به گزارش اکونا پرس،

 مجید تخت روانچی در مقاله‌ای که در واشنگتن پست منتشر شد، نوشت:

 

«روز ۲ مه (۱۲ اردیبهشت ماه)، ایالات متحده معافیت‌های مربوط به واردات نفت از ایران را متوقف کرد. این تصمیم گام دیگری در راستای جنگ اقتصادی ایالات متحده علیه ایران بود.

سیاست "فشار حداکثری" برای ایجاد اختلال در اقتصاد ایران و وادار کردن ایران برای ورود به مذاکره با شرایط مدنظر ایالات متحده اعمال شد تا یک معاهده هسته‌ای جدید، جایگزین توافق سال ۲۰۱۵ که با دولت اوباما و پنج قدرت جهانی مذاکره شده بود، گردد.

ایران این آخرین اقدام غیرقانونی آمریکا را نیز مردود دانست، همان طور که سال گذشته نیز خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای، یعنی "برنامه جامع اقدام مشترک" یا "برجام" را رد کرده بود. ایران همواره خروج آمریکا از برجام را نقض فاحش قوانین بین المللی و از جمله قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد دانسته است.

در واقع، تصمیم ایران برای ماندن در توافق هسته‌ای، برخلاف خروج ایالات متحده از آن، به درخواست‌های کشورهای اروپایی انجام شد تا به آنها فرصت کافی برای جبران آنچه ایران در اثر خروج یکجانبه و عدم پایبندی آمریکا به تعهداتش از دست داده بود، را بدهد.

کشور متبوع من یکسال صبورانه منتظر ماند، ولی هیچ گونه اقدام جبرانی اقتصادی ملموس را دریافت نکرد. به همین دلیل، ایران گزینه دیگری جز توقف برخی از تعهدات خود - نظیر رعایت محدودیت میزان ذخایر اورانیوم با غنای پایین و همین طور ذخایرآب سنگین - برای مدت دو ماه ندید، در حالی که هنوز به اعضای باقیمانده در برجام و به ویژه اروپا، مهلت دیگری را داده است تا تعهدات خود را بر اساس این توافق به طور کامل به انجام برسانند و زیان‌های ایران را جبران کنند.

استدلال اساسی ما این است که از ما - و در واقع از هیچ شخص عاقل دیگری- نمی‌توان انتظار داشت که یک طرفه به یک توافق چند جانبه پایبند بماند.

رویکرد ایالات متحده نسبت به ایران فاقد انسجام بوده و روشن نیست. در عوض، این سیاست با یک خصومت بیمارگونه هدایت می‌شود. این یک موضوع مخفی نیست که تعدادی از مقامات بلندپایه آمریکایی - و برخی از رهبران خاورمیانه‌ای – به رئیس جمهور آمریکا، فشار می‌آورند که یک سیاست تند و سخت در قبال ایران اتخاذ کند و حتی خواستار "تغییر رژیم" در ایران شده‌اند.

این گروه، از آنچه که ما آن را " گزارش‌های اطلاعاتی جعلی " می‌خوانیم، برای اثبات این باور غلط استفاده می‌کنند که ایران مسئول همه مشکلات خاورمیانه است و اینکه باید با هر وسیله و هزینه‌ای و حتی اقدام نظامی با ایران مقابله کرد.

اعزام اخیر ناو جنگی ایالات متحده به خلیج فارس، نتیجه اتکا به همین گزارش‌های اطلاعاتی جعلی است، این در حالی است که حتی اعضای کنگره و متحدان آمریکا هم از این گزارش‌های جعلی حمایت نکرده‌اند.

اخیراً، من توجه آقای آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد را به نیاز به ایجاد یک ساختار امنیتی در خلیج فارس جلب کردم. در عین حال خیلی روشن می گویم که با وجودی که ما تمایلی به جنگ در منطقه، نه با ایالات متحده و نه با هر کشور دیگری نداریم، ولی به شدت در برابر هر گونه تجاوز علیه کشورمان ایستادگی خواهیم کرد.

به نظر می‌رسد برخلاف دیدگاه برخی از همکاران نزدیک ترامپ، وی قصد جنگ با ایران را نداشته باشد. با این حال، رویکرد وی نسبت به ما متناقض است - بعضی اوقات ما را تهدید می‌کند و در برخی مواقع دیگر خواستار گفت وگو می‌شود.

پیشنهاد ایالات متحده در مورد گفت وگو با ایران، سه مانع عمده در پیش رو دارد:

اول آنکه تاریخ نشان می‌دهد که مذاکرات واقعی و سازنده نمی‌تواند زیر سایه ارعاب، اجبار و تحریم‌ها شکل بگیرد. گفت و گو وقتی می‌تواند موفقیت آمیز باشد که هر دو طرف به اصل احترام متقابل پایبند باشند و از موضع برابر مذاکره کنند.

دوم اینکه دولت ترامپ با صدای متحد در مورد نیاز به گفت وگو با ایران صحبت نمی‌کند. کسانی که مشتاق تحریک برای یک درگیری هستند، تلاش می‌کنند تا امکان هرگونه گفت وگوی مفید و معنی دار را تخریب کنند.

و سرانجام اینکه، خروج ناگهانی ترامپ از توافق هسته‌ای برجام در سال قبل که بدون هیچ دلیل موجهی - و بر خلاف مخالفت یکپارچه جامعه جهانی با آن- صورت گرفت، باعث نگرانی زیادی برای انجام هر معامله جدید در آینده شده است، چرا که ممکن است به سرنوشت مشابهی در فقدان تضمین برای عدم تکرارش مواجه شود.

طی ماه جاری، ترامپ گفت که ایالات متحده "به دنبال آسیب رساندن به ایران نیست." اما در ۲۰ مه (۳۰ اردیبهشت ماه)، ادعا کرد که "اقتصاد ایران همچنان سقوط می‌کند – و این برای مردم ایران بسیار ناراحت کننده است". اینها شواهد واضحی هستند که ایالات متحده مصمم است که به مردم ایران آسیب برساند و این اقدام بر اساس قوانین بین المللی یک جنایت است. تحت چنن شرایطی، کدام ملت عاقلی به پیشنهاد آمریکا برای گفت وگو اعتماد می‌کند؟

سیاست "فشار حداکثری" آمریکا علیه ایران شکست خورده است. هیچیک از خواسته‌های ناعادلانه دولت ترامپ برآورده نشده است و من می‌توانم اطمینان بدهم که سیاست فشار مؤثر نخواهد بود. بعلاوه سیاست فشار حداکثری چه دستاورد عملی داشته است؟ تنها دستاوردش این بوده که ایالات متحده را در عرصه بین المللی منزوی کرده و شکاف بیشتری بین آمریکا و متحدانش ایجاد کرده است.

این سیاست همچنین باعث خشم و رنجش تمامی آحاد ایرانیان نسبت به ایالات متحده شده است. آری، تحریم‌های غیرقانونی به مردم ایران لطمه می‌زند، اما سیاست‌های ایران را تغییر نمی‌دهد.

در طول تاریخ، ایرانیان همیشه در برابر تحمیل اراده دیگران مقاومت کرده و برای هزاران سال دوام آورده‌اند. این واقعیت برای هر مورخی کاملاً روشن است. ایرانیان از زبان تهدید و ارعاب نفرت دارند و در عوض همیشه نشان داده‌اند که احترام را با احترام پاسخ می‌دهند.»