را سرمایهای برای آینده جریان موسوم به «نیروهای انقلاب» میدانند. خود ابراهیم رئیسی نیز در بیانیه پس از ناکامی در انتخابات نوشت: «رأی قریب به ۱۶ میلیون ایرانی خواهان تغییر، سرمایهای مهم و پشتوانهای عظیم است که به هیچ وجه نمیتوان آن را در عرصه سیاسی و تصمیمگیری کلان کشور نادیده گرفت.»
در ادامه این بیانیه آمده است: «اینجانب با اتکا به همین پشتوانه مردمی، همه ظرفیتها را برای پیگیری مطالبات مردم در مبارزه با فساد و تبعیض و تحکیم ارزشهای انقلاب اسلامی به کار خواهم بست و هر اراده و تلاشی در دولت آینده با این جهتگیری را مورد حمایت قرار خواهم داد و همواره زبان گویای محرومان خواهم بود.»
برخی تحلیلگران معتقد بود این بیانیه مسیر سیاستورزی رئیسی را مشخص کرده است؛ تا جایی که او قصد دارد به عنوان یک سیاستمدار به فعالیت خود ادامه دهد. این در حالی است که ابراهیم رئیسی تا پیش از انتخابات ٩٦ بیشتر به عنوان یک چهره با پیشینه قضائی - و نه لزوما سیاسی - آن هم نه چندان معروف شناخته شده بود اما کنش سیاسی یک ساله او دقیقا نشان داد که تولیت آستان قدس اصرار بر ارائه و حفظ یک چهره سیاسی از خود دارد. حامیان قدرتمندش نیز به مدد رسانههایشان از جمله صداوسیما، در این یک سال برای او سنگ تمام گذاشتهاند و در دو بخش فردی و عملکردی سعی کردهاند مانع فراموشی این سیاستمدار نوساخته شوند. رئیسی از سوی دیگر بر ملاقاتهای سیاسیاش به ویژه با طرفهای خارجی و متحدان استراتژیک ایران افزود تا همچنان نشان دهد بر حفظ این چهره سیاسی و حتی فراتر از آن، بازنمایی دیپلماتیک از خود تأکید دارد؛ از دیدار با نماینده پوتین در همان روزهای انتخابات تا سیدحسن نصرالله در بهمن و دیدار همین دو روز پیش با سفیر نروژ که به مشهد سفر کرده بود.
فعالیتهای تولیت آستان قدس
تولیت آستان قدس بهمن ٩٦ ابتدا به سوریه رفت و پس از آن به لبنان سفر کرد؛ سفرهایی که ابعاد و اهداف آن چندان روشن نبود و اخبار جزئیات آن کمتر منتشر شده است. از دیدار رئیسی با سیدحسن نصرالله نیز جزئیاتی منتشر نشد. او در ابتدای این سفر، با استقبال نماینده ولی فقیه در سوریه و نماینده ولی فقیه در سپاه قدس وارد فرودگاه دمشق شد. محمدصادق جوادیحصار، فعال سیاسی در مشهد، همان زمان درباره این سفر به فرارو گفته بود: «ما میتوانیم تحلیل کنیم که این سفر میتواند چه ابعادی داشته باشد یا این که چه رمز و رازهایی دارد اما اینها حوزه گمانهزنی است.»
او گفته بود: «از منظر حاکمیتی و این که بگوییم آقای رئیسی مأموریت ویژهای در این سفر داشته است، من نمیتوانم و نمیخواهم جایی برای این تحلیل باز کنم. ما خودمان در جهتدهی به مسائل نقشآفرین هستیم. وقتی ایشان با رئیس مجلس لبنان دیدار میکند، قاعدتا از جایگاه یک سیاستمدار دیدار کرده است. ایشان از موضع یک کاندیدای ریاستجمهوری که دومین رأی انتخابات را به دست آورده و جزء رجال سیاسی ایران است، به این سفر رفته و طبیعی هم هست.»
رئیسی بارها در صداوسیما حضور یافته و درباره عملکرد آستان قدس رضوی گزارش داده است. رسانههای اصولگرا هم در این یک سال تمرکز زیادی بر پوششدهی اخبار و عملکرد آستان قدس رضوی با نگاه مثبت داشتند و به ویژه سعی در برجستهسازی آن بخش از عملکرد آستان قدس داشتهاند که در راستای محرومیتزدایی بوده است. در مجادلهای هم که بین علی مطهری و آستان قدس بر سر چرایی پرداخت نکردن مالیات از سوی این نهاد عظیم اقتصادی صورت گرفت، آستان قدس گفته بود که آن چه را باید تحتعنوان مالیات پرداخت میکرده، رأسا در راستای محرومیتزدایی هزینه کرده است.»
ارسال نظر