مسئولیت اجتماعی در ایران (11)
ناصربزرگمهر
به نام او که هرچه بخواهد همان می شود
در ایران نیز مسئولیتهای اجتماعی شرکتها، سازمانها و حتی افراد در قالب مفاهیمی چون وقف و وامهای قرضالحسنه و کمکهای بلاعوض ، مدرسهسازی و ساختن مسجد و حسینیه و ابنیه عمومی مثل حمام یا بیمارستان و درمانگاه نمود یافته است، البته وقف بهعنوان سنت ملی اسلامی، عمدتاً محدود به ساخت مدرسه و یا مسجد بوده است و تجار و صاحبان صنایع در ساخت و تأمین هزینههای این اماکن مشارکت داشتهاند. در سنت زرتشت نیز هر فرد زرتشتی موظف بوده که یکدهم درآمد خود را صرف کمک به حل مشکلات اجتماعی و مشکلات مالی همگانی کند. در فرهنگ سنتی ایران، بسیاری از صاحبان سرمایه در ارتباط بسیار نزدیکی با کارکنان خود بودهاند و کارکنان نیز صاحبان سرمایه خود را در نقش پدر میدیدهاند. کمک در زمان بیماری، ازدواج و تهیه مسکن ازجمله فعالیتهای این پدر بوده است که با توجه به فقدان نظام تأمین اجتماعی نقش مهمی ایفا مینموده است. در کنار این نقش پدرسالاری، بسیاری از صاحبان شرکتها و تجار بر اساس باورهای مذهبی و اخلاقی عمدتاً مسئولیت و نقش اجتماعی خویش در قالبهای نیکوکارانه و مذهبی ایفا میکردند. با توجه به اینکه فضای صنعتی در ایران در دهه اول سالهای 1300 بهآرامی شکل گرفت، تعداد کارگران صنعتی در اندازههای بزرگی نبود و اغلب صاحبان صنایع، با افراد جامعه خود و کارکنان خود دارای روابط اجتماعی گستردهای بودند و نقش پررنگ مذهب و سنت، باعث میگردید مشارکتهای اجتماعی گستردهای داشته باشند. رشد بخش خصوصی و بازار سرمایه کشور در چند دهه اخیر سبب گردید شرکتها دارای مجموعهای از شرایط جدید بشوند و مسؤولیت اجتماعی شرکتی با ضوابط کاری اخلاقی و اجتماعی ایرانی نهادینه شود. تا شرکتهای پایداری داشته باشیم. به همین دلیل مسؤولیت اجتماعی یک وظیفه برای شرکتهاست و نباید به خاطر انجام این وظیفه، شرکتها برای خود برتری فرض کنند و احیاناً از دولتها یا مردمی امتیازی برای خود طلب کنند.
ساختار اقتصادی صنعتی حاکم بر فضای اقتصادی-سیاسی ایران بهگونهای است که متأسفانه بسیاری از شرکتها، انجام فعالیتهای مسؤولیت اجتماعی را علاوه بر اینکه هزینه بهحساب میآورند، آن را باعث جا ماندن از کسب ثروت بیشتر میدانند.
اما شدت یافتن فضای رقابتی باعث گردیده که برخی صاحبان صنایع و شرکتهای برتر ایرانی به مسئولیت اجتماعی در فرآیندهای مدیریتی توجه کنند. اخذ گواهینامههای کیفیت زیستمحیطی، دریافت گواهینامههای تعالی سازمانی و کسب عنوان سرآمدی در مسئولیتهای اجتماعی ، از دیگر نشانههای روی آوردن شرکتها بهسوی پذیرش مسئولیت اجتماعی است. دریافت این گواهینامهها علاوه بر اینکه شرکتها را به سمت بهرهوری بیشتر سوق میدهد، برای شرکتها مزیت رقابتی نیز ایجاد مینماید. شاید نیاز صنعتگران ایرانی به پیدا کردن شریک خارجی یکی از دلایل عمده حرکت صنایع به سمت مفهوم امروزی و مدرن مسئولیت اجتماعی شرکتها باشند و تعالی سازمانی که میتوان آن را در قالب گواهینامههایی که صادر میشود هم دید.
