نیروهای خودشیفته و متملق انباشته از عقده های روانی هستند
مهدی زارعی- روزنامه نگار
جامعه ما انسان های باسواد، بافکر و اراده، توانمند، متخصص، باتجربه، خلاق و اهل کار و تلاش، کم ندارد، اما متاسفانه آدم های باسواد و چیز فهم، حجب و حیای خاصی هم دارند و به قول معروف، ماخوذ به حیا هستند و رفتار و خلقیات شان، طوری است که به هیچ وجه اهل مداهنه و تملق و چاپلوسی نیستند و برای رسیدن به درجه و رتبه و پایگاه و جایگاه و یا به اصطلاح، سری توی سرها درآوردن، دربرابر کسی تعظیم نمی کنند، دولا و راست نمی شوند، مجیز این رییس و آن رییس را نمی گویند و به طورکلی، چون نقطه ضعفی ندارند و هدف شان فقط و فقط کار و تلاش و انجام وظیفه است، با همه مسایل؛ شفاف و جدی برخورد کرده و تنها برای حل مشکلات و پیشبرد امور، کار می کنند. انسان های باسواد و دارای توان و خلاقیت، به نتیجه کار، نگاه نمی کنند، بلکه فقط وظیفه و تکلیفی را که به عهده گرفته اند، انجام می دهند. بایستی اذعان کرد که ریاکاری، چاپلوسی، دست بوسی، عرض ارادت، تعریف و تمجید از مدیران و دست اندرکاران ضعیفی که تنها از روی لابی گری های گسترده، زد وبندهای آشکار و نهان، خودفروشی و آدم فروشی و پاگذاشتن بر روی سر دیگران، به نان و نوا و پست و مقامی رسیده اند، سعی در ارتقای نابه حق و نابه جای خود دارند و براین اساس؛ این زنجیره فرومایگی و پلشتی و اوباش گری، از مدیران خودفروخته و مقامات بالاتر به کارکنان رده های پایین تر، تسری یافته و حلقه ای از مفسده جویی ها و تقسیم غنائم و مزایای بادآورده، شکل می گیرد که حقیقتا اگر اراده، روند، سیستم و کسی بخواهد چنین حلقه و زنجیره ای را پاره و عناصر آن را از قسمت های سالم تشکیلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اداری، کنار بگذارد، باید کل مجموعه را تعطیل، در غیر این صورت، اساس و ریشه تشکیلات را با صرف هزینه های بسیار بالا، بازتعریف کند. در چنین فضای به شدت مسمومی؛ هرچیزی ظاهری، صوری، تبلیغی و فرمالیته است، برنامه خاص و یا پلتفرمی وجود ندارد، هدفی در بین نیست، هرچه هست، تنها دستورالعمل ها، بخشنامه ها، مقررات دیوان سالارانه و به طور کلی طرح ریزی هایی از بالا و ترانسفر آن به لایه های زیرین سازمان هاست! این گونه است که هرگونه انتقادی، به شدت سرکوب و منتقد، کاملا منزوی می شود و مآلا؛ ریشه هرگونه نوآوری، خلاقیت و نوزایی و دگرخواهی، خشکانده می شود. برای تبیین بهتر و بیش تر این مبحث مهم؛ به نظریات، ایده ها، پیشنهادها و تعاریف و مفاهیم و تاثیرات بسیار منفی و مخرب چاپلوسی و تملق، می پردازیم:
نخست بایستی گفت وقتی که در یک جامعه، فرایند و سیستم وجود نداشته باشد و عناصر و کارگزاران یک نظام، در انجام وظایف و اجرای مسئولیت های خود، سنتی عمل کنند، بدیهی است که کوتوله های مدیریتی، مدعی قامت و رشادت و توان مندی می شوند و از نردبان سلسله مراتب اداری، بدون طی کردن هیچ مراتب و مراحلی، در راس قله امور مهم و حساس اجرایی قرار می گیرند و همه فرصت های تغییر و ارتقا را از انسان های لایق، شایسته و مستعد، می گیرند و چون یک سیستم نظارتی کارآمد و اثرگذار را در برابر خود نمی بینند، خود را در پس اعداد و ارقام واهی و غیر واقعی، آمارهای جعلی و دهان پرکن و نشست های بیهوده، پنهان می کنند و بدتر از آن، با این آماربازی ها و جدول سازی ها، در بازی مضحک نمونه بازی و نمونه سازی، پیوسته نمونه می شوند و از خود، تقدیر می کنند، با مدیران ارشد، عکس های یادگاری می گیرند و بر رزومه دروغ و ریاکاری و خودفریبی و مردم فریبی، می افزایند. انسان های ضعیف النفس؛ باغرق شدن در فرهنگ تعظیم و تکریم و جاپلوسی و تملق و با نفوذ در شخصیت مدیر، رفتار او را کنترل و سبب برهم خوردن کامل نظم تشکیلاتی می شوند.
