چرا نوشتن رمان تاریخی سخت است؟
محمد حنیف با بیان اینکه به نظر میرسد نوشتن رمان تاریخی ارزش کمتری نسبت به رمان اجتماعی و سیاسی دارد، میگوید: نوشتن رمان تاریخی به دلایل سیاسی و اینکه جامعه بسیاری از موضوعات را برنمیتابد و همچنین به دلیل اینکه پژوهش کار سختی است و ممکن است از عهده هر کسی برنیاید، راحت نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره رمان تاریخی و نوشتن این گونه ادبی اظهار کرد: اول باید ببینیم چه تعریفی از رمان تاریخی داریم، زیرا در تعریف رمان تاریخی اتفاق نظر وجود ندارد؛ برخی معتقدند رمان تاریخی رمانی است که هدفش بیان تاریخ به صورت داستانی و آموزش تاریخ است، به همین دلیل آثار زیادی را که اشاره به تاریخ دارند به عنوان رمان تاریخی میپذیرند، اما برخی این تعریف را قبول ندارند و معتقدند رمان تاریخی به این معنا است که اتفاقات مربوط به رمان در گذشته پدیدار شده باشد، در واقع رمان تاریخی رمانی است که به گذشته میپردازد؛ مانند «رعد و برق بیباران» محمد محمدعلی و «طبل آتش» علیاصغر شیرزادی که حوادث واقعی عنصر اصلی داستان را تشکیل میدهد، درحالی که شخصیتهای رمان غیرواقعیاند، «شاه بیشین» و «آه باشین» محمدکاظم مزینانی، همچنین برخی حتی «بیکتابی» محمدرضا شرفی خبوشان را هم رمان تاریخی میدانند.
او در ادامه تعریف رمان تاریخی بیان کرد: برخی میگویند رمان تاریخی رمانی نیست که وقایع و موضوعاتی را که در گذشته اتفاق افتاده توصیف کند بلکه رمانی است که مسیر گذشته زندگی را بازسازی و به گونهای دیگر ارائه میکند و حس ماندگاری عظمت را در خواننده به وجود میآورد. بین تعاریفی که برای رمان تاریخی وجود دارد تفاوت زیادی وجود دارد. حتی برخی از آثار با گذشت زمان، رمان تاریخی میشوند. ولی فکر میکنم آثاری مانند آثار موسی نثری، محمدباقر میرزا خسروی نویسنده «شمس و طغری» و یا میمندینژاد نویسنده «زندگی پرماجرای نادرشاه» یا کتابهایی چون «خواجه تاجدار» را باید رمان تاریخی دانست زیرا هدفشان بیان تاریخ به زبان داستان است.
حنیف با بیان اینکه اولین کارهای ادبیات داستانی ایران کاملا سیاسی بودهاند، گفت: برخی میگویند اولین کارهای ما رمانهای تاریخیاند درحالی که اولین رمانهایی که به وجود آمد کاملا سیاسی بود؛ مانند «ستارگان فریبخورده» فتحعلی آخوندزاده، «مسالک المحسنین» عبدالرحیم طالبوف و «سیاحتنامه ابراهیم بیک» نوشته زینالعابدین مراغهای. بعد از آن و در اواخر دوره قاجار نوشتن رمانهای تاریخی شروع میشود که خسروی و نثری آغازگران این دوره هستند. بعد از آن نگاه نویسندگان به تاریخ فرق کرد؛ نویسندگان تاریخ را دستمایه قرار نمیدهند بلکه میخواهند تاریخ بنویسند. الان هم رضا جولایی به صورت کاملا حرفهای در زمینه رمان تاریخی فعالیت میکند و اکثر کارهایش درباره جنگهای ایران و روسیه است ولی کاملا داستانی است. یا محمد محمدعلی هم نگاهی به تاریخ دارد. امیرحسن چهلتن نیز نگاهش به انقلاب، آثار و تبعات آن است.
