فرشته نجات برای مردم سرزمین +تصاویر
قصد داریم شما را با زنی آشنا کنیم که برای مردم جنگ زده یمن چیزی دستکم از یک فرشته نجات ندارد.
أشواق محرم نام پزشک و فعال یمنی است که به یاری بیماران میرود تا با همه توان گره از مشکلات آنها بگشاید و سلامتی را برایشان به ارمغان آورد، فعالیتهای او تنها محدود به حوزه پزشکی نیست و خارج از موضوع درمان هم دست بسیاری از مردم کشورش را می گیرد، به عنوان مثال هنگام بازدید از یک کلینیک پزشکی در الحدیدة به پیرزنی برخورد کرد که پول کافی برای بازگشت به خانه همراه نداشت،بنابراین راننده خود را صدا زد و به او گفت:لطفا یک تاکسی برای مادر سالخورده بگیر و 2000 ریال هم به او بده تا راهی خانه اش شود.
پدری به همراه دختر ضعیفش در انتظار أشواق بود،این پزشک باید به خاطر کارش هم که شده به همه چیز خوشبین باشد اما او سخت دلسرد است،طی سالهایی که جنگ بر یمن حاکم بوده شمار کودکان بیمار و گرسنه افزایش چشمگیری داشته است.
بنا بر اعلام دویچه وله دیدن این رنج ها برای خانم محرم اغلب تحمل ناپذیر است،بویژه اینکه زمانی کودکان را به بیمارستان می آورند که دیگر کار از کار گذشته است.
تلاش بر این است که با سِرُم از مرگ این دختر بچه جلوگیری شود ،أشواق نام دختر را از او می پرسد اما رمقی برای پاسخ وجود ندارد،پدرش می گوید:اسمش عایشه است،دخترک در تمام طول معاینه حتی یک کلام بر زبان نمی آورد،این پزشک در تلاش برای نجات جان کودک است اما این سعی منوط بر این است که محموله های کمکی دارو به میزان لازم و به موقع وارد کشور شود یا نه!
أشواق راهی بندر الحدیدة می شود تا بپرسد این چه کمک هایی از سوی سازمان ملل رسیده است،وقتی به محل مورد نظر می رسد ناباورانه به کشتی خیره می شود و با تعجب می پرسد این تمام کمکی است که منتظرش بودیم؟«لا إله إلّا اللّه»!وی از کارگران بندر می پرسد چرا چنین کشتی کوچکی آمده است اما آنها هم بی خبرند.با عصبانیت می پرسد این کافی نیست ما به دارو و مواد غذایی نیازمندیم تا بتوانیم با گرسنگی و بیماری هایی چون وبا و دیفتیری مقابله کنیم.
بندر الحدیدة به خاطر اهمیت بالایی که دارد به کرات از سوی ائتلاف به رهبری عربستان مورد حمله قرار می گیرد.أشواق راهی روستایی در جنوب الحدیدة می شود،جایی که ساکنان آن رنج بسیاری از محرومیت می برند،محموله های ارسالی کمک از سوی یونیسف معمولا آنقدر کم هستند که پا از مرز شهرها فراتر نمی ذارند و چیزی به روستاهای محروم و دور افتاده نمی رسد.
بنابراین اشواق مدام به این روستاها سر می زند، در یکی از این روستاها ماهیگیران فقیر زندگی می کنند که خانم محرم از درآمد خود به آنها کمک مالی می رساند.هرگاه که به این محل می آید با موجی از قدردانی مواجه می شود،به نوعی می توان گفت او تنها راه تماس این مردم این روستا با دنیای خارج است.پیامدهای جنگ را به وضوح می توان میان این مردم حس کرد.
مادر کودکی می گوید قبلا می توانستم روزی دوبار به فرزندم شیر بدهم اما اکنون نزدیک به دوماه است که چیزی به دستمان نرسیده است.این زن و همسرش برای قدردانی از کمک های رایگان درمانی برای فرزندشان از سوی اشواق به او حنا هدیه می دهند،این پزشک کمک به انسان ها را رسالت خود می داند اگر چه خیلی با بهبود وضعیت امیدوار نیست،وی در پایان به خبرنگار دویچه وله می گوید اگر نمی توانیم بزرگسالان را در این کشور دریابیم دستکم از کودکان غافل نشویم و باید بیشتر به آنها رسید.اشواق پس از توزیع شیر خشکی که برای کودکان روستا آورده ،هنگامی که از آنجا دور می شود ذهنش مشغول است کودکان وضع مناسبی ندارند اما آنها باید زنده بمانند چون تنها امید آینده یمن هستند
ارسال نظر