طبیعت به عنوان محیط زیست ، ظرفی است که مظروف آن، تمدن،  بهچپ تدبیر و تصرف انسان در آن جای می گیرد.  به تعبیری  ظریف، تاریخ، مولود و فرزند جغرافیا ست.  از یک سو،  تقریبا همه تمدن های کهن در کناره رودها و ساحل دریاچه ها شکل گرفته اند و از سوی دیگر  فضای طبیعی و فصول طبیعت و آب و هوا و شرایط اقلیمی، در حافظه جمعی و وجدان گروهی هر قوم و ملتی به طور عام و در  شاکله هویتی، شخصیتی و ذهنی و روحی هر فردی به طور خاص تأثیرگذار است.

از دیرباز  نوع بشر برای محیط زیست خود احترام قائل بوده است و به مناسبت های مختلف گاهی به دلیل تغییر آب و هوا و امدن فصلی یا پایان یافتن فصلی به نکوداشت طبیعت پرداخته است. جشن طبیعت در همه تمدن های کهن سابقه دارد.

در گستره تمدنی ایران فرهنگی، بزرگترین جشن طبیعت که با هویت سرزمینی و هوش تاریخی این ملت ها گره خورده است،جشن نوروز در آغاز بهار و نخستین روز سال به تقویم خورشیدی است.

جشن نوروز در اساطیر ایرانی به داستان آفرینش جهان به اراده اهورامزدا و آفرینش کیومرث به عنوان نخستین مخلوق انسانی و بعد تمدن سازی جمشید برمیگردد که اقوام آریایی موفقیت های خود را در عصر طلایی جمشید جشن گرفتند و در مجلسی با شکوه از جمشید بابت این خدمات سپاسگزاری کردند. به قول فرد‌وسی:

 به جمشید بر، گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو، هرمز فرودین

برآسود از رنج تن، دل ز کین

من در مجلد یکم از مجلدات هفتگانه.  شاهنامه امین که متمم و مکمل شاهنامه فردوسی است، به تفصیل به  پیشینه و آداب نوروز در طول تاریخ پرداخته ام و در اینجا نیازی به تکرار آنها نمی بینم.

من در مقام رییس هیات مدیره « انجمن هم اندیشان ایران فرهنگی » و نیز دبیرکل فرهنکی ، علمی پژوهشی« بنیاد جهانی سبزمنش»، پیشاپیش این جشن بزرگ باستانی را به همه باشندگان حوزه تمدنی ایران بزرگ، در هر کجای جهان که هستند، شادباش می گویم.