تغییر نظام ایران؛ از توهم تا واقعیت
سیاست "تغییر رژیم ایران" موضوع تازهای نیست که ایرانیان از شنیدن آن از سوی آمریکاییها متعجب شوند و انگشت به دهان بگیرند؛ سیاستی که نه آشکارا بلکه پنهان در 40 سال گذشته از سوی تمامی دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا و همپیمانانش در منطقه دنبال شده است، اما آنچه این موضوع را در سال 1396 بر سر زبانها انداخت، بیان این سیاست به طور علنی و آشکار از زبان دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا، وزیر خارجه وقت او و نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل و اخیرا این مساله از سوی جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز بیان شده است.
دولت ترامپ علاوه بر طرح و بیان این مساله در سخنرانیهای مختلف در اقدامی غیرمنتظره برای جامعه جهانی در پی اعترضات و اغتشاشاتی در برخی از شهرهای ایران در دی ماه 1396 ناشی از وضع بد اقتصادی و برخی گرانیها خواستار تشکیل جلسه فوری شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با برخورد دولت ایران با معترضان شد.
این جلسه که انجام آن غیرقابل اجتناب بود، در میان مخالفت و بهت اعضای شورای امنیت برگزار شد اما نتیجهای محسوس برای ایالات متحده در بر نداشت هر چند آمریکا با این اقدام خود بهانهای یافت تا یک بار دیگر موضوع ایران را بعد از سالها و به ویژه بعد از برجام در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کند.
این جلسه در حالی برگزار شد که ورود یک عضو سازمان ملل به مسایل داخلی یک عضو دیگر بر خلاف قوانین و مقررات بینالمللی غیرقانونی، خطرناک و بدعتی تازه بود.
به گزارش ایسنا، حافظه تاریخی و بررسی اسناد مربوط به سیاست خارجی دولتهای مختلف آمریکا از بعد انقلاب اسلامی به ما میگوید که سیاست "تغییر نظام سیاسی ایران" هیچ گاه از سوی دولتمردان آمریکایی به طور علنی و رسمی در مواضع، سخنرانیها و بیانیههای رسمی در دستور کار این کشور نبوده در عین حال که همواره از سیاستها و برنامههای پنهان اما جدی بوده است و برای پیشبرد آن بودجههای کلان تحت عناوین مختلف از جمله حمایت از آزادی و حقوق بشر در ایران در کنگره تصویب و تخصیص داده شده و این منابع هر ساله تمدید و تامین شده است.
اما کارشناسان، تحلیلگران و برخی مقامات کشورمان در این رابطه ضمن تاکید بر اینکه در گفتمان غیر رسمی آمریکا همیشه سیاست و برنامه تغییر رژیم ایران دنبال شده است، بر این نظرند که این سیاست عملی نیست و طرح این مساله صرفا تاکتیکی در راستای افزایش فشارهای سیاسی و داخلی به ایران بعد از فشارهای اقتصادی است که ناشی از تحریمهای یکجانبه و چند جانبه در سالهای گذشته به ایران است.
برخی دیگر از تحلیلگران نیز بر این اعتقادند که آمریکاییها این رویا و فکر را در سر دارند که بعد از محدودسازی برنامه هستهای و موشکی ایران نوبت تغییر فضای سیاسی ایران است.
با این حال کارشناسان و دانشگاهیان نسبت به پیگیری این سیاست به طور علنی از سوی دونالد ترامپ در رابطه با ایران به مقامات و تصمیمگیران کشورمان هشدار داده و تاکید دارند به صحنه آمدن سیاستی که سالها پنهان و غیرعلنی دنبال میشد زنگ خطری برای کشور است.
محمدجواد ظریف در حاشیه سفرش به نیویورک در گفتوگو با شبکه خبری سی بی اس برای اولین بار به طور صریح در رابطه با ایده "تغییر رژیم ایران" که از سوی ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی بیان شده است سخن گفته است.
وزیر امور خارجه کشورمان با بیان اینکه "من فکر نمیکنم آمریکا هیچگاه ایده تغییر نظام در ایران را کنار گذاشته باشد" گفته است: آنها اکنون در بیان این موضع صریحتر هستند، اما مساله این است که آنها از دیکتاتورهایی در منطقهمان که به آنها وابسته بودند، بهره بردهاند. رئیسجمهور ترامپ گفته است که ما (ایران) بدون حمایت آمریکا دو هفته بیشتر نمیتوانیم به حیات خود ادامه دهیم؛ این نظامی است که آنها به آن عادت داشتند و به همین دلیل است که خیلی راحت در مورد تغییر نظام صحبت میکنند. آنها نتوانستهاند در طول چهل سال گذشته حتی در دورهای که انقلاب ایران بسیار جوان بود، روی تصمیم مردم ایران تاثیر بگذارد. منظور من جنگی است که برای هشت سال جامعه جهانی به ایران تحمیل و از صدام حمایت کرد.
ظریف ادامه میدهد: مردم نباید تاریخ را فراموش کنند. صدام که به بزرگترین هیولا در جهان تبدیل شد، از منظر غرب زمانی که از تسلیحات شیمیایی علیه ایران استفاده کرد، به مدت هشت سال یک شریک برای غرب به شمار میآمد. بنا بر این آنها به شدت تلاش کردند تا این دولت را سرنگون کنند. منظور من این است که آنها هرگونه تحریمی را علیه ایران به مدت چهل سال اعمال کردند. از این رو این یک توهم است. بسیار تاسف برانگیز خواهد بود که کسی در کاخ سفید چنین توهمی را ممکن بداند. از نظر من چنین چیزی برای آمریکا خطرناک و اتلاف وقت و منابع خواهد بود، اما از آنجایی که ما به مردم خود وابستهایم و آنها منبع اصلی ثبات و قدرت ما هستند، نباید درباره این مساله نگران باشیم. همانطور که گفتم آنها ایران را با متحدان خود اشتباه گرفتهاند؛ با متحدان قبلیشان در ایران و شرکایشان در منطقه.
محمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی نیز پیش از این در گفتوگو با ایسنا در این رابطه با اشاره به طیفی از تفاوتها و اختلافات عمیق بین آمریکا و سیستم جمهوری اسلامی که بعضا به ماهیت و فلسفه وجودی آنان مربوط میشود (raison d' etre) گفت: در هیچ فراکسیونی از حاکمیت آمریکا، سیستم جمهوری اسلامی طرفدار و حامی ندارد. در طیف حاکمیت آمریکا تعریف از سیستم جمهوری اسلامی واحد است، اما رهیافتها با یکدیگر متفاوت است که از دولت به دولت، این تفاوتهای سیاستگذاری قابل مشاهده است.
وی گفت که "در گذشته خارج از دستگاه رسمی دولتی آمریکا، موضوع "تغییر رژیم" مطرح بوده ولی در دولت ترامپ به صورت ضمنی و بعضا علنی مطرح شده است."
این استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره دلایل طرح این موضوع از سوی از سوی ترامپ اظهار کرد: اول، طیف حامی تغییر رژیم در آمریکا هماکنون در دولت ترامپ در صحنه سیاستگذاری حضور دارند و از حامیان جدی در میان گروههای لابی داخل آمریکا برخوردارند. اگر ترامپ برای بار دوم انتخاب شود توان سیاستگذاری این گروه به طبع بیشتر خواهد شد. دوم، در کنگره آمریکا، طرح تغییر رژیم حامیان جدی دارد و نسبت به دوره اوباما، هماکنون فعالتر هستند. سوم، سیستم جمهوری اسلامی نباید توان بازسازی اقتصادی خود را پیدا کند و مجموعه اروپا و آسیا باید بدانند که سیاست اصلی آمریکا، عدم همکاری و توقف سرمایهگذاری خارجی (در ایران) است که این سیاست با نظام گسترده تحریم اجرایی میشود و چهارم اینکه حضور و نفوذ سیستم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه به طور طبیعی در بازی با حاصل جمع صفر در ژئوپلتیک این منطقه مخالفان جدی دارد که نماد آن در اسرائیل و عربستان سعودی قابل جمع است.
سریعالقلم سیاست حداکثری آمریکا را تغییر رژیم یا Regime Change دانست و افزود: ولی به هیچ وجه این کار راحت نیست. از طرفی سیاست حداقلی هم مجموعهای از تحریمها، فشارها، ایجاد فقر، جلوگیری از سرمایهگذاری خارجی در یک روند فرسایشی و بدون عجله است.
وی گفت: آمریکا با طیفی از کشورها در دنیا تعامل دارد و بلکه روابط استراتژیک. معتقد نیستم با بنیان نظام و هویت سیاسی و قانون اساسی ایران مشکل دارند. خیلی به این مسائل اهمیت نمیدهند. اصل، سیاستها و رویکردهای جمهوری اسلامی است که البته میتوان نتیجه گرفت که ریشه در بنیانهای نظام سیاسی و انقلاب دارند. این سیاست (تغییر رژیم ایران) آمریکا همینطور ادامه دارد و تابع ترامپ یا روسای جمهور دیگر نیست بلکه اجماع استراتژیک آنهاست و تنها شدت و ضعف دارد.
همچنین سید رسول موسوی مدیرکل پیشین دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی و سفیر پیشین کشورمان در فنلاند نیز در گفتوگو با ایسنا رفتار ترامپ در برخورد با مسایل داخلی ایران را بر اساس الگوی "قمارباز" ارزیابی کرد و گفت: برخی افراد توانایی بالایی در این بازی دارند و رو بازی میکنند که ترامپ از این جمله است. اما آنچه ترامپ به بحث "تغییر رژیم ایران" افزوده است، فقط حرکت سیاسی اوست و اتفاق جدیدی نیست. آمریکا از کودتای نوژه تا جنگ تحمیلی و اتفاقات سال 88 در مسایل داخلی ایران دخالت داشته است. از نظر من اتفاق ویژه این است که یک رفتار سیاسی جدید ایجاد شده و میخواهند آورده جدیدی از دنبال کردن آن برای صحنه خود به دست بیاورند.
موسوی علنی شدن این سیاست و انتقال آن از اعلانی به اعمالی را به نفع ایران دانست و گفت: این اقدام آمریکا موجب انسجام مردم میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که چه اتفاقی در ایران یا آمریکا روی داده که به این تصمیم در دولت آمریکا منجر شده است؟ گفت: نوع رفتار ترامپ مبتنی بر همان کارهای قبلی که انجام میشده است اما به گونهای آن را اجرا میکند که یک آورده سیاسی برای دولتش به دست آورد و بیشتر به دنبال ایجاد تهدید روانی علیه طرف مقابل است؛ این تهدید روانی با توجه به فضاهایی که در حال شکلگیری است، مهم است.
این کارشناس مسایل منطقه و بینالملل با اشاره به شرایط ایران در منطقه و تاثیر آن بر تصمیمات دولت آمریکا تصریح کرد: سیاست آمریکا در ارتباط با ایران عقب زدن یا PUSH BACK است. یعنی عقب راندن به پنج سال پیش در منطقه به ویژه در سوریه، اما برای این برگرداندن باید برنامهای داشته باشند. یا باید مستقیم با ایران در منطقه وارد جنگ شوند که علائم نشان میدهد آنها توان و خیال جنگ مستقیم با ایران را ندارند و بدشان نمیآید کسانی در منطقه با ایران بجنگند، در حالی که آن کشورها در منطقه هم مایلند آمریکا از طرف آنها بجنگد. راه دوم این است که مثل چهل سال گذشته از طریق عملیات پنهان و تصویب بودجههایی برای آن، کارهایی را دنبال کنند. اما امروز میدانند که این اقدامات هم نتیجهای نمیدهد، از این رو وقتی در منطقه نمیتوانند بجنگند و تصویب بودجهها هم برای تحت تاثیر قرار دادن فضای داخلی ایران جواب نداