مدیر عامل بیمه تعاون مطرح کرد :
مدیریت ریسک در شرکت های بیمه باید به صورت عمیق تری دیده شوند
مظلومی: برخی معتقدند؛ صنعت بیمه با توجه به لحاظ نرخ تورم، نه تنها رشدی نداشته بلکه با احتساب نرخ تورم میتوان گفت؛ تولید حق بیمه با احتساب ارزش زمانی پول حتی کاهش هم پیدا کرده است.
به نقل از روابط عمومی بیمه تعاون، سال آماری99 گذشت اما کنکاشی در صورتهای مالی نه ماهه و ده ماهه 99 که تاکنون در دسترس است خالی از لطف نیست . سالی که با کرونا طی شد اما در نیمه اول سودهای سرشار بورسی را نصیب بیمه گران کرد اما کماکان ریسک عدم وصول مطالبات پابرجاست؛ به ویژه در مورد شرکتهایی که بیمههای اقساطی در سطح خردهفروشی دارند . ریسک دیگری که شرکتهای بیمه همیشه با آن مواجه بودند؛ اما امروز شدیدتر شده است پذیرش ریسکهای بیمهگری مازاد بر ظرفیت و توان شرکتهاست.
برای اینکه ریسکهای درونزای صنعت بیمه را بررسی کنیم و در نهایت پیشبینی تحقق اهداف شش ماهه در ترازنامه سال ۱۴۰۰ را در رشتههای زندگی و غیر زندگی بدانیم میز سخنی با حضور یونس مظلومی، مدیر عامل بیمه تعاون، کامبیز پیکارجو عضو هیات مدیره بیمه آرمان و سیامک ملکی، معاون مدیرکل دفتر برنامه ریزی و امور فنی بیمه مرکزی در بیمه داری نوین برگزار شد که از پی می آید:
در این میزگرد سه محور را بررسی میکنیم؛ در محور اول تحلیل صورتهای مالی ۹ الی 10 ماهه را داریم. در محور دوم ریسکهای درونزای صنعت بیمه را بررسی میکنیم. در محور سوم پیشبینی تحقق اهداف شش ماهه در ترازنامه سال ۱۴۰۰ را در رشتههای زندگی و غیر زندگی مرور خواهیم کرد.
بسیاری معتقدند از این دوران استفاده کردهایم.
پیکارجو: هزینه فرصت پول زمانی. بله درست است همه شرکتهای بیمه سود کردهاند؛ اما آیا پولشان را از بورس بیرون آوردهاند یا هنوز آنجاست؟ چقدر از نقدینگیشان نسبت به پارسال در بورس در تله افتاده است؟ اگر این پول را بیرون آوردهاند در کجا سرمایهگذاری کردهاند؟
سؤال پشت سؤال وجود دارد. ما یک تکه را میگوییم بقیه را نمیگوییم. نقطه خروج اهمیت بسیاری دارد. نقطه خروجتان کجاست؟ یا نقطه خروج، نقطه ورود کدام بازار سرمایهگذاری است؟
هر شرکتی که در بازار سهام فعالیت میکند و سهام خریده است باید نقطه خروج خاص خود را تعیین کند؛ مثلاً من سهام بانک را خریدهام؛ بنابراین نقطه خروجم بعد از نقطه خروج همه است یا آقای دکتر فولاد یا صنایع مادر خریده است نقطه خروجش آخر است یا کسی که خودرو خریده است نقطه خروجش پیشتر از همه است؛ به تعبیر دیگر سهامهایی که به تحریم حساس هستند نقطه خروجشان سریعتر است.
