گفت و گوی اختصاصی شبکه العالم با «جورج قرداحی»؛
افشای پشت پرده های استعفای وزیر لبنانی در سایه فشار سعودی ها
«جورج قرداحی» وزیر مستعفی لبنانی در گفت و گوی اختصاصی با شبکه العالم در بیروت پشت پرده استعفا از وزارت اطلاع رسانی لبنان را تشریح کرد.
به نقل از روابط عمومی معاونت برون مرزی رسانه ملی، وزیر مستعفی لبنانی، «جورج قرداحی» با حضور در برنامه «لقاء خاص»که در دفتر شبکه العالم در بیروت انجام شد به افشای دلایل برکناری خود از سمت وزارت اطلاع رسانی لبنان با فشارهای سعودی پرداخت.
قرداحی در مصاحبه ای قبل از انتصاب پست وزارت، قاطعانه جنگ یمن را «جنگی پوچ» دانست و عنوان کرد که این جنگ باید متوقف شود.
وی همچنین تاکید کرده بود: «جنبش انصارالله» همانند «حزب الله» از خود در برابر بمباران ها و حمله خارجی دفاع می کند.
در پی این سخنان، اعتراضات شدیدی علیه وزیر آزادی خواه مسیحی لبنانی در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس آغاز و علاوه بر عربستان، برخی کشورها از جمله امارات، بحرین و کویت سفیر لبنان در خاک خود را احضار و سفرای شان را از بیروت فراخواندند.
به همین دلیل هفته گذشته وی با انتشار بیانیهای رسمی اعلام کرد که از سمت خود استعفا کرده و در این بیانیه تصریح نمود ، استعفایش نه به دلایل شخصی، که با فشار خارجی صورت گرفته است.
قرداحی در گفت و گو با «حنان ضیا» مجری برنامه «لقاءخاص» شبکه العالم در خصوص اینکه بعد از گذشت یک هفته از این استعفا آیا آنچه مد نظر بوده از جمله منافع ملی، محقق شده است یا خیر؟ گفت: در واقع می توانم بگویم که این استعفا بیش از آنچه که در سطح ملی و شخصی مد نظرم بود را محقق کرده است. چهل روز فشار از همه سو بر من وارد شد تا مرا مجبور به استعفا کنند. من چهل روز مقاومت کردم در حالیکه می توانستم تا چهار سال هم مقاومت کنم، اما باید منافع ملی را در نظر می گرفتم. لذا به دنبال راه خروجی بودم تا ضمن تضمین منافع ملی، حرمت خود را نیز حفظ کنم و به کسانی که در سراسر جهان عرب ما را سرزنش می کردند، نشان دهم که مفهوم حاکمیت ملی و عزت ملی را می دانم.
قرداحی در ادامه افزود: ده روز از سفر ماکرون به منطقه خلیج فارس و عربستان می گذرد هر چند برای نتیجه گیری زود است اما امیدوارم استعفای من تغییری در شرایط کنونی روابط دوجانبه بین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و لبنان ایجاد کند.
قرداحی در خصوص صدور بیانیه مشترک که اشاره به شروط خاصی دارد توضیح داد : خواسته ها و انتظارات درج شده در بیانیه مشترک فرانسه و عربستان از قبل هم وجود داشته است. این خواسته ها پیشتر از این هم بارها از طرف گروه ها و مراجع مختلف اعم از داخلی و منطقه ای و بین المللی مطرح شده اند. اما همه اینها مستلزم گفت و گو بین طرف های لبنانی هستند. نمی توان چیزی را به لبنان تحمیل کرد مگر اینکه بخواهیم به این کشور حمله کنیم؛ حمله ای شبیه تجاوز 2006. لذا به اعتقاد من این بیانیه مشترک که محصول رایزنی بین فرانسه و عربستان است، نیازمند گفت و گوی داخلی لبنان است. همه لبنانی ها باید دور هم جمع شوند و از آنجا که هدف اصلی این حملات، حزب الله است باید با این حزب گفت و گو کنیم.