مسلما گسترش بداخلاقی و رسوخ بی وجدانی در رفتارسازمانی، این ویژگی های رذیله به یک بیماری مزمن در کارکنان تبدیل و برخی به خاطر زمینه های تربیتی و ناسازگاری ها و نامرادی های شخصی؛ عقده ها و گره های کور شخصیتی و سادیسم دگرآزاری، خودبرتربینی و ناسپاسی از زندگی و کار و روابط اجتماعی، موجبات تحقیر، انزوا و از دور خارج کردن نیروهای سالم و شایسته شده، راندمان و کیفیت فعالیت های سازمانی را تحت تاثیر آسیب های شدید خود قرار می دهد. نیروهای خودشیفته و متملق، ثبات شخصیتی نداشته، انسان هایی ذاتا حسود، بدبین، منفی گرا و انباشته از عقده های روانی هستند. برای تبیین بیش تر این مبحث مهم؛ لاجرم به فرازهایی از ایده ها، نظریه هاو اندیشه های تنی چند از اندیشمندان حوزه های اجتماعی و رفتارشناسی؛ اشاره می کنیم. این تلاش؛ در واقع گزارشی مستند و مبتنی بر داده های علمی است که از سوی خبرگزاری صداوسیما، تهیه و تدوین و تامین شده است:
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما؛ "جیسون بیتمن"، هنرپیشه معروف آمریکایی در یکی از فیلمهای خود، نقش کارمندی تلاش گر را ایفا میکند که به رغم زحماتش، هیچگاه مورد توجه رییس خود قرار نگرفته و برای سالها یک کارمند معمولی باقی مانده است.
او در بخشی از دیالوگهای خود خطاب به بیننده میگوید: مادربزرگ من وقتی به این کشور (آمریکا) آمد، فقط ۲۰ دلار توی جیبش داشت، او تمام عمر خود را به سختی کار کرد و هیچوقت چاپلوسی نکرد. وقتی که فوت کرد، آن ۲۰ دلار تبدیل به فقط ۲ هزار دلار شده بود و این افتضاح است. میدانید چرا؟ برای اینکه هیچوقت چاپلوسی نکرد!
واقعیت چیست؟ چاپلوسی به نردبانی برای ترقی در محیط کار تبدیل شده است. ابداع کلمهای به نام "پاچهخاری" نیز به سریال طنز ایرانی سالهای دور باز میگردد که کارمندان یک اداره با همه توان، چاپلوسی آقای رییس را میکردند و او نیز بلافاصله کاغذی را از جیب درمیآورد و به نسبت پاچهخاری آن ها، برایشان پاداش مینوشت.
اشاره به دیالوگ بالا در یک فیلم نه چندان ارزشمند هالیوودی نیز، حداقل این مسأله را روشن میکند که معضل چاپلوسی در محیط کار، فقط یک رفتار ناپسند مختص جامعه ما نیست و همه جای دنیا به عنوان عملی ناپسند و ضد ارزشی به آن نگریسته میشود.