نکته دیگر اینکه در بسیاری از مواقع بیمهنامه صادر میشود؛ ولی به امکان وصول آن توجه نمیشود. سالهاست صنعت بیمه داعیه فروش بیمهنامههای انفرادی در بازار خرد را دارد. بسیاری از شرکتهای بیمه هنوز شعار میدهند و مدیران عامل یا فروشندگان اعلام میکنند که افتخار ما این است که پرتفوی خود را به بخش بیمهگذاران انفرادی بردهایم؛ چون ماندگاری و رویالیتی در این بخش بیشتر است؛ اما وصول مطالبات آنها چطور است؟ به مثالی اشاره کنم؛ یکی از شرکتهای بیمه اعلام کرد که بیمهنامه درمان انفرادی میفروشد و تبلیغات گستردهای در این باب انجام میداد. من با مدیرعامل این شرکت صحبت کردم و گفتم؛ این کار خیلی خوب است؛ ولی وصول مطالباتتان را دچار مشکل میکند؛ من به یک نفر بیمهنامه درمان میفروشم؛ اگر حق بیمه را نپردازند شیر خسارت را میبندم و بهترین تیم وکالت را میگیرم و در مدت شش ماه پول را دریافت میکنم؛ اما اگر به هزار نفر بیمه بفروشید و پول شما را ندهند باید برای تکتک آنها وکیل بگیرید؛ آیا این کار صرفه اقتصادی دارد؟ یا اگر به آنها خسارت نپردازید هزار نفر پلاکارد در دست جلوی استانداری تحصن میکنند و همه میگویند ربطی ندارد که نتوانستهاید پولی بگیرید شما باید خسارت را پرداخت کنید؛ چون امنیت ملی را به خطر انداختهاید؛ اگر سایپا پول شرکت بیمه را ندهد از او شکایت میکنیم و دیر یا زود خسارت خود را میگیریم.
یعنی معتقدید فروش بیمههای خرد شمشیر دو لبه است؟
پیکارجو: وقتی میخواهیم بیمهنامه بفروشیم باید همه شرایط را بسنجیم. اینکه زیاد میتوانیم بفروشیم یک بحث است و اینکه رویالیتی دارد یک بحث است. ریسک وصول به نوع فروش ما مربوط است.
مورد دیگر ریسک سرمایههای شرکت بیمه است. سود اصلی و دانش بیمهگری یک بیمهگر سر سهم نگهداریاش است؛ قطعاً یک بیمهگر هوشیار سهم نگهداری بیمهنامهای را که ضریب خسارت بالایی دارد کم میکند و سقف سهم نگهداری آن را پر نمیکند یا اگر توان کارشناسی هندلینگ را ندارد کنسرسیوم میکند و سهم کمتری میگیرد؛ ولی سهم نگهداری تابع سرمایه است؛ وقتی تورم میشود سرمایه تحت پوشش کلیه بیمهگذاران در بیمه آتشسوزی، مهندسی و اتومبیل و حتی مسئولیت بیشتر میشود. سرمایه شما محدود است و نرخ ارز نیز افزایش یافته است و سرمایه همه بخشها از جمله کشتیرانی و هواپیما و انرژی و صنعت مادر و فولاد و ... افزایش یافته است و شما برای نگهداری آنها باید سرمایهتان را افزایش دهید. سرمایه پوشش بیمهگذار بر اساس دلار است و سهم نگهداری بر اساس ریال است؛ چون سرمایه آوردهاند. هیچ سرمایهگذاری ۲۰۰ هزار دلار افزایش سرمایه نمیدهد؛ بلکه ۲۰۰ میلیارد تومان افزایش سرمایه میدهد.
بسیاری از شرکتهای بیمه داراییهایشان به عنوان مکمل اضطرارشان نیست؛ به تعبیر دیگر بسیاری از شرکتهای بیمه کل داراییهایشان شعباتشان است. هیچ شرکت بیمهای ساختمان مرکزی خود را نمیفروشد مگر در زمان ورشکستگی. از طرف دیگر شرکتهای بیمه وام گرفتن را افت میدانند. فکر نمیکنم شرکت بیمهای در شرایط وضع بد اقتصادیاش وام بگیرد؛ در صورتی که شرکتهای بیمهای که دچار مشکل میشوند و میخواهند خسارتهای معوق خود را تسویه کنند یا به مرز مورد تأیید بیمه مرکزی برسند، باید وام دریافت کنند. شرکتهای بیمه یا داراییهای غیر مولد زیادی دارند یا داراییهای نقدشوندگی خوبی ندارند. شاید صنعت بیمه نسبت به بقیه صنایع کمتر آسیب دیده باشد؛ ولی تجربه اقتصادی دنیا نشان میدهد صنعت بیمه در بحرانها جزو آخرین صنایع است که آسیب میبیند؛ به همین دلیل است که بانکها بیمهها را خریدهاند. کرونا وارد دو سال میشود و تازه وارد صنعت بیمه شده است؛ اگر صنعت بیمه از صنایع دیگر کمتر آسیب دیده است خدا را شکر ولی لزوماً به این معنا نیست که این صنعت قدرتمندتر از سایر صنایع است؛ اگر کرونا سه سال طول بکشد باید دید صنعت بیمه چه آسیبی میبیند.
