کاسبی که حبیب خدا نیست
ناصربزرگمهر
به نام او که هرچه بخواهد همان می شود
درفرهنگ ضرب المثل های ایرانی اسلامی،کاسب را تا حد حبیب خدا بالا برده اند و از دیرباز تاریخ، کاسب های محلی، یک جوری امین مردم، یاور مسجد محل، محرم خانواده ها، صندوق صدقات و حساب قرض الحسنه کم درآمدها، دوست بچه ها، گوش مهربانی، زبان قابل اعتماد و پلیس کوچه و خیابان و حاج آقای محله بوده اند.
مردم برای کسب اطلاعات خوب و بد،برای گرفتن مسئولیت، برای یک عمر زندگی، برای انتخاب عروس و داماد، برای گزینش ها، برای استخدام، برای اطلاعات محرمانه، برای گذشته و آینده در جوامعی مثل ایران، به کاسب های محل اعتماد داشتند.
کاسب درفرهنگ لغت فارسی، تنها یک آدم بازاری معمولی و یک پیشه ور جزء نیست، فروشنده ای است که کاربازرگانی می کند و به همه حساب و کتاب های کارش وارد است و به معنایی حسابگر است.
همین لغت کاسب در ترجمه زبان انگلیسی با معانی روبرو می شود که درتضاد با فرهنگ سنتی و اعتقادی ما است،شاید باورکردنی نباشد اما معانی مثل سوداگر،کاسبکار، معامله گر، تاجر، دکاندار وحتی پشت هم انداز هم در دارالترجمه زبان ذکر شده است.
همین تعریف ساده وتفاوت معنا درلغت ونوع نگاه ایرانی وفرنگی به موضوع کسب و کاسبی می تواند توقعات ما را از اصناف درکشور افزایش دهد وتضاد بین شرایط سنتی و رویاهایمان باپیشرفت های امروزی و هایپرمارکت ها و سوپرها و فروشگاه ها و مرکزخرید و مال ها مشخص کند. موضوعی که با حلال و حرام خداوند هم پیوند می خورد و باید مورد توجه اصناف و نهادهای مسئول و از همه مهمتر مدیریت اتحادیه ها قرار گیرد.
کار و تلاش، رمز بقای یک جامعه است، اما در بسیاری از روایات کار و تلاش با روزی حلال تعریف می شوند، روزی حلال به عبادت برتر تعبیر شده است ، چیزی که این روزها در بین کسبه گم شده است.
در گفتار ائمه(ع) فعالیـت های اقتصادی افراد ارزش بالایی دارد، آن بزرگواران کارگران و تولید کنندگان و فروشندگان را بسیار تشویق می کردند.
سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش می کشیدند و هیچ گاه برای تأمین ضروریات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمی کردندتا معنای لقمه حلال را به دیگران بیاموزند.
در آموزه های دینی به نقش کلیدی لقمه حلال و تاثیر منفی لقمه حرام در سعادت انسان تاکید فراوانی وجود دارد تا جایی که لقمه حلال را شرط موفقیت انسان در کمال و لقمه حرام را مانع آن تلقی کرده اند.
کسب حلال در روایات ما به عنوان عبادت مطرح می شود. چنانکه رسول خدا فرمودند: عبادت هفتاد جزء دارد که افضل آن روزی حلال است.
پیامبر خدا در خصوص این که در کسب و تجارت از چه کارهایی باید پرهیز کرد، فرمودند: "کسی که خرید و فروش میکند باید از پنج کار دوری ورزد و گرنه نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا، تعریف و تبلیغ غیر واقعی در موقع فروش و بدگویی از کالای دیگران در موقع خرید آن."
از آن حضرت بیان شده است که فرمود: کسی که در خرید یا فروش خیانت نماید و تقلب کند، از ما نیست، شیر را وقتی برای معامله عرضه میکنید با آب مخلوط ننماید، زیرا این کار غش در معامله است.
حدیث دیگری می گوید: مرد خرما فروش مقداری خرمای خوب و مرغوب را روی خرماهای نامرغوب چیده، تا مشتری جمع کند ولی موقع توزین و تحویل از قسم نامرغوب به مشتری میدهد، رسول اکرم در این مورد فرمودند با این عمل، خویشتن را از صف مسلمین و خداوند جدا نمودید.
