پِچ پِچ پشت سر بهاره رهنما + عکس
روزنامه آرمان با بهاره رهنما؛ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون گفتگویی انجام داده است.
بهاره رهنما در گفت و گو با روزنامه آرمان گفت:
* من خودم را با آقای دایی مقایسه نمیکنم چون به نظر من آقای دایی، در ایران پهلوان است و یک پهلوان، جایگاه خیلی ویژهای دارد. برای من «علی دایی» یک اسم خیلی بزرگ است مثلا مگر با این شایعاتی که اخیرا مطرح شد، «علی دایی» بین من و شما خراب شد؟ متاسفانه فضای مجازی تبدیل به حمام زنانهای شده که پچپچهای مزخرف در آن خیلی زیاد است کما اینکه در همین فضا مطرح شده بود که همسر من، پسر آقای «حسن عباسی»؛ از تئوریسینهای سپاه هستند که به سادگی سرچ کردن میتوانستند متوجه شوند «حسن عباسی» تنها 8 سال بزرگتر از همسر من هستند و به لحاظ بیولوژیک، هیچ پسری در سن 8 سالگی نمیتواند پدر شود.
* در مورد سلبریتیها، من دیدم یکسری لاطائلات راجع پهلوان «علی دایی» گفته شده که آن حرفها را هیچ انسان باشعور و صاحبعقلی باور نکرد. شاید این جمله برای پاسخ سوال شما درست باشد که برای من، جامعه باشعور و منصف ایرانی کافی هستند حتی اگر متاسفانه این روزها تعدادشان کمتر باشد.
* انتقادات بسیاری به دولت آقای روحانی وارد است حتی از طرف هنرمندان. خود من یکی از کسانی بودم که چون خیلی از ایشان حمایت کردم، در بسیاری از بحثها مخصوصا در بحث مربوط به زنان، خیلی فکر میکردم چرا کارها پیش نمیرود و اتفاقی نمیافتد و برایم خیلی چیزها جای سوال داشت ولی زمانی که به این کمپین تحریم افطاری دعوت شدم اصلا برایم مهم نبود که حالا عدهای میخواهند به من ناسزا بگویند.
* آدم وقتی دور است، خیلی چیزها را نمیداند. من الان که دارم کار اجرایی میکنم، میبینم دست ما از آتش دور است و فکر میکنیم اینها چرا هیچ کاری نمیکنند درحالیکه اینقدر این هیچ کاری به هزار تا مساله دیگر وابسته است که آدم فکر میکند ما هم اگر در همان جایگاه بودیم، کاری از دستمان برنمیآمد ولی مثلا در همین بحث محیط زیست، خود من همیشه میگفتم کاش خانم ابتکار، کمی چکشیتر و اساسیتر با مسائل و قوانینی که هست، برخورد کند.
* در پاسخ به (غلطهای املایی که در پستهای مجازی خود به کار بردید. اتفاقی که کمی بیشتر از انتظار، سروصدا کرد.): اولی «حقوق غذایی» که شوخی بود. دومی «اجالتا» که اصلا درست بود و آن را در کتابت فارسی-عربی داریم که من حتی رفتم از دهخدا درآوردم. ببینید، اینها موج است و من به نتیجه فکر میکنم. موجی که مقداری هدفمند عمل میکند به دلیل همان قضییهای که جامعه ایرانی فکر میکند من میخواهم مردان ایرانی را بکوبم. بخشی از آن بهخاطر موضعگیری من برای خشونت علیه زنان است که یک آدمهایی را نارحت میکند به همین دلیل میآیند از من یک ایرادی بگیرند.
* من سالیان سال در زندگی سابقم و بعد، آن سه، چهار سالی که جدا شدم، اصولا بحث حاشیهسازی نداشتم. اینکه در زندگی کسی وارد شده باشم، مالی از کسی برده باشم، کاری را ترک کرده باشم، تعهدی را انجام نداده باشم، شما حتی اگر بگردید، یک عکس از من با شکل و شمائل غیرعادی در کل اینترنت وجود ندارد.
* حواشی از بیرون به من الصاق میشود و باز هم من فکر میکنم نتیجه مهم است چون من اهدافی دارم که یکی از آنها، نشر حال خوب و امید بین زنان ایرانی است که دارم کاملا هدفمند این کار را انجام میدهم.
* من خودم ایجاد حاشیه یا چالش نمیکنم اما وقتی هم که حاشیه یا چالشی پیش میآید، اصولا آدم عقبنشینی و ترس نیستم. میآیم جواب میدهم چون برای روشن شدن اذهان طرفداران تینایجر، چیزهایی باید گفته شود.
* من آدم ساختن حاشیه و چالش نیستم ولی وقتی میسازند چون ساکت نمیشوم، قضییه بالا میگیرد که این، کمی به رگ و ریشه اراکی من برمیگردد که در این مواقع، روحیه جنگجویی داریم.
* هر از گاهی دوستان میگویند نمیتوانید در تلویزیون کار کنید و بعدا خودشان میآیند و میگویند بیا کار کن. من کلا نمیدانم داستان تلویزیون چیست! تئاتر «زنان شکسپیر» من که یک کار کاملا کمدی زنانه بود، مشکل پیدا کرد. البته این اندازهای که من تاوان دادم، بسیار کمتر از خیلی از دوستان و همفکرانم است ولی من به اندازه خودم اذیت شدم و هنوز هم دارم میشوم.
* من خودم به عنوان یک انسان منصف، میدانم جامعهای که آقای روحانی به هر لحاظ، علیالخصوص اقتصادی تحویل گرفت، به اندازهای داغان بود که نمیشد کار چندان خارقالعادهای در آن انجام داد. نمیخواهم از ایشان دفاع کنم؛ من هم در بخشی مخصوصا بخش مربوط به امور زنان، انتقادهایی جدی دارم ولی اگر زمان به عقب برمیگشت باز هم در آن شرایط به آقای روحانی رای میدادم.
* یک آقایی از همکاران است که آدم پا به سن گذاشته و بازیگر بسیار مطرحی است که کلی جایزه برده و خانمش هم از همکاران خیلی خوب ماست اما کلا با من مشکل دارد و هیچوقت هم نمیدانم چرا اما مرتب میشنوم که این مشکل هست. هیچوقت هم پیش نیامده که از ایشان بپرسم داستان چیست. برایم عجیب است.
ارسال نظر