ملکی: سالیان زیادی است که مسئله ریسک عدم توازن ترکیب پرتفوی شرکتهای بیمه بیان میشود. متأسفانه هر فردی که در رأس شرکت بیمه قرار میگیرد با توجه به اینکه سهامدار عمده شرکت به چه شرکتی وابسته است، ریسکهای آن شرکت را بدون بررسی کارشناسی وارد شرکت بیمه میکند؛ یعنی سهم بعضی از رشتههای بیمهای بدون بررسیهای لازم کارشناسی در پورتفوی شرکت بیمه بالا میرود و بقیه رشتههای بیمهای سهم اندکی در پورتفوی شرکت به واسطه عدم بازاریابی و کارشناسی مناسب، کسب میکنند، یعنی ترکیب پورتفوی شرکت بیمه به مانند آدمی است که دستهای دراز، پاهای کوتاه و بلند دارد در نتیجه نمیتواند تعادل خود را حفظ کند. سنگینی درصد سهم بعضی از رشتهها، شرکتهای بیمه را وقتی با خسارتهای بالا مواجه میشوند به مرز ورشکستگی میکشاند.
سهامداران شرکتهای خصوصی در دنیا از دخالت در امور مدیریتی شرکت اجتناب میکنند؛ چون مدیریت کار تخصصی است، آنها در مجامع به دنبال سود مورد نظر خود هستند و در صورت عدم تحقق، مدیر مربوطه را تغییر میدهند؛ اما در شرکتهای بیمه در ایران سهامداران عمده در تمام مسائل شرکت دخالت دارند؛ بنابراین در اکثر شرکتهای بیمه با این ریسک به صورت درونزا مواجهیم.
بخش سرمایهگذاری شرکتهای بیمه از قدیم ضعیفترین بخش بوده و هست. سهامدار عمده بعضی از شرکتهای بیمه بانکها هستند و پول خود را بر اساس نرخ سپرده بلندمدت ۱۸ درصد در بانکها سپردهگذاری میکنند؛ به این ترتیب بخش سرمایهگذاری شرکتهای بیمه اصلاً فعال نیست.
آقای پیکارجو نظر شما چیست؟
پیکارجو: اصلاً ترکیب بهینه پرتفوی وجود ندارد. هر شرکت بیمهای به تبع ریسکهای در دسترس خود ترکیب بهینه میکند. ممکن است یکی در رشته عمر ۵۰ درصد و در رشته اتومبیل ۲ درصد باشد یا بالعکس. از آنجایی که بیمهگران پول زیادی برایشان نمیماند که معامله کنند و از آنجایی که دنبال بازارهای جدید برای سرمایهگذاری نیستند بخش سرمایهگذاریشان را محدود کردهاند به اینکه سپردهگذاری کنند در این صورت دیگر نقدینگیای برای سرکتهای بیمه نمیماند مابقی آن را وارد بازار سهام میکنند.
ملکی: در کشورهای توسعهیافته بعضی از دولتها از شرکتهای بیمه وام میگیرند؛ چون ذخایر بالایی در بیمههای زندگی دارند؛ ولی در ایران کاملاً برعکس است. بیمه زندگی در اکثر شرکتهای بیمهای سهم اندکی در پرتفویشان دارد؛ در نتیجه ذخایر خوبی برای بلندمدت ندارند تا سرمایهگذاری کنند. سهم بیمههای زندگی در کل صنعت بیمه 3/14 درصد رسیده است؛ البته روند رشد آن طی سالیان اخیر خوب بوده است.