البته لازم به ذکر است در حال حاضر شاهد اجرای برنامههای انسان دوستانهی زیادی از سوی شرکتهای کوچک و بزرگ ایرانی هستیم.سرمایهگذاری یکی از شرکتهای تولیدکننده آبمعدنی برای آموزش 4500 کودک در مناطق محروم کشور، سرمایهگذاری یکی از تولیدکنندگان فولاد برای ایجاد 50 طرح عمرانی در مناطق محروم کشور و نیز سرمایهگذاری یکی از شرکتهای ایرانی تولیدکننده خودرو برای کمک به بیماران سرطانی و ساخت جاده و مدرسه توسط بسیاری از شرکتها و کارخانهها و بانکها در مناطق محروم اشاره نمود. بهطورکلی شرکتهای ایرانی را میتوان درزمینهٔ مسئولیت اجتماعی شرکتی به 4 دسته مسئولیتناپذیر ، حداقل مسئولیت ، مسئولیت ناقص و مسئولیت راهبردی ، تقسیم نمود. اغلب شرکتها دریکی از این مقولات جای میگیرند. بهطور مختصر هر سطح دارای این ویژگیها است.
دسته اول : مسئولیتناپذیر
شرکتهایی که از قانون و رسوم متعارف و استانداردهای عموماً پذیرفتهشده اصلاً تبعیت نمیکنند و به کار قاچاق کالا، مبادرت میورزند و یا درصدد استثمار کارگران مهاجر هستند و اغلب از ضوابط قانونی مانند سلامتی و ایمنی، دستمزد، ساعات کار، تخطی میکنند.
دسته دوم : دارای حداقل مسئولیت
این دسته از شرکتها از قوانینی چون: ایمنی تولید، حداقل دستمزدها، فرصتهای استخدام برابر، سلامتی کارگران، و ... تا حدودی رعایت میکنند و درصورتیکه اجبار و الزام قوانین دولتی نباشد، این موارد را نهتنها رعایت نمیکنند بلکه رعایت این قوانین را هزینهای اضافی برای خود میبینند .
دسته سوم : مسئولیت ناقص
این دسته از شرکتهای بهطور علنی با قوانین دولتی مخاصمه ندارند و در تعداد محدودی از فعالیتهای مربوط به حوزه مسئولیت اجتماعی مشارکت دارند. برای مثال فعالیت این دسته از شرکتها بهصورت کمک به مؤسسات خیریه، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی ، تأسیس مرکز نگهداری روزانه برای کودکان کارکنان، ارتقا کیفیت محصولات هست. مشارکت در فعالیتهای مسئولیت اجتماعی برای این شرکتها بیشتر از آنکه یک استراتژی بلندمدت باشد، یک امر ناقص و موقتی است. آنها هیچوقت به شیوهای منسجم اقدام نمیکنند. علاوه بر اینها، تعهد اجتماعی این شرکتها بسیار کم، تدریجی و غالباً ناشی از انگیزههای سود- محور است .
دسته چهارم : مسئولیت راهبردی
این شرکتها موضعگیری نظاممند در حوزههای متنوع برای عملکرد برتر دارند. انگیزه آنها راهبردی و یا ابزاری است. به این معنی که آنها مشخصاً حوزههایی را که معتقدند باعث افزایش عملکرد مالی شرکت میشود تحت پوشش قرار میدهند. برای مثال به مدیریت منابع انسانی، پاسخگویی به مشتریان ،کیفیت محصول یا خدمات و گواهینامه تعالی سازمانی) میپردازند. بهاینترتیب شرکت در ) TQM اخذ گواهینامههای ایزو 9000 یا فرایندها و ساختارهای خود ملزم به رعایت مسئولیت اجتماعی میشود و میتواند شرکای قویتری جذب کند. این شرکتها اغلب دارای خطمشیهای اخلاقی قوی هستند. آنها در جستجوی راههای سازگاری با محیطزیست از طریق برنامههایی چون ایزوی 14000 ، برنامههای بازیافت، ایجاد راهکارهایی برای استفاده از ضایعات، و توسعه بیشتر محصولات سبز میباشند. همکاری با محیط اجتماعی معمولاً یکی دیگر از اهداف این شرکتها هست.
ارسال نظر