فرسودگی، نیمه پنهان ویرانگی
ناصربزرگمهر
به نام اوکه هرچه بخواهد همان می شود
فرسودگی در نیمه پنهان خود ویرانگی را به همراه دارد.
مهم نیست، موضوع چه باشد، از یک ساختمان ساده تا یک اتومبیل پیچیده، از یک وزارتخانه دولتی تا یک کارخانه معظم، از یک دولت به ظاهر مقتدر تا یک خانواده کوچک، ازیک رفتار اجتماعی تا یک فلسفه علمی، از یک تخم مرغ دزدی تا غارت چند میلیاردی بیت المال، ازسقوط اخلاق تا تخلف های روزمره موتورسیکلت ها، از بی توجهی به آموزش کودکان دبستانی تا دکتردکترگفتن به بیسوادان دانشگاهی، هر موضوع و هر چیزی میتواند فرسوده باشد و به دنبال خود ویرانهای به جای بگذارد.
اگر به ساختمانی که در آن زندگی میکنید نیاندیشید و برای نظافت روزانه وتعمیرات ماهانه و سالیانه آن کاری اساسی انجام ندهید، مرتفعترین و مستحکمترین بناها هم با گذشت زمان، ترک میخورد، رنگ و روی آن از بین میرود، زنگ میزند و فرو میریزد.
این اتومبیلی که هر روز سوار آن میشوید، علاوهبر بنزین روزانه، نیازبه سرویس چندماهه، تعویض روغن و بازدید سالیانه دارد، هرچند هزار کیلومتر باید بعضی از قطعات تعویض شود وگرنه یک روز یا نیمه شبی، شما را در یک جاده خلوت جا میگذارد و دیگر توان حرکت نخواهد داشت.
این اتومبیل توانمند امروز، بعد از گذشت چند دهه، جایش در پارکینگ اتومبیلهای از رده خارج خواهد بود.
این وزارتخانه های مهم و بزرگی که یک روز ساخته شده و طول و عرض ندیدنی دارند و گاهی آقایان وزرا در طول ۴ سال خدمت خود نمیتوانند همه طبقات و اتاقها را حتی یکبار بازدید نمایند، اگر در بوروکراسی اداری بیفتند، مجبور به نابودی خواهند شد.
این کارخانه های بزرگ که روزگاری یخچال کلویناتور و تلویزیون شاب لورنس و کولر آزمایش و صندلی ارج و آدامس خروس نشان و کبریت تبریز و اتوموبیل فلان و تراکتور بهمان و ده ها نام دیگر که محصولات مختلف تولید می کردند، امروز نه نامی دارند و نه نشانی از اغلب آنها باقی مانده است. به روز رسانی و استفاده از تکنولوژی های جدید مانع ویران شدن است.
این دبستانی های امروزی را باید بر سرنشاند و بهترین معلمان را برای آنها گماشت تا فرداها نخواهند با تقلب و نمره از این استاد و آن مدرس،به دکتر مهندس های تقلبی تبدیل شوند که مهندس آنها، متروپول می سازد و دکترش تا زیرمیزی نگیرد به اتاق عمل نمی رود.
فرسودگی از آجر و سیمان و آهن شروع می شود و تا بن ریشه هرانسان می تواند ادامه یابد.
دولت های بسیار در تاریخ آمده و رفته اند، خانواده های بسیار در خانه های کوچک و بزرگ زندگی کرده اند، تاریخ مملو از نام هایی است که در همان دوران زیست خود دچار فرسودگی و بعد ویرانگی شده اند.
نامهای بسیاری در این وزارتخانههای ناکارآمد، آمده و قبل از آنکه بتوانند کاری بکنند، رفتهاند.
وزارتخانه صنایع سنگین با وزارتخانه صنایع کوچک یا سبک با وزارت معادن و فلزات و وزارت بازرگانی ادغام و از آنها وزارت صنعت معدن تجارت زاییده شد. هرکدام از آن وزارتخانه ها با فرسودگی یا سیاست های دولت ها، از ادامه حیات بازماندند و از چرخه نام و فرمانروایی خارج شدند.
سقوط اخلاق را در موضوعات سخت و پیچیده اجتماعی دنبال نکنیم، همین تخلف های کوچک روزمره، این موتورسیکلت های به ظاهر ساده، پایه ریزی تخلف های بزرگتر هستند، بی توجهی به ورود ممنوع، خلاف در پارک کردن، تصرف پیاده روها، تخم مرغ دزدی های کوچک به شتر دزدی های بزرگ و حمله به صندوق امانات و قصه های ۱۲۳میلیاردی و ۳هزار میلیاردی و۱۰ هزارمیلیاردی و امثالهم کشیده می شود و سلطان های زر و سکه و نفت و پتروشیمی وفولاد و معدن و خودرو و مسکن وسیگار و گندم و برنج وچای و روغن و ماکارونی و موز و مرکبات و پارچه و و و بوجود می آید.
این باغ بزرگ زندگی ، رسیدگی دایمی می خواهد تا فرسوده و ویرانه نشود.
این درختی که کاشته می شود، رسیدگی و هرس و آبیاری و کود ومواظبت می خواهد و گرنه قبل از آنکه میوه دهد و شاخ و برگ های آن سایه افکن شوند، خشک می شود.
تولید بدون مواظبت به ثمر نمی نشیند، هیچ کارخانه و فعالیت اقتصادی بدون دلسوزی و مراقبت دایمی و سرویس و روغنکاری به نتیجه نخواهد رسید.
سازمان های دولتی مثل مالیات و تامین اجتماعی و حتی شهرداری ها ، تنها سازمان های دریافت کننده پول از جیب تولید کننده و کارخانه دار نیستند.
آنها باید با برنامه ریزی دقیق و تغییر در اساسنامه های خود حامی تولیدکنندگان، کارخانه های بزرگ و کوچک و صادرکنندگان و حتی وارد کنندگان در مقاطع آغازین کار باشند.
باید در ابتدا حامی باشند تا این درخت های کاشته شده به بار بنشینند و بعد همگان از منافع آن بهره مندشوند.
نگاه یک بعدی و فقط مالیات گرفتن در سیستم دولتی باید قطع گردد و قوه قضاییه به عنوان عامل حمایتی وارد موضوع شود.
مجلس باید به اصلاح قوانین و اساسنامه سازمانهای فقط گیرنده همت کند.
فرسودگی در همه ابعاد زندگی اجتماعی ما دیده می شود.
ما فقط به ظاهر چند ساختمان بسنده کرده ایم.
فرسودگی در دل قوانین، در دل سازمان ها، در نگاه صنعت ، معدن، تجارت ، بانکها، اقتصاد و حتی علوم دانشگاهی کاملا مشهود است.
فرسودگی بخشی از روان جامعه را تهدید جدی می کند.
گاهی فرسودگی جسم ها و پیری زودهنگام جامعه را از نظر فیزیکی می بینیم ولی از روح و روان همان جامعه بی خبر مانده و یا با ندیدن، خود را به غفلت زده ایم.
برای اتوموبیل های فرسوده، برای مسکن فرسوده ، برای تکنولوژی فرسوده ، با کمی پول می توان چاره ای اندیشید. اما بدون شک برای آینده مبهم یک ملت و یک جامعه رو به پیری ، با کمی پول و در کوتاه مدت نمی توان راه چاره ای یافت.
باید همت جمعی کنیم و دولت، از اندیشه اندیشمندان خودی و غیر خودی و نخودی استفاده کند.
ارسال نظر