این نویسنده و منتقد ادبی با بیان این که «بیکتابی» شرفی خبوشان را رمان تاریخی نمیداند، خاطرنشان کرد: با اینکه در این کتاب شخصیتهای تاریخی داریم و مثلا به لسانالدوله (کتابدار ولیعهد مظفرالدین میزرا) و شیخ احمد تربتی (سلطانالعلمای خراسانی) پرداخته است اما این شخصیتها دستخوش تغییراتی شدهاند. اما زمانی که میمندینژاد درباره نادرشاه مینویسد منظورش بیان تاریخ است. خیلی از آثار دیگر امروز مانند «طبل آتش» علیاصغر شیرزادی، «سالهای ابری» علیاشرف درویشیان که به تاریخ ۲۸ مرداد تا پیروزی انقلاب میپردازد، «رازهای سرزمین من» رضا براهنی، و «طوفان دیگری در راه است» سیدمهدی شجاعی که از معدود کارهایی است که به ۱۵ خرداد میپردازد، از نگاه من تاریخی نیستند، بلکه تاریخ را دستمایه بیان دیگری قرار دادهاند و نمیشود گفت این آثار تاریخیاند زیرا با تعریفی موافق هستم که میگوید رمان تاریخی رمانی است که هدفش بیان دقیق و بدون دخل و تصرف در وقایع تاریخی باشد.
او با تأکید بر اینکه در دههای اخیر رمان تاریخی کمتر مورد اقبال قرار گرفته است، اظهار کرد: اوایل انقلاب بیشتر داستانهای سیاسی مدنظر نویسندهها بود، الان هم بیشتر درباره موضوعات اجتماعی مینویسند و کمتر به تاریخ میپردازند.
محمد حنیف درباره محدودیتهای نوشتن این نوع ادبی اظهار کرد: زمانی که از تاریخ میخواهیم بنویسیم باید توجه کنیم در چه دوره تاریخی به چه دوره تاریخی میخواهیم بپردازیم. بدون شک این موضوع تحتتأثیر روح زمانه قرار میگیرد. نویسندهای که در دوره پهلوی میخواست درباره شخصیتی از دوران قاجار بنویسد، دچار محدودیت بود. امروزه هم همینطور است. شما نمیتوانید درباره شخصیتهای سیاسی دوره پهلوی رمان تاریخی بنویسید و دچار خودسانسوری و محدودیتهای روح زمانه نشوید. مثلا زمانی درباره آیتالله منتظری که قائممقام رهبری بود کتابهایی نوشتند که در دورههای بعد جزو کتابهای ممنوعه محسوب شد.
او سپس خاطرنشان کرد: دومین محدودیت، جمعآوری اطلاعات گسترده درباره یک دوره تاریخی است؛ مثلا اگر نویسنده بخواهد درباره دوره سلجوقیان بنویسد باید به زبان گفتاری سلجوقیان توجه کند. آیا زبان گفتاری این دوره در دسترس نویسنده هست؟ پوشش و باور مردم، آداب و رسوم آن دوره، معماری شهر، درجه و مقامها و مناسباتی که شخصیتهای تاریخی با هم داشتند، جغرافیای آن دوره، ساختار اجتماعی و حتی نوع غذا پختن اطلاعات مهمی است که نویسنده باید درباره آنها بداند. در واقع لازم است نویسنده پژوهش عمیقی داشته باشد. بسیاری از نویسندگان ما از ۴۰-۵۰ سال پیش هم اطلاعات دقیقی ندارند. نویسندهای که درباره تهران عصر پهلوی مینویسد باید بداند جمعیت تهران چقدر بوده است. نویسنده باید بداند در دوره پهلوی اول بزرگان تهران در اطراف کاخ گلستان زندگی میکردند اما به مرور آنجا به محله فقرا تبدیل میشود. نویسنده باید با این تغییر و تحولات آشنا باشد. با اگر بخواهد درباره دوره قاجار بنویسد باید بداند در آن دوره اکثر مردم روستانشین بودند و فقط ۲۰ درصد شهرنشین بودند و درآمد مردم کشاورزی بود.
حنیف در پایان تأکید کرد: به نظر میرسد نوشتن رمان تاریخی ارزش کمتری نسبت به رمان اجتماعی و سیاسی دارد، اما نوشتن کار جدی، عمیق و تأثیرگذار به پژوهش بسیار، مطالعه تاریخی و تسلط بر آن نیاز دارد و اینکه تحت تأثیر روح حاکم زمانه قرار گرفته باشی یا خیر.
ارسال نظر