نخست وزیر مستعفی لبنان در پاسخ به اینکه آیا فرانسوی ها به وظایف خود در قبال این گام مثبت عمل و توپ را در زمین لبنان رها کرده اند؟ گفت:
فرانسه به خصوص ماکرون از حدود یک سال پیش از زمان وقوع انفجار بندر بیروت در تلاش است تا به لبنان کمک کند. او دو بار به لبنان سفر کرد و هر بار سعی داشت کابینه لبنان تشکیل شود. بار اول سعی کرد کابینه تکنوکرات با ریاست «سعد حریری» تشکیل دهد و بار دوم در تلاش بود تا با ریاست «مصطفی ادیب» کابینه تشکیل شود. او همیشه در تلاش است تا به لبنان کمک کند اما هر بار شرایط موجود اجازه نداد این تلاش ها به نتیجه برسند و من بر اساس تمایل فرانسه استعفا دادم. من پس از تفکر زیاد و با صراحت گفتم که (استعفای من) می تواند به تأمین منافع ملی کمک کند و باعث شود روابط با کشورهای منطقه خلیج فارس از سر گرفته شود اما ماکرون در هر حال رئیس جمهور فرانسه است؛ درست است که لبنان را دوست دارد اما نه به اندازه کشور خودش. او به منطقه خلیج فارس سفر کرد اما لبنان تنها دلیل سفرش نبود. او مأموریتی مهم تر داشت که به فرانسه مربوط می شد. کشور او منافع تجاری و اقتصادی خاص خودش را دارد و با کشورهای حاشیه خلیج فارس قراردادهایی دارد که باید آنها را پی گیری کند. فرانسه قراردادهای میلیاردی با این کشورها دارد. به این ترتیب در این سفر منافع فرانسه در اولویت بود و لبنان، بخشی از موضوع مذاکرات او بود.
قرداحی در پاسخ به این سوال که در بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ها موضوعی مطرح شده و آن این است که فرانسه در نهایت به دنبال منافع خودش است و لذا به خاطر امضای قراردادهای تسلیحاتی با عربستان و امارات، شما را تحت فشار قرار داد تا استعفا دهید. توضیح داد : خیر. این درست نیست. نمی توان گفت فرانسه چون لبنان را تحت فشار قرار داد، توانست این قراردادها را امضا کند. تمام دیدارهایی که بین مقامات کشورها انجام می شود، از قبل برنامه ریزی می شوند. سفرای هر کشور قبل از سفر رئیس دولت متبوع خود، مقدمات را فراهم می کنند. این قراردادها هم قبل از سفر ماکرون برنامه ریزی شده بودند و همان طور که می دانیم ماکرون بالاخره این قراردادها را امضا می کند چه با امارات یا عربستان یا قطر. لذا استعفای من هیچ تأثیری در امضای قراردادهای فرانسه با این کشورها نداشته است. استعفای من یک بهانه برای باز کردن سر صحبت با محمد بن سلمان، ولی عهد عربستان و بهانه ای برای آغاز گفت و گو با سعودی ها و سپس لبنان بوده است.
قرداحی در خصوص حفظ منافع ملی لبنان به وسیله استعفایش گفت: منافع ملی چیز ملموس یا محسوسی نیست. این منافع ملی، حیثیت و عزت لبنان و لبنانی ها و حکومت لبنان است. ما به ندرت در تاریخ دیده ایم که دولتی خواستار استعفای وزیر یا مسئولی در دولت دیگر شود و چنین شرطی را برای آن دولت تعیین کند و آن دولت هم ناچار باشد به این شرط تن بدهد. چنین اتفاقی نیفتاده است. اما این دومین بار است که چنین اتفاقی در لبنان می افتد. بار اول آقای «شربل وهبی» از وزرای دولت لبنان، حرفی زد و این حرف، اهانت به کشورهای عرب خلیج فارس تلقی شد و او به ناچار استعفا داد. اما من به کسی بی احترامی نکرده ام. من دو ماه پیش از انتصابم، حرفی زدم که به نفع همه طرفهای درگیر بود و به کسی برنمی خورد. من اینجا احساس کرده ام که به من ظلم شده است. من به خاطر حفظ عزت و غرور خودم و در وهله بعد به خاطر عزت و شرف وطنم چنین تصمیمی گرفته ام چون بخشی از همین دولت هستم. ما با هیچ یک از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس سر دشمنی نداریم بلکه برعکس روابط دوستانه و احترام متقابل و دوستی تاریخی بینمان وجود دارد. من احساس کردم که ظلمی صورت گرفته است و همین ظلم باعث شد که استعفا دهم.