نکته دیگر اینکه ما از شرکتهای بیمه میخواهیم که در چارت سازمانی خود بخش مدیریت ریسک داشته باشند؛ به نظرم بخش مدیریت سرمایهگذاری و مدیریت ریسک یکی از بخشهای اساسی شرکتهای بیمه است که باید افراد حرفهای با سطح دانش بالا و اختیارات بالا قرار بگیرند؛ اما متأسفانه اینطور نیست.
پیکارجو: البته تصور میکنم اگر شرکتهای بیمه برای برنامهریزی خود از بیمه مرکزی آمار بخواهند در اختیارشان قرار میدهد.
ملکی: آمارهای محرمانه سایر شرکتها را در اختیار شرکتهای بیمه قرار نمیدهیم. به هر حال شما میخواهید بدانید فلان شرکت در چه چیزی قوی و در چه بخشی ضعیف عمل میکند و ... یعنی اطلاعات داشته باشید و برنامهریزی کنید. بدون اطلاعات نمیشود برنامهریزی کرد. متأسفانه در سطح کلان کشور هم با این مشکل مواجهیم ما برای محاسبه ضریب نفوذ بیمه این گرفتاری را با بانک مرکزی داریم که GDP را خیلی دیر اعلام میکند. در این صورت نمیتوان ضریب نفوذ بیمه را محاسبه کرد برای همین برآورد میکنیم؛ این مسئله در کشورهای در حال توسعه مشکل اساسی برنامهریزی است که قاعدتاً شرکتهای بیمه هم از این امر مستثنی نیستند؛ اما سیاست ما شفافیت در تمام ارکان صنعت بیمه است و بر این اساس تاکنون سعی کردهایم در زمینه ارائه آمار و اطلاعات با شرکتهای بیمه تعامل مثبت داشته باشیم.
پیکارجو: اگر هر کدام از ما رئیس کل بیمه مرکزی شویم جلوی آمارها را میگیریم؛ چون شفافیت آمار تحلیلهای با شلیک تفنگ ساچمهای دارد. آمارهای ماهانه قابل اتکا نیست؛ ولی یک رسانه یا خبرنگار غیر حرفهای آن را در بوق و کرنا میکند و شبنامه میشود و بازرسی کل کشور دنبال آن میآید و ... .
اگر رسانهای نشود در این صورت باید آب را به روی ذینفعان ببندید.
پیکارجو: این صابون مکرراً به تنم خورده است. رسانه حرفهای تحلیل درست میدهد و پخش نمیکند. رسانه غیر حرفهای اطلاعات نادرست را برای همه فکس میکند.
اما این موضوع دلیل نمیشود که بقیه را از داشتن آمار درست محروم کنید.
پیکارجو: چرا رئیس کلها این کار را میکنند؛ چون میگویند؛ من میخواهم کاری انجام دهند برخی اوقات من را آنقدر خنثی میکنند و کار حاشیه میکنند که کار استراتژی درستم را نمیتوانم انجام دهم. در نظر داشته باشید در یک کشور در حال توسعه کار میکنید. نمیتوانید تمام شفافیت اطلاعاتی کشور توسعهیافته را با آن موازین داشته باشید.
بر اساس سلیقه هر کسی در گوشهای کاری انجام میدهد.
پیکارجو: در مقاطع قانونی خود اعلام میکند؛ ولی من بانک مرکزی را نقد میکنم که چرا آمار نمیدهیدو ولی صنعت بیمه آمار سه ماهه و شش ماهه و نه ماهه و دوازده ماهه را ارائه دهید؛ ولی ماهانه را ارائه ندهید.
یکی از شاخصهای حکمرانی خوب ارائه اطلاعات آماری، شفافیت اطلاعات و پاسخگویی مناسب است؛ اگر در سطح کشور شاخصهای حکمرانی خوب را مد نظر داشته باشیم که صنعت بیمه هم قسمتی از آن است دیگر اتفاقاتی که آقای پیکارجو به آن اشاره کردند رخ نمیدهد که من رئیس کل واهمه داشته باشم از اینکه اطلاعات درست به مردم بدهم؛ ولی چون میدانم اطلاعات درست من باعث میشود تحلیلهای جناحی برای حذف ... به وجود بیاید. به این ترتیب باید شاخص کلی درست باشد تا من در زیر مجموعه بتوانم درست عمل کنم.
