ناگفتهای درباره اتوبان تهران - شمال
نماینده مردم تهران در مجلس از حاشیههای واگذاری پروژه اتوبان تهران - شمال سخن گفت.
گزیده اظهارات عبدالرضا هاشمزایی در گفتوگو با «شرق» را در ادامه میخوانید:
* در زندان نباید وسیلهای در اختیار زندانی باشد. زندانی شاید پیشتر ناراحتی روانی داشته باشد یا شاید شرایط زندان و تنهایی به او فشار بیاورد. ممکن است شوک روحی وارد کند. آنجا که سینا قنبری خودش را با پلاستیک سطل زباله آویزان کرده، کوتاهتر از قد خودش بوده است. باید خودش را بالا گرفته باشد تا خفه شود. لازم است مسئولان زندان توضیح شفاف ارائه کنند. این مسائل به ضرر منافع ملی در داخل و خارج از کشور است.
* در کهریزک ابتدا گفتند یکی مننژیت گرفته، بعد دیدیم ماجرا جور دیگری بود. هنوز درباره کهریزک شفافسازی لازم صورت نگرفته. در افکار و ذهن جوانان سؤالهای زیادی باقی مانده. در مورد اخیر - سیدامامی - توضیح شفافی برای افکار عمومی ارائه نشد و این ابهامها روی هم تلنبار میشود و تبعاتش روزی ذخیره سرمایه و اعتماد اجتماعی مردم را نشانه خواهد رفت.
* اینکه استاد دانشگاهی که در کتابهایش طرفدار انقلاب بوده، یکباره جاسوس میشود، چندان قابلقبول نیست. من نماینده از شنیدن این خبر شوکه شدم و هنوز برایم قابل تصور نیست. در بالاترین سطح نیروهای امنیتی و قوه قضائیه باید مسئله را برای مردم شفافسازی کنند. اگر جاسوسی مطرح شده، وزیر اطلاعات باید نظر صریحش را مطرح کند.
* ما نمیتوانیم از قوه قضائیه سؤال کنیم اما دایره جاسوسی وزارت اطلاعات باید توضیح دهد استاد دانشگاه چطوری جاسوسی میکرده که اینها مطلع نبودهاند یا اگر مطلع بودهاند، این مسائل را خیلی شفاف با ما در میان بگذارند. این استاد دانشگاه و فعال حوزه محیطزیست مگر چه اطلاعاتی داشته و چطور تا اینجا نظارتی نبوده است؟
* مرتضوی، قاضی پرونده زهرا کاظمی شهروند ایرانی - کانادایی بود. گزارش پزشکیقانونی نشان داد که به ایشان ضربهای وارد شده. ما تا همین الان در رابطه با حقوق بشر بینالمللی ضرر میدهیم. آنموقع هم شفافسازی لازم را انجام ندادیم اما در مورد سیدامامی باید بگویم که برخلاف پرونده کاظمی، تا حالا چیزی درباره جرحوضرب ایشان نشنیدهایم. خبر درباره خودکشی بوده و همین. باید اطلاعاتمان بیشتر شود، بهویژه باید ببینیم نحوه خودکشی چگونه بوده است.
* وقتی نتیجه انتخابات مشخص شد، بالای ١٣٠ نفر در فهرست امید بودند. موقع تشکیل فراکسیون این عدد کاهش یافت. خیلیها هنوز فکر میکنند فراکسیون امید اکثریت مجلس را دارد. اینطور نیست و ما باید همین وضعیت را به مردم توضیح میدادیم که درستوحسابی توضیح ندادیم.
* اگر نیروهای نظامی بناست در اقتصاد وارد شوند، باید در پی ساخت و سرمایهگذاری در حوزه مرتبط با خودشان باشند. مانند ورود به تولید سلاح و مواردی نظیر این؛ نه حوزههای اقتصادی دیگر.
* الان ٤٠ سال از انقلاب گذشته و من اعتقاد دارم برخی از بنیادها باید واگذار شوند و کلا جمع شوند. حتی باید ابتدا به دولت واگذار شوند و بعد دولت مسئولیت آنها را به سازمان خصوصیسازی بسپارد.
* پیمانکاری که شهرک اکباتان را ساخته بود، آن سالها برنده مناقصه ساخت اتوبان تهران - شمال شد. میخواست نهایت چهار ساله پروژه را تحویل دهد. آن چهار سال کجا و این همه سال کجا؟ فکر میکنم سال اول ریاستجمهوری آقای هاشمی بود. با جوسازیهایی که صورت گرفت، این قرارداد به امضا نرسید و اجرای پروژه به بنیاد مستضعفان رسید. مشخص نیست فاز چندم کار هستند و چند سال دیگر باید درباره این پروژه بیثمر حرف زد.
درباره فرودگاه بینالمللی هم ماجرا همین بود. یک بار برف و باران آمد و همه در کمکرسانی ماندند. فرودگاه زیرساخت و مجری حرفهای میخواست. فرودگاه کشورهای اطراف را نگاه کنید. آدم خجالت میکشد. این فرودگاه در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست.