لذا منافع ملی در اینجا یک منفعت اخلاقی است، همانطور که در کنفرانس مطبوعاتی گفتم ملت لبنان کرامت و عزت دارند و در بسیاری از موارد و موضوعات دستورات و دیکتههای خارجی را رد میکنند، ما در لبنان ملتی داریم که خودشان و جانشان را فدای این کرامت میکنند و برای حفظ حاکمیت ملی، دشمنِ اشغالگر را از جنوب و بخشهای دیگر بیرون راندند، لذا، آن را عزت نفس تلقی میکنم و پذیرش آن دشوار بود.
زمانیکه استعفا دادم حس خوبی نداشتم از اینکه مجبور به استعفا شدم. در اینجا منفعت مادی لبنان مطرح بود اگر لبنان دچار مشکلات جاری و بحرانها و ورشکستگی نبود من دلیلی برای استعفا نداشتم، و دولت میتوانست با استعفای من مخالفت کند و همه ملت لبنان نیز این استعفا را رد میکردند. من تسلیم حس انساندوستانه و میهنپرستانه در قبال مردمم شدم؛ من تسلیم هیچ احدی نشدم.
قرداحی در توضیح به این سوال که در ابتدای بحران به خواسته سعودی تسلیم نشدید ولی برخی شما را به خاطر اینکه به درخواست فرانسه برای استعفا پاسخ دادید، سرزنش میکنند. فرق میان خواسته سعودی و خواسته فرانسه چیست؟ گفت :
زمانیکه بعد از تعیین شرط استعفا از سوی حکومت سعودی به من گفتند که موضوع استعفا مطرح است ولی من از سعودیها موضوع استعفایم را نشنیدم در حالیکه در لبنان بارها مطرح شد، حتی وزیر خارجه عربستان دو یا سه بار گفت که «تنش اخیر در روابط کشورش با لبنان فراتر از مساله اظهارات جورج قرداحی، وزیر اطلاعرسانی لبنان است و بلکه مشکل اصلی، حزب الله و تسلط این حزب بر لبنان است». این فرد چندین بار این موضوع را بیان کرد. من هیچ درخواست مستقیمی از حکومت سعودی یا مسئول و مقام سعودی نشنیدهام که بگوید ما خواهان استعفای جورج قرداحی هستیم. شاید در رسانهها مطالبهای مطرح میشد ولی بیشتر مطالبات از داخل لبنان بود.
زمانیکه موضوع استعفای من از سوی مسئولان لبنانی از جمله «بشاره پطرس الراعی» (سراسقف مسیحیان مارونی) مطرح شد به صراحت به ایشان گفتم که من آماده استعفا هستم و به این سمت وابسته نیستم، ولی اگر تضمین داده شود که روابط میان کشورهای خلیج فارس و لبنان به روال قبلی بازمیگردد، من استعفا میدهم.
هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ وعدهای داده نشد و هفتهها سپری شد تا اینکه سفر مکرون (رئیسجمهور فرانسه) انجام شد. «نجیب میقاتی» (نخستوزیر) مرا خواند و موضوع را مطرح کرد و گفتند که مکرون به عربستان سعودی میرود و میخواهد مساله لبنان را مطرح کند ولی میخواهد در دستش نامه استعفا باشد.
به او گفتم آیا وعدههایی داده شده، گفت نه، ولی مکرون میخواهد این موضوع را به شکل جدی مطرح کند و اگر این استعفا انجام نشود او این موضوع را مطرح نخواهد کرد و این موضوع در مذاکرات پاریس و ریاض مطرح نخواهد شد، لذا، من و همپیمانانم فکر کردیم و با «سلیمان فرنجیه» (رئیس جریان المرده) که مرا به این پست انتخاب کرده بود، مشورت نمودم . او به من گفت؛ اختیار تصمیم با خودت است و هر تصمیمی که بگیری من و همپیمانان از تو حمایت میکنیم و تصمیم تو را تحت تاثیر قرار نخواهیم داد. شما منافع ملی را در کجا میبینی و منافع شخصی خودت در کجاست؟ آیا ادامه حضور در این سمت را مفید و نتیجهبخش میبینی ؟ و این ادعاها که همپیمانانم مرا تنها گذاشتند، اینها همه هجمه علیه شخصِ من و همپیمانانم است، هیچیک از همپیمانانم مرا تنها نگذاشتند؛ همپیمانان تصمیمگیری را بر عهده خودم گذاشتند و گفتند از هر تصمیمی که بگیری، حمایت میکنیم.
وقتی با نخستوزیر دیدار داشتم او گفت که فرانسه تمایلی دارد تا موضوعِ استعفا را مکرون به عربستان سعودی منتقل کند و با محمد بنسلمان درباره موضوع لبنان صحبت کند، به او گفتم که اجازه بدهید با آقای فرنجیه، رئیس جریان «مرده» و همچنین دیگر همپیمانان مشورت کنم. همینطور نیز شد. زمانیکه با آقای فرنجیه مشورت کردم ، او گفت که موضع ما تغییر نکرده و مثل اول است و ما از هر تصمیمِ تو حمایت میکنیم؛ تو انسان آزادهای هستی و ما به هر تصمیمی که تو بگیری اعتماد داریم و از آن حمایت میکنیم. بعد از رایزنی با تمام همپیمانان، آنها به من اعلام کردند که از موضع و تصمیم تو حمایت میکنیم یعنی اگر نمیخواهی استعفا بدهی ما تا آخر راه از تو حمایت میکنیم و اگر میخواهی استعفا بدهی نیز از تو حمایت میکنیم. به همین دلیل آشفته و در تنگنا بودم و به شخصی نیاز داشتم که در این تصمیمگیری مرا کمک کند. همانطور که گفتم فشارهای زیادی بر من وارد شد فشارهایی از داخل و از سوی برخی اعضا شورایی که خواستار استعفای من شدند. بالاخره بعد از فکر و بررسی طولانی، تصمیم به استعفا گرفتم. مطمئن بودم که همپیمانان مرا تنها نمیگذارند.
قرداحی در خصوص نظر «حزبالله» دررابطه با استعفایش گفت: اگر حزبالله به استعفا یا عدم استعفا مرا تشویق می کرد و نظری داشت من را از این موضوع آگاه میکردند بطوریکه حزبالله به خاطر تصمیمی که گرفتم مرا سرزنش و ملامت نکرد و از آن ناراحت نشد، بلکه بر عکس، تماسها با تمام همپیمانان ادامه داشت و همه آنها همانطور که قول داده بودند از تصمیم استعفا من حمایت کردند و آنها هیچ اعتراضی به استعفا من نداشتند. من استعفا دادم تا روابط با کشورهای خلیج فارس احیا شود.
وی در پاسخ به این سوال که اگر بعد از گذشت چند ماه از استعفای شما، روابط بهبود نیافت و این استعفا هیچ تاثیر مثبتی در روابط لبنان و عربستان نداشت، آیا شما بابت استعفایتان پشیمان خواهید شد؟ گفت: نمی دانم. بعید می دانم احساس پشیمانی کنم به چند دلیل که یکی از آنها منافع ملی است. استعفا من قبل از هر چیز به روح همبستگی در دولت مربوط می شود. ما این دولت را تشکیل دادیم و آن را دولتی به هم پیوسته و متحد می دانیم. ما آمده ایم تا دست در دست هم برای سربلندی لبنان تلاش کنیم و کشور را از این بحران نجات دهیم. لذا دولتی یک دست و متحد تشکیل داده ایم اما در نخستین پیچ درمسیر حرکت این دولت اتفاقی افتاد و از من خواستند استعفا دهم. نخست وزیر هر روز صبح و شب به من پیام می داد که جورج قرداحی باید وجدان خود را قاضی کند و منافع ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح دهد و این بدان معنا بود که من باید استعفا دهم. این موضوع مرا آزار می داد. ما این دولت را بر اساس همبستگی تشکیل داده بودیم و آنها در اولین دو راهی در مسیر دولت، از من خواستند استعفا دهم. من پرسیدم آیا من خطایی مرتکب شده ام؛ گفتند؛ نه، گفتم آیا صحبتی که من دو ماه قبل از انتصاب به وزارت گفته ام امروز برای دولت هزینه تراشی می کند، گفتند؛ نه، گفتم پس چرا باید استعفا دهم؟ اگر استعفا ندهم با چه شرایطی باید در جلسات هیات دولت حاضر شوم؟ وقتی که همکارانم را می بینم که روی صفحه تلویزیون ظاهر می شوند و از من می خواهند استعفا دهم. آنوقت من امروز از چشم همه می افتادم و چطور می توانستم کارم را با این دولت ادامه دهم؟
ویزر مستعفی لبنان در جواب این سوال که چرا این همه هزینه می پردازند در حالی که عربستان ذره ای اهمیت نمی دهد؟ پاسخ داد : برخی همکاران که خواستار استعفای من شده اند، خودشان چیزی را که می گویند قبول ندارند. یک نفر از آنها خواسته تا در اعمال فشار بر من همراهی کنند. چون این شخص می خواهد مرا قربانی روابط با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس کند یا می خواهد تایید عربستان را به دست آورد. به همین دلیل برخی وزرا با هم همصدا شده و هر کدام جداگانه در تلویزیون ظاهر می شوند و می گویند که فلانی باید استعفا دهد. این مساله مرا آزار می دهد ناامید کننده است. چطور ممکن است این کشور را به این روال ساخت. وقتی که من یا برادر لبنانی ام می دانیم که برادرمان اشتباهی مرتکب نشده است و دو ماه پیش از آنکه مسئولیتی در دولت بر عهده بگیرد، مصاحبه ای انجام داده است. چطور می توانیم کشورمان را بسازیم در حالی که برادرمان را به خاطر جلب رضایت غریبه ها آزار می دهیم. این مشکل به گروه خاصی منحصر نمی شود بلکه مشکل همه گروه ها است. ما چطور می توانیم وطن خود را بسازیم و ملتی متحد و واحد در کشوری واحد با پرچم و سرود ملی واحد باشیم در حالی که هر گروهی به دنبال جلب رضایت کشوری دیگراست و این تجربه واقعا دردناک است.
قرداحی در پاسخ به این سوال که بخش بزرگی از لبنانیها شما را نماینده رویکردها و عقایدشان میدانستند و به شما به عنوان یک نماد واقعی ملی مینگریستند و انتظار داشتند که شما استعفا ندهید. استواری و مقاومت شما برای آنها بسیار قابل توجه بود، امروز به مردمی که به نحوی از استعفای شما احساس ناامیدی و یاس میکنند، چه میتوانید بگویید؟ گفت: زمانیکه بیانیه دادم و استعفایم را اعلام کردم به آنها گفتم که میلیونها نفری که در لبنان و سرتاسر کشورهای عربی از من حمایت کردهاند را ناامید نکردهام و زمان آن رسیده که میدان را برای لبنان بازتر کنیم؛ لبنانی که در حال غرق شدن است برای نفس کشیدن و احیای خود به اکسیژن نیاز دارد. من نمیخواهم لبنان دچارمرگ شود به همین خاطر گفتم که استعفا میدهم.
کمپین رسانهای کورکورانه و وحشیانه ای که در شبکههای اجتماعی و وبسایتهای خبری در لبنان و دیگر کشورهای عربی علیه من ایجاد شد یکی از اهرمهای فشار بود؛ کمپین بسیار گیجکننده و ناامید کنندهای بود و این رسانهها به صورت چشمبسته، مدعی میشدند که عامل تمام بحرانهای لبنان جورج قرداحی است؛ اگر نرخ دلار در لبنان افزایش پیدا میکرد و ارزش پول ملی کم شد میگفتند چون قرداحی استعفا نداد .
برخی از روی حسادت میگفتند که قرداحی به ستاره تبدیل شده است و برخی نیز با عَلَم کردن مواضع گذشته و فعلی من درباره سوریه هجمهها را آغاز کردند تا بگویند من معتمد سوریه در لبنان و یا معتمد «بشار اسد» در دولت لبنان هستم. بسیاری نگران بودند که من در آینده بدرخشم؛ زیرا من در لبنان و خارج از لبنان محبوبیت دارم؛ من برند و کارنامه رسانهای خودم را دارم بنابراین ممکن است خطری در سیاست ایجاد کنم اگر بخواهم در یک حوزه خاص در انتخابات پارلمانی مشارکت کنم. احتمال دارد برای پستهای بزرگتر مطرح بشوم پس با تمام قوا، مرا مورد هجمه قرار دادند و شرایط نیز آماده بود.
آنها معتقدند استعفای من پیروزی برای آنهاست. ولی من خودم را کسی میدانم که یک شخصیت مستقل و میهنپرست را در یک کشور عربی، که عزت و کرامت دارد، پرورش داده است. اگر قبل از استعفا من از محبوبیت در نزد 100 میلیون شهروند عربی برخوردار بودم الان این رقم به 300 میلیون رسیده است.