وبسایت معتبر بیزینس اینسایدر در یکی از مقالات خود از کارمندان چاپلوس به عنوان "سدی در برابر توسعه فضای خلاق در محیط کار" نام میبرد. فراموش نکنیم آدمهای خلاق همواره باید تغییر مثبتی ایجاد کنند تا از کار خود راضی باشند، وگرنه به سختی میتوان چنین نیروهای ارزشمندی را فعال نگه داشت.
دریافت توجه مثبت از محیط اطراف، حسی دوستداشتنی است که حتی مدیر نیز بهعنوان یک انسان از آن لذت میبرد، اما تشخیص شرایط و پرهیز از گرفتاری در گرداب چاپلوسان، یکی از ویژگیهای مهم برای فردی است که پست حساس مدیریت را میپذیرد.
آسیبهای کارمندان چاپلوس به محیط حرفهای کار
- در محیطی که چاپلوسی وجود دارد، کارمندان غیر چاپلوس درگیر حس امنیت نداشتن در محل کار میشوند. نگران این میشوند که نکند چاپلوسی افراد دیگر، آنها را در رقابت کاری عقب بیندازد. این حس منفی و نگرانی دائمی، حتماً در راندمان کاری اثر منفی میگذارد. برخی پژوهشها نشان میدهند میزان رضایت شغلی کارمندانی که "همکاران چاپلوس" دارند، بسته به شرایط از ۱۵ تا ۳۵ درصد از پایینتر از دیگران است و به همین میزان، بهرهوری آنها پایینتر و احتمال استعفای آنها بیشتر است.
- کارمندان چاپلوس معمولا بازده کمتری نسبت به همکاران خود دارند و عملا کمکاری نیروهای چاپلوس باید از راه افزایش تلاش کارمندان دیگر در ساعات بیشتر کاری جبران شود. بر اساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه استنفورد، وقتی ساعت کاری از هفتهای ۵۰ ساعت فراتر رود، راندمان کارمندان خوب به ازای هر ساعت کار بیشتر افت میکند.
- هر کارمندی در صدد پیشرفت است. اگر افراد ببینند که دیگران بر اثر چاپلوسی پیشرفت میکنند و پاداش دریافت میکنند، در طول زمان به این روند خواهند پیوست و خلاقیت را کنار خواهند گذاشت. سازمان بیخلاقیت نیز موجودی محکوم به شکست خواهد بود.
فریدریش نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی (۱۹۰۰ - ۱۸۴۴) میگوید: هر جا چاپلوسی گسترش بیابد، کمتر میتوان در آنجا اندیشههای بلند یافت، زیرا چاپلوسی به شدت واگیردار است.
- چاپلوسی، نقطه مقابل "جرأت" است. اگر فرهنگ یک سازمان، چاپلوسمحوری باشد، جرأت از آن حذف میشود. یکی از پیامدهای حذف جرأت نیز، حذف نقد درون سازمانی است. نقد درون سازمانی، ساز و کاری است که در آن، اعضای یک سازمان خود را بخشی از بدنه مجموعه میدانند و هرگونه اشکالی را گزارش و نقد میکنند و اگر بتوانند راهکار نیز میدهند. این ساز و کار را میتوان با سیستم دفاعی بدن مشابه دانست که مراقب ناکاستیها و میکروبهای بدن است و با آنها مقابله میکند.