* زمانی من در شرکت ملی مس کار میکردم. ما این شرکت را با 5100 نفر تحویل دولت اول احمدینژاد دادیم. پایان دولت دوم ایشان جمعیت این شرکت بالاتر از ١٨ هزار نفر تا ٢٠ هزار نفر بود.
* اینکه فساد به شکل مافیایی در کشور انجام میشود، درست است. نمونهاش در حوزه خودرو. ١٠ ماه قبل یکدفعه وزارت صنعت دستور داد ثبت و سفارش ماشین خارجی بسته شود. دولت که عوض شد، دولت جدید تعرفهها را تغییر داد. یکدفعه میگویند ماشینی بوده که در همین بین یک میلیارد گران شده، سود اینها به جیب چه کسی میرود؟ به منِ نماینده میگویند هفت الی هشت نفر هستند که این وسط سودهای میلیاردی هم میبرند. آن هم به خاطر بستهشدن ثبت سفارشهای فصلی و موسمی. سؤال اینکه آیا این امکان نبوده که مافیای پشت پرده چنین دستوری داده باشد؟ احتمالش هست که مافیا دستور را به وزارتخانه دیکته کرده باشد. البته در خودرو چون رقمها بزرگ است، این مسئله بیشتر نمود بیرونی دارد؛ اما ثبت سفارش کالا همیشه رانتساز است.
* آقای هاشمی، هاشمی بود. حتی اگر هیج سمتی نمیداشت، باز هم تأثیرگذار، پرخاصیت و صاحب نفوذ بود. کسی که تا ساعت دو بعدازظهر وزیر بهداشت پهلویش بوده و هیچ علامتی از بیماری نداشته، چطور یکباره تمام میکند؟ حالا ممکن است جوانی در ٣٠ سالگی هم سکته کند اما اعتقادم این است حتما باید کالبدشکافی صورت میگرفت. به هر شکل برای شفافسازی افکار عمومی هم که شده کالبدشکافی ضروری بود. هاشمی متعلق به یک کشور است؛ متعلق به یک خانواده نیست. کالبدشکافی پیکر هاشمی یا انجام نشده یا اگر شده ما خبر نداریم. افکار عمومی حق دارد که قانع نشود. بهویژه بعد از مسائلی که درباره رادیواکتیو از سوی خانواده هاشمی مطرح شد. سؤالهای زیادی در ذهن من وجود دارد و بیپاسخ مانده؛ هنوز مشخص نیست میزان رادیواکیتو چقدر بوده و اصلا چرا رادیواکیتو؟ هاشمی، رئیس مستقیم من بود. چه وقتی استاندار بودم و چه موقع حضورم در مجلس با ایشان از نزدیک کار کردم. خب برای شخص من هنوز مسائل مرتبط با مرگ ایشان شفاف نشده؛ چه برسد به مردم دیگر.
* روحانی در مجلس دوم خیلی با نمایندهها دمخور نبود که بگوییم گعده کنند و دوست باشند. دلیلش این بود که حتی وقتی نایبرئیس مجلس بود، در شورای عالی امنیت کار امنیتی میکرد و به تبع آن سرش شلوغ بود. آن چهار سال خاطرهای ندارم ولی چند وقت پیش که افطاری ریاستجمهوری بود، وقتی پذیرایی تمام شد، ایشان رو به من گفت ما هنوز تحتتأثیر ریاست دو روزه شما هستیم. گفتم تا آخر باید تحتتأثیر بمانید (با شوخی و خنده). آقای لاریجانی و باقی نمایندهها هم بودند. اشارهشان به ریاست دوروزه من در مجلس دوم بود. نوهای دارم که مثل خودم شوخطبع است. یک بار از من پرسید چند روز رئیس بودی و گفتم دو روز. گفت خیلی زحمت کشیدی. گفتم خب بیشتر نمیشد و کشیدنم پایین.
* روز افتتاح مجلس طبق آییننامه من رئیس بودم. همهچیز را چک کردم؛ میهمانها را هم. قاری که معرفی شد احوالات امنیتی او در اختیار من نبود. نمیخواهم بگویم هرچه درباره او گفتهاند درست بوده. به این چیزها کاری ندارم اما در آن روز بسیار مهم، نباید ایشان قرآن میخواند. آن همه خبرنگار داخلی و خارجی آمده بودند. بالاخره اتهامهایی مطرح بوده و این آدم اصلا نباید برای قرائت قرآن معرفی میشد. پیامکهای متعددی با متنهای متعددی برای من آمد. مردم بسیار شاکی بودند و این مسئله را خیلی تند به شخص من منتقل کردند. من در مصاحبهای از مردم عذرخواهی کردم. از نیروهای امنیتی مجلس نیز گله کردم. وقتی فردی اتهامهایی دارد، چه دلیلی دارد که بیاید و قرآن بخواند؟ طرح این مسائل باید در دادگاه علنی انجام شود. هرچه هست به طور شفاف باید به مردم توضیح داده شود. این پرونده شاکی خصوصی داشت. بالاخره آنها در گفتوگو با اینجا و آنجا شفافسازی میکنند. بحث قرآن است، شوخی نیست؛ بحث پرونده هزارمیلیاردی نیست. این پرونده خیلی سنگینتر از پرونده فساد مالی است.
ارسال نظر