قرداحی در ادامه این گفت و گو در خصوص مواضع خود درقبال سوریه و مقاومت گفت :
من شخصیتی پایبند به اصول، اعتقادات و دیدگاهها دارم بنابراین وقتی موضع خود را در قبال مقاومت اعلام کردم، مقاومتی که خون جوانان در آزادسازی جنوب لبنان، آزادسازی «عرسال» و دفاع از لبنان در سوریه آن را تثبیت کرد، موضع من مبتنی بر عقل و ارزیابی روشن و شجاعانه از فداکاریهای فرزندان وطنم است؛ زیرا آنها نه تنها از سوریه بلکه از تمام لبنانیهایِ مستقر در سرزمین لبنان و تمام طایفههای لبنان، نه فقط طایفهای که این مبارزان منسوب به آن هستند، دفاع کردند. بنابراین من اعتقادات راسخ و محکمی دارم همانطور که در مورد سوریه معقتدم که سوریه در برابر این جنگ جهانی و بدخواهانه، باثبات و مقاومت ایستادگی کرد. همچنان بر این موضع خود تاکید دارم و با گذشت زمان، هرگز از مواضع خودم درقبال سوریه پشیمان نیستم. امروز و بعد از آنکه اعراب به سوریه بازگشتند، همه مردم موضع مرا تایید میکنند. من از همان ابتدا گفتم که توطئه علیه سوریه پای دیوارهای قلعه دمشق فرو خواهد پاشید. همچنانکه آن فروپاشید. من هرگز از مواضعم پشیمان نیستم.
قرداحی همچنین در باره جنگ یمن بیان داشت : همان اظهارات را تکرار خواهم کرد، چون من چیزی نگفتم که باعث رنجش کسی شود و با حسن نیت صحبت کردم. کمپینی که علیه من به خاطر اظهاراتم ایجاد شد، از لبنان آغاز شد. لذا اگر این کمپین از لبنان آغاز نمیشد هیچکس آن را احساس نمیکرد. این مصاحبه در «یوتیوب» موجود بود، ولی آن را حذف کردند. من چیزی را در سخنانم طی مصاحبه تغییر نمیدهم ولی لازم بود من در زمان پرداختن به جنگ یمن، بیشتر و شفافتر توضیح میدادم من علاقهمند و مشتاق به یمن هستم همانطور که به عربستان سعودی و یا به امارات علاقهمند هستم. جنگ یمن، جنگ فرسایشی برای هر دوی این کشور و تمام متخاصمان است بنابراین من خواستار پایان یافتن این جنگ 7 ساله هستم.
وزیر مستعفی لبنان در پاسخ به این سوال که چرا رسانهها در مورد شما به عنوان یک وزیر، انصاف را رعایت نکردند؟ گفت: نه همه رسانهها، بلکه رسانههایی که علیه من ستیز کردهاند امکانات زیادی دارند و از سوی طرفهایی که شناختهشده هستند، حمایت مالی میشوند. ولی رسانههایی که از من حمایت میکردند ضعیف هستند و تمام امکانات لازم را ندارند و من نیز از امکاناتی مانند ارتشهای سایبری، شبکههای اجتماعی و پایگاههای الکترونیکی که به وفور در لبنان وجود دارند، و نیز شبکههای تلویزیونی و روزنامهها برخوردار نیستم. بخشی از رسانهها در کنار من قرار گرفتند و من از آنها تقدیر میکنم. برخی روزنامهنگاران نیز به صورت واقعگرایانه از حق و از من دفاع کردند. برخی نیز که من آنها را نمیشناسم شجاعانه در مقابل این کارزار ناعادلانهای که علیه من ایجاد شد، ایستادند.
زمانیکه برخی رسانهها در لبنان این حجم از هجمه را علیه من آغاز کردند و با این حجم از کینه و خصومت و به صورت غیراخلاقی علیه من متمرکز شدند، فهمیدم که بخشی از رسانهها در لبنان به هیچ چیز احترام نمیگذارند و یا ضوابط و خطوط ممنوعه ندارند از نظر اخلاقی خیلی درست نیست که اسامی آنها را عنوان کنم.
قرداحی در ادامه افزود : من در زندگی خود به هیچ دولت عربی تعرض نکرده ام بلکه دفاع کرده ام . بنابراین راه بازگشت را با عربستان و دولت های خلیج فارس نمی بندم زیرا نمی توان کسی را بی دلیل متهم کنیم. اما من می گویم رسانه هایی هستند که درآمد و حمایت های مالی خارجی دارند، شبکه های تلویزیونی هستند که چهره واقعی خود را نشان داده اند و صرفا به این دلیل که من موضع خود را اعلام کردم، به صورت فشرده ای علیه من که وزیر دولت لبنان بودم، عمل می کنند. آنها علیه حکومت لبنان و گرایش های آن موضع گرفتند. آنها منابعی برای حمایت مالی و بقای خود دارند. نمی خواهم بگویم که این منابع مالی کجاست تا دیگران خود دریابند. این رسانه ها حمایت مالی می شوند زیرا دارای اهدافی سیاسی علیه حکومت لبنان و احزاب مشخصی در این کشور هستند.