پس نباید ادعای شفافیت داشته باشید.
ملکی: این ادعای ما نیست بلکه عملکرد و نتیجه ارزیابیهاست، سازمان اداری استخدامی کشور هر سال در ارتباط با شاخصهای کلیدی (عمومی و اختصاصی) در سازمانها و شرکتهای ذیربط ارزیابی دارد. سه سال پیدرپی است که در ارتباط با شاخصهای اختصاصی زیر مجموعه وزارت اقتصاد و دارایی که ۲۲ شرکت هستند رتبه اول میشویم؛ چون آمارهایمان نسبت به مجموعههای دیگر بهروزتر و در دسترس است. از طرف دیگر شاخصهای عمومی مثل انواع و اقسام اطلاعات و پاسخدهی مناسب به مردم و اطلاعات و آمار ماهانه و ... همه جمع و مقایسه میشوند.
آقای دکتر مظلومی به ریسکهای سال 1400 بپردازیم.
مظلومی: قبل از پاسخ به این سؤال به نکاتی در مورد ریسک اشاره کنم. در دنیا نه فقط شرکتهای بیمه بلکه تمام بنگاههای بزرگ پوزیشنی به نام CRO یا همان مدیر ریسک وجود دارد. این پوزیشن یک پوزیشن ارشد است؛ یعنی یکی از مدیران ارشد حتی برخی اوقات کسی که CRO است همزمان عضو هیئت مدیره هم هست تا بتواند نفوذ داشته باشد. جایگاه این فرد باید به گونهای باشد که تمام مدیران میانی و عملیاتی سازمان در راستای شناسایی و تجزیه تحلیل ریسکها و اندازهگیری ریسکها و کنترل ریسکها با او همکاری داشته باشند.
شرکتهای بیمه به دلیل اجرای آییننامه حاکمیت شرکتی، فردی را به عنوان مدیر ریسک معرفی کردهاند؛ ولی نیاز شرکتهای بیمه است که این اتفاق بیفتد و به موضوع مدیریت ریسک به صورت عمیق توجه کنند.
یکی از ریسکهایی که صنعت بیمه میتواند در آینده با آن مواجه باشد این است که برخی شرکتهای بیمه بخشی از منابع خود را به بازار سرمایه بردهاند و ممکن است زیان کرده باشند. بستگی دارد به اینکه چه زمانی وارد این بازار شدهاند؛ اگر قیمت سهامی را که خریدهاند افت شدید پیدا کرده باشد و اگر آن افت و کاهش ارزش قیمت را شناسایی نکرده باشند با ریسک مالی و سود و زیانی مواجهاند. کماکان ریسک عدم وصول مطالبات پابرجاست؛ به ویژه در مورد شرکتهایی که بیمههای اقساطی در سطح خردهفروشی میکنند آن هم در رشتههایی همچون بیمه شخص ثالث که این امر عددی به عنوان بدهی بیمهگذاران تولید میکند؛ ولی جنس این بدهی بسیار متفاوت از بدهیهایی است که از چندین مشتری حقوقی و شرکتی دارند.
ریسک دیگری که شرکتهای بیمه همیشه با آن مواجه بودند؛ اما امروز شدیدتر شده است پذیرش ریسکهای بیمهگری مازاد بر ظرفیت و توان شرکتهاست. به ویژه این روزها مرسوم شده شرکتهای بیمه برای یک استان یا یک شهر بیمهنامه صادر میکنند؛ اگر پوشش اتکایی درستی برای آن در نظر نگیرند ریسک بسیار بالایی دارد و نام این دست ریسکها، ریسک کشنده است؛ اگر پذیرش ریسکهای منطقهای و جغرافیایی انجام شده باشد و حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله که یک منطقه را همزمان درگیر میکند اتفاق بیفتد و شرکت بیمه هم پوشش اتکایی مناسبی برای آن در نظر نگرفته باشد؛ یکی از ریسکهای کشندهای رخ داده است.
در فاصله بین سالهای ۹۱ تا ۹۵ با افزایش نیافتن ارزش داراییهای ثابت مواجه شدیم؛ مثلاً در بخش مسکن با رکود مواجه شدیم؛ از طرف دیگر یک سری شرکتهای بیمه به صورت متمرکز روی بیمههای زندگی کار کرده بودند و عمده منابع خود را روی داراییهای ثابت و خرید ساختمان و سرمایهگذاری در بخش ساخت و ساز و پروژههای ساختمانی قرار داده بودند من همیشه این نگرانی را داشتم که اگر ارزش ملک ثابت بماند و از طرفی اقتصاد بهبود یابد و تورم تک رقمی شود شرکتهای بیمه با تعهدات وحشتناکی که نسبت به بیمههای عمر و سرمایهگذاری دارند و اندوختههای بالایی که ایجاد شده است وقتی این بیمهنامهها سررسید شود چگونه آنها را پرداخت خواهند کرد؛ ولی با ورود آقای ترامپ و بروز تحریمها تورم سه رقمی شد و ارزش همه چیز ناگهان چندین برابر شد؛ ولی تعهدات شرکتهای بیمه نسبت به اندوختهها همان اعداد قبل بود؛ اگر شرایط اقتصادی کشور به گونهای رقم بخورد که تورم تک رقمی شود یا تورمهای صد درصدی در اقتصاد نداشته باشیم تعهداتی که در بیمههای عمر و سرمایهگذاری داریم و بعضاً سودهای ۳۹ درصدی که ارائه میکنیم واقعاً ریسک بزرگی محسوب خواهند شد.
قطعاً مقابل بیمه مرکزی تحصن میکنند و پول خود را دریافت میکنند.
مظلومی: این ریسک بلندمدت است و من هم مدیری هستم با یک دوره مشخص خدمت؛ ممکن است 15 سال دیگر چنین اتفاقی بیفتد و این ریسک به مدیران بعدی منتقل شود و دیگر دوره مدیریت من هم به پایان رسیده باشد.
این ریسکها بلندمدت هستند؛ حال به ریسکهای کوتاهمدت در شش ماهه اول سال ۱۴۰۰ اشاره کنید.
مظلومی: یکی از ریسکهای کوتاهمدت به بخش بازار سهام اختصاص دارد. شرکتهایی که سهامهایی را در اواسط سال ۹۹ خریدهاند هنوز در سود هستند.
انتخابات میتواند یک ریسک باشد و باعث رکود شرکتهای بیمه شود؟
مظلومی: بله. اگر توافقاتی در حوزه برجام صورت بگیرد و ما با کاهش نرخ تورم مواجه شویم و وضع اقتصاد به سمت بهبودی برود ممکن است تغییراتی در بازار سرمایه رخ دهد.
در مورد بودجهبندی شرکتهای بیمه چه توصیهای دارید؟
مظلومی: در مدیریت، مدلی به نام مدل مدیریت اقتضایی داریم؛ به تعبیر دیگر نمیتوان نسخه واحدی برای شرکتهای بیمه پیچید. هر شرکت بیمه ممکن است متفاوت از شرکتهای دیگر باشد؛ ولی من به عنوان یک فعال صنعت بیمه استراتژی تنوع را ترجیح میدهم. استراتژی تنوع یعنی به جای اینکه روی یک رشته از بیمه تمرکز کنیم یا فقط روی بیمههای زندگی یا اتومبیل برویم، ترکیبی از میانگین عملکرد صنعت بیمه را داشته باشیم و خیلی به یک رشته وابسته نباشیم.
آیا باید رویکرد کلی انقباضی باشد یا انبساطی باشد؟
مظلومی: به نظرم استراتژی شرکتهای بیمه باید تهاجمی باشد و فروش خود را بالا ببرند.
تصور کنید در مورد بیمههای شخص ثالث که معمولاً بر اساس خردهفروشی است سیاست پیشنهادیام نه تنها انقباضی نیست که افزایش فروش است. در واقع من علاقه دارم بیشتر بفروشیم؛ ولی همان قدر که میفروشیم باید حقبیمه آن نقد باشد، نه قسطی.
شما بخشی از بودجه را روی عملیات بیمهگری میبندید و بخش دیگر را در سرمایهگذاری. هر کدام از آنها راهبرد خاصی برای سال ۱۴۰۰ دارد.
مظلومی: به نظرم مهمترین سیاست و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری، سرمایهگذاری بر اساس فرصتهای موجود یا همان لحظه است. اقتصاد کشور ما به گونهای نیست که سیاستهای سرمایهگذاریمان را تا پنج سال آینده بچینیم.
برای بودجه سال ۱۴۰۰ باید پیشبینیهایی داشته باشید. حال برای بیمهگری و سرمایهگذاری باید چه استراتژیای داشت؟
مظلومی: رویکرد انبساطی و سرمایهگذاری در بخش داراییهای ثابت را توصیه میکنم.
آقای پیکارجو به استراتژیهای طرح بودجه و استراتژی مربوط به بازاریابی اشاره کنید.
پیکارجو: سال ۱۴۰۰ سال خاصی است. سال ۱۳۷۲ تازه کارم را در سازمان برنامه و بودجه آغاز کرده بودم و آقای دژپسند، رئیس دفتر اقتصاد کلان بود و آقای هاشمی به سازمان برنامه مأموریت داد تا راهبرد ایران ۱۴۰۰ را بنویسد. از سال ۷۲ تا ۷۷ این افتخار را داشتم که هفتهای دو روز نزد آقای هاشمی بروم ایشان از من سؤال کرد که چرا ایران 1400 من گفتم چون رند است.
سیاست ایران وابسته به اقتصاد است و اجتماع تابعی از اقتصاد است. توسعه اقتصادی باعث تغییر بینش و اصلاح ایدئولوژی میشود. سال ۱۴۰۰ آبستن حوادث بزرگی است که بر ریسکهای کسب و کار تأثیر خواهد گذاشت. شیوع بیماری کرونا باعث تغییر ادبیات فروش و تغییر مرزهای فروش و تغییر مرزهای تولید شد. تولید خانگی جای تولید صنعتی و شرکتی را میگیرد. کار در منزل با هزینه کمتر و ... باعث جا افتادن بیشائبه عصر دیجیتال شد. سال ۱۴۱۰ را سال انقلاب دیجیتال تعیین کردیم؛ در حالی که سال ۲۰۲۱ را سال کوآنتوم دیجیتال میدانند فراتر از بحثهایی که بیان میکردیم.
یک سری از ریسکها بر کسب و کار و صنعت بیمه اثر دارند؛ واقعه انتخابات، بزرگترین ریسک را متوجه کسب و کارها میکند. جهت تکلیف مذاکرات ایران با 1+5 تا شش ماه آینده مشخص میشود؛ چون آقای روحانی تا قبل از انتخابات سرعت میدهد تا به جایی برساند و رئیس جمهور بعدی هم اگر این مذاکرات موفقیتآمیز باشند، میخواهد بهترین برنامه را داشته باشد؛ چون با برجام گشایش اقتصادی صورت گرفت و دولت نفس راحت کشید؛ بنابراین مطمئن باشید پا جای پای او خواهد گذاشت. پس دو واقعه داریم. یکی واقعه برجام و دیگری انتخابات ریاست جمهوری است.
صنعت بیمه در سال ۱۴۰۰ درگیر یک سری ریسکهای سنتی است که از قدیم تا به امروز داشته است و ریسکهای درونزاست. یک سری واقعههای بیرونی است که ریسکهای درونزا را تغییر میدهد؛ همچنان صنعت بیمه درگیر ریسک نیروی انسانی است.
ریسک دیگر، ریسک سهامداری یا تداخل مدیریت و مالکیت است. دیگری ریسک مالی و نقدینگی است. دیگری ریسک فنی است و دیگری ریسک سرمایهگذاری است.