بدبختانه در عصرما ،بعضی ها همینگونه عمل میکنند و موقع بستهبندی کالاهای دیگر، برای عرضه کردن، چند دانه از مرکبات یا چند خوشه انگور خوب را روی بار میگذارند و نامرغوبها را زیر بار پنهان میکنند و در معامله غش می نمایند.
یکی از مسائل و گرفتاریهای ما در معاملات و کسبهای مان این است که سعی میکنیم برای رسیدن به هدفمان از خدا و پیغمبر مایه بگذاریم وفراموش میکنیم که بزرگان درمذمت این کار چه گفتهاند، مولا علی(ع) میفرمود: درود بر شما ای بازاریان، اما از خدا بترسید و سوگند مخورید؛ زیرا سوگند خوردن برکت کالا و معامله رااز بین میبرد.
امام صادق (ع) نیز در این باره میفرمایند: خداوند از کسی که با قسم و سوگند خوردن کالای خود را به فروش رساند نفرت دارد.
در دستورات خداوند، دروغ گناه کبیره است،هرکس این گناه کبیره را توام با قسم کند، این دیگر گناه اندرگناه است،براى اینکه یک دروغى را مىخواهد به کرسى بنشاند، یک امر مقدسى را گرو قرار مىدهد.
وقتى شما مىگویید والله و بالله که این جنس را من این قدر خریدهام، یعنى من خدا را در گرو این حرف قرار مىدهم [و اگر دروغ باشد] یعنى خدا را در گرو این دروغ قرار مىدهید، دروغ گفتن یک مطلب است، خدا را به گرو دروغ قرار دادن مطلب دیگرى است.
هرگاه فروشنده کالایی، برای فریفتن خریدار، وصفی موهوم را به کالای خود نسبت دهد یا عیبی را که در آن است بپوشاند، در معامله تدلیس کرده است. تدلیس ،تقلب و ریا است،وقتی فروشنده می خواهد جنس خود را بفروشد،از آن جنس به حدی تعریف می کند که خریدار به آن رغبت پیدا کند و آن را بخرد که این کار از کارهایی است که از آن نهی شده است. تعریف کردن از یک جنس با تبلیغات غیر واقعی و اغراق آمیز متفاوت است.
متاسفانه شرایطی که امروز بر بازار و کسب و کار حاکم شده است از روال قانونی، اخلاقی و مذهبی خارج شده است، تاجرو کاسب به سود معقول خود قانع نیستند،عرضه کالاهای نامرغوب و تقلبی و سودجویی فراوان و بارخود را به سرعت بستن از ویژگی هایی است که هرروز می بینیم و می شنویم. سقوط جدی اخلاق و بی توجهی به مشتری و دور زدن قانون و قانع نبودن به سود معقول و وجود پول های باد آورده و زندگی لاکچری و کاخ نشینی یک عده خاص، فرهنگ انسانی کسب حلال را دچار خدشه کرده است و اثرات آن را در کل جامعه باقی گذاشته است.
گرانفروشی سیستم های دولتی، عوارض شهرداری ، تامین اجتماعی، مالیات، حمل و نقل،قبض های آب و برق و گاز و تلفن و موبایل ، نفت و بنزین و گازوئیل، مسکن، ماشین، لوازم خانگی، کاغذ و مداد،شال و کلاه ،پیاز و سیب زمینی، و همه چیز ریز و درشت شرایط را به سمت نامناسب برده است.
قیمت گذاری همه اجناس و حتی کودحیوانی بادلار و بی ارزشی ریال و کسری زندگی حقوق بگیران و باز نشستگان با هزینه های روزانه، زندگی مردم را دچار اختلال کرده است.
وجود تاجرهای وارداتی که می خواهند از این آشفته بازار و نبودن قانون و ناظر و سازمان حمایت از مصرف کننده، نهایت سودجویی را ببرند،عملا مردم را در برابر فروشندگان و کسبه ای قرار داده است که دیگر حبیب خدا نیستند.
ارسال نظر