وزیر پیشین اطلاع رسانی لبنان در خصوص اینکه استعفایش به منزله خروجش از عرصه سیاست است یا خیر؟ گفت: اگر بخواهیم براساس عقل و منطق صحبت کنیم، باید گفت که من از حوزه پرباری به حوزه دیگری رفتم که چیزی جز سیاست نیست. باید ببینیم که انتخابات در لبنان برگزار می شود یا خیر.
وقتی در لبنان وارد بازی سیاسی می شویم، کنترل این بازی در دست مردم است. اگر مردم مرا بخواهند هیچ طرف خارجی نمی تواند جلوی آنها را بگیرد. ممکن است برای یک پست وزارتی ملاحظاتی وجود داشته باشد، این سیاسی بودن نیست. وزیر شدن سیاسی بودن نیست، باید وارد میدان و عمل سیاسی شوی و به مجلس نمایندگی راه پیدا کنی تا بتوانی نقشی در سیاست داشته باشی. لذا این مسئله را مردم لبنان مشخص می کنند.
خدمت به کشورم از راه سیاست، عملی تر، حساس تر و ملموس تر است. من می توانم از جایگاه رسانه ای خودم به کشورم خدمت کنم، اما اگر بخواهم برای خانواده، مردم و آینده سرزمینم لبنان کاری موثر انجام دهم ، زیرا ایده هایی داریم که به آینده لبنان مربوط است، همیشه می گویم که وقت آن رسیده تا انسان های نجیب و پاک سیاست لبنان را به دست گیرند. ما باید از شر این افکار بیهوده و بازیگرانی که هرروز مواضع خود را تغییر می دهند و روزی با هم، هم پیمانند و روز دیگری با اغیار، آسوده شویم. آنها این ادعاهای واهی را هوش سیاسی تلقی می کنند، درحالیکه هوش سیاسی در درستکاری است. سیاستمدار باید درستکار باشد. او باید در درجه اول با خود و مردم صادق و رو راست باشد تا بتوانیم کشورمان را بسازیم.
قرداحی درباره پاکسازی کشورش از سوء استفاده گران منافع ملی گفت: این سوء استفاده گران، کلاه برداران، دزدها و غارتگران همان کسانی هستند که لبنان را به این وضعیت رساندند. باید افرادی پاک بر سر کار بیایند که بر اموال عمومی، حقوق و منافع مردم و مصلحت وطن حریص باشند تا همه مان کنار هم در این کشور زندگی کنیم. در این غیر این صورت آینده خوبی در انتظار وطن نخواهد بود.
جرج قرداحی درباره اینکه آیا استعفا باعث محبوبیت بیشترش شده است یا خیر؟ پاسخ داد :
محبوبیت من بیشتر شده است دست کم 80 درصد از مردم لبنان از مواضع من حمایت کرده اند.
در سطح ملی چشم اندازهای جدیدی برای من پدید آمد. مردمی که مرا دوست داشتند و مرا چیزی فراتر از یک ستاره تلویزیونی می دیدند، رویکرد جدیدی نسبت به من پیدا کردند. در چنین شرایطی است که می گویم «چه بسا زیان بخشی که سودمند باشد».
جورج قرداحی در ادامه این گفت و گو در توصیه ایی به جوانان در خصوص ابراز عقیده آزادانه شان و اصحاب رسانه در لبنان گفت : به جوانان می گویم که هرکس باید از دیدگاه خود سخن بگوید، باید به سخن خود باور داشته باشد و با حکم عقل آن را بر زبان براند. نباید احساس یا گرایش به مذهب خاصی بر ابراز عقیده تاثیر بگذارد. موضع من باید نسبت به مذهب دیگران یا احزاب دارای مذاهب دیگر، بی طرفانه باشد. ما به عنوان مردم لبنان باید مواضع خود را بر مبنای عقل ونه احساس، بنا کنیم.