پیشنهاد شما به شرکتهای بیمه با توجه به رخدادهای ۱۴۰۰ این است که بودجههایشان را انقباضی ببندند یا انبساطی؟
پیکارجو: به این صحبت شما احترام میگذارم؛ ولی آن را غیر کارشناسی میدانم. هر شرکت بیمهای بر اساس اینکه سودش را چقدر از ناحیه سرمایهگذاری و چقدر از ناحیه فنی میگیرد نوع بودجهاش را انتخاب میکند. شرکتی که خسارت معوق زیادی دارد و ریسکهای بدی گرفته است و خسارتهای معوق میآید و میداند بازار سرمایه همچنان در سال آینده در رکود خواهد ماند مسلماً بودجه تهاجمی میگیرد. شرکتی که پرتفوی مطمئن دارد، بودجه امتیازی مینویسد نه انبساطی و نه انقباضی. به این ترتیب هر شرکت بر این اساس فرمولهایش متفاوت است.
بیشتر احتیاطی میبندند یا تهاجمی؟
پیکارجو: اصلاً نمیتوان به این سؤال پاسخ داد این به روحیه مدیرعامل بازمیگردد؛ اما اگر بخواهم سنتی بگویم، شرکتهای کوچک تهاجمی حرکت میکنند.
اگر غیر واقعی پیشبینی کرده باشید مجبور به تعدیل میشوید.
پیکارجو: نه اینطور نیست. در اکثر شرکتهای بیمه سهامداران تعیین تکلیف میکنند و میگویند باید این مقدار به من سود بدهید و اینقدر به من رشد درآمد ارائه دهید و ۳۵ درصد رشد پرتفوی داشته باشید. وقایع چیز دیگری است. پیشبینی با توجه به این قضایا نیست.
ملکی: بنا بر تئوریهای مطرحشده اقتصادی، جهان سوم به ویژه ایران اصطلاحاً جامعهای با برنامهریزی کوتاهمدت است. به واسطه عدم شفافیت اطلاعات و رانتهای اطلاعاتی، بحرانهای پیدرپی و ... که باعث میشوند برای کوتاهمدت تصمیم بگیریم.
پیشفرضهای لایحه بودجه ۱۴۰۰ کشور در مجلس، افزایش ۲۵ درصدی حقوق کارمندان، گسترش در پایههای مالیاتی و درصد مالیاتها و ... . و معمولاً دولتها در آخرین سال ریاستشان برای اینکه وضعیت بازار را مطلوب کنند از سیاستهای انبساطی استفاده میکنند، برای گشایش اقتصادی در تمامی زمینههای اقتصادی به ویژه معیشت مردم.
انتخابات نزدیک است و باید به لحاظ جمیع جهات مردم راضی باشند. یکی از راههایی که همه احتمال آن را میدهند این است که یک گشایش نقدینگی خوبی نزدیک انتخابات خواهد شد؛ به دلیل وصول سپردههای بانکی خارج از کشور یا از طریق بازار سهام رونقی صورت خواهد گرفت. به هر حال یک گشایش یا حالت انبساطی در سه ماه اول خواهیم داشت.
وقتی مجلس مالیاتها را افزایش دهد با توجه به سالهای سختی که مردم داشتند ممکن است ریسک رابین هودی شکل بگیرد. در چنین شرایطی وقتی حکومت باج بیشتری میگیرد به همان میزان افراد معترض میشوند.
ملکی: جزئیات لایحه هنوز تصویب نشده است. کلیات آن تصویب شده است ضمناً افزایش مالیاتها در بخش جدید شناسایی شده مالیاتی و فرارهای مالیاتی است. بر اساس تمام این مدلها میگویم شرکتهای بیمه باید تمام جوانب را بسنجند. من با نظر آقای پیکارجو موافقم که شرکتهای بیمه باید به صورت احتیاطی بودجهشان را ببندند؛ چون بخش خصوصی است؛ میتواند با مجمع عمومی فوقالعاده تغییرات پیشبینینشده را به تصویب برساند؛ اگر دید شش ماهه اول رشد اقتصادی کشور مثبت است، میتواند شش ماهه دوم بودجه را ترمیم کند./ریسک نیوز
ارسال نظر