- مدیران، وقتی مورد چاپلوسی قرار میگیرند، در حال قربانی شدن هستند، زیرا خود را از موهبتی به نام "نقد شدن" و "پی بردن به خطاها" محروم میکنند. نتیجه در اینباره میگوید: به زحمت میتوان در جایی که همه چاپلوسی یک فرد را میکنند، جز در وصف بزرگی او سخنی گفت و بر خلاف مسیر آب شنا کرد
مدیری که عادت میکند مدام تملق بشنود، اگر با کارمندی منتقد مواجه شود که نقدی واقعی درباره سازمان دارد، احتمالاً او را بیادب و گستاخ خواهد دانست. مدیر تملقپذیر، حتی بدون اینکه بداند، سازمان را به سمت سقوط هدایت میکند
مدیران چه کنند
۱ - اولین نکته این است: فکر نکنید در دام چاپلوسی نمیافتید. وقتی از انسان تعریف و تمجید میشود، هورمونهای شادیآفرین مانند دوپامین شروع به ترشح میکنند و حس خوبی به فردی که مورد تملق قرار میگیرد، دست میدهد. (فرد متملق هم این حس را پیدا میکند و از استرس او کم میشود).
بنابر این، نیافتادن در دام تملق، نیاز به مراقبت همیشگی از خود دارد، بهویژه وقتی احساس میکنید از حرف کارمندان حس خوبی دارید.
۲ - برای سازمان خود، مقررات دقیق و قابل اندازهگیری تدوین و بهطور شفاف ابلاغ کنید. پاداش و تنبیه باید تنها بر اساس استانداردهای مکتوب و روشنی باشد که اعلام کردهاید. بیشتر چاپلوسیها، در خلأ نظام شفاف سازمانی رخ میدهند. یکی از مقررات ضد چاپلوسی، این است: هر کس نقد مفیدی داشته باشد، پاداش میگیرد.
۳ - رسماً و علناً اعلام کنید که از تعریف و تمجید کارمندان از خودتان ناراحت میشوید. ممنوعیت چاپلوسی باید بخشی آشکار و اعلامشده از فرهنگ سازمانی شما باشد. این اعلام رسمی را جدی بگیرید و اگر کسی تملق کرد، فوری و با چهرهای در هم، به او بگویید «نیازی به این تعاریف نیست، برو سراغ اصل مطلب.»
حساب کار باید دست کارمندان چاپلوس بیاید و بفهمند که نمیتوانند شما را خام زبان خود کنند.
۴ - منتظر نمانید که کارمندان کارآمد، خود را به شما عرضه کنند. خودتان سراغ آنها بروید و در جمع تشویقشان کنید و پاداش دهید. باید همه بدانند در سازمان شما کارآمدها پاداش میگیرند، نه چاپلوسهایی که تمایل دارند همیشه دور و برتان باشند و حتی به جوکهای بیمزه شما نیز بخندند
۵ - اگر دیدید چاپلوسی در سازمان شما رشد کرده است، این وضعیت را به منزله آژیر خطر قلمداد کنید، زیرا نشان میدهد "اصل کارآمدی" در سازمان شما از بین رفته است. بنابر این، به بازبینی فرایندها و ساختارها بپردازید و "کارآمدی" را به سازمان خود برگردانید.
زارعی در پایان هشدارداد بعضی برخوردهای تبعیض آمیز وسواستفاده کتوله های معلوم الحال و بیسواد که حتی توان دیکته انشایی ابتدایی ندارند وجالب است ادعای باسوادی می کنند تبعیض وحسادت افراطی و با نام و مشخصات کامل آنها درصورت تکرار اذیت و آزارماهیت شوم آنها محرز و مشخص می نمایم این افراد مریض وعقده ای سادیسم اذیت آزار انسانهای شجاع دارند و فعالیت و توان افراد فرهنگی را نظاره گرهستند بجای تشویق و تفقد سد راه عزیزان می شوند .مستندات ومدارک فراون موجود است که درصورت تکرار پته آنها را روی آب انداخته و برای این افراد حسودی که مانع پیشرفت ولی نعمتان وایثارگران و بر و بچه های ایثارگر و جانباز شوند بشدت دربرابر آنها ایستاده و در رسانه ها وفضای مجازی انرا به جامعه معرفی خواهم نمود.
ارسال نظر