به اصحاب رسانه نیز می گویم که من به موضع ام افتخارمی کنم. بسیاری مرا سرزنش کردند زیرا به گمان آنها یک فعال رسانه همچون هنرپیشگان ابراز عقیده می کند. اما من عقیده خود را ابراز کردم و به آن افتخار می کنم. من هزینه مواضع خود درخصوص سوریه و مقاومت لبنان را طی ده سال گذشته متحمل شدم. امروز نیز تاوان مواضعم نسبت به یمن را پرداختم که به آن افتخار می کنم. هر فعال رسانه ای صدای مردم است که نباید حقیقت را مخفی کند. فعال رسانه باید برای حقیقت به صورت خستگی ناپذیری تلاش کند حتی اگر برایش تبعاتی به دنبال داشته باشد. او باید در درجه اول با خود و سپس با مخاطب خود صادق باشد و به اعتماد آنها خیانت نکند.
جورج قرداحی در ادامه گفت و گو نظر خود را درباره جایگاه مقاومت در قدرت و آینده لبنان این چنین بیان کرد: به نظر من مقاومت همه مفاهیم را در لبنان تغییر داد. مقاومت به لبنان سربلندی و افتخار بخشید. هر لبنانی باید این مسئله را بپذیرد و آن را درک کند و از این موضع احساس شرم نکند. کسانی که از اعضای مقاومت نیستند باید بدانند که جوانان مقاومت که در بهترین سال های عمرشان از جان و خون پاک خود گذشتند، برای دفاع از لبنان خطر کردند. آنها خون خود را فقط برای احزاب شیعه یا گروه های دیگر فدا نکردند، بلکه برای تک تک مردم لبنان دست به این ایثار زدند. ما باید در برابر این فداکاری سر تعظیم فرود بیاوریم.
چیزی که می گویم به دلیل نزدیکی مواضع من با مقاومت نیست. سخن من از قلبم برمی خیزد و واقعی و صادقانه است. اعضای مقاومت خانواده ما و از پوست و خون ما هستند. درست است که مارونی ها، شیعه ها، دروزی ها وسنی ها در مذهب با یکدیگر متفاوتند، اما همه فرزندان یک کشورند ودر طول تاریخ باهم درآمیختیم و یکپارچه شدیم. ما از یک خون هستیم و نمی خواهیم تاریخ را مثل اکنون با حزب و فرقه های متمایز ببینیم. ما باید خود را یک ملت بدانیم. من می گویم که هر یک از ما به عنوان یک لبنانی شریف باید به همه احزاب لبنان گرایش داشته باشد.
من فقط مارونی نیستم. من هم مارونی هستم، هم شیعه ام، هم دروزی و هم سنی ام. هر فرقه ای در لبنان باشد من از آنم و عضو آن هستم.
قرداحی در پایان این گفت و گو در پاسخ به این سوال که چرا برخی ادعا میکنند آینده لبنان در سایه وجود مقاومت آیندهای همراه با صلح نیست؟ گفت : به این دلیل است که این افراد فکر میکنند که مقاومت از یک کشور دیگر و یا از یک سیاره دیگر آمده است. آنها فکر نمیکنند که این مقاومت متعلق به ملتی است که ریشههای عمیقی در لبنان دارد و تاریخ و قدمتی بیشتر از تاریخ و قدمت کسانی دارد که ادعا میکنند مقاومت در لبنان تازه به دوران رسیده است.
مقاومت در لبنان تازه به دوران رسیده نیست؛ فضا و بستر مقاومت در لبنان به صورت آنی و به تازگی آماده نشده، بلکه بستر مقاومت در لبنان از هر حزب دیگری، لبنانیتر است و خونهای زیادی را در دفاع از خاک این وطن و تمام فرزندان این وطن تقدیم کرده است. لذا لازم است به شکلی دیگر به این موضوع بپردازیم. باید از این تحجر و از این ذهن خصمانه و انزواطلب فاصله بگیریم. مقاومت، خانواده من است و نیروهای مبارزِ مقاومت برادران من هستند که خونشان را نه در راه ایران بلکه در راه لبنان و دفاع از خاک جنوب، «بقاع» و خاک سرتا سر لبنان تقدیم کردهاند. لذا باید با یکدیگر گفتوگو کنیم، گفتوگو از روی عشق و محبت نه از روی خصومت و دشمنی. بیایید، بنشینیم و با هم بحث کنیم و از روی محبت با یکدیگر صحبت کنیم تا این وطن را بسازیم.
( اصل متن مصاحبه بر روی سایت شبکه العالم به آدرس https://fa.alalam.ir/news/5942358/ در دسترس می باشد )
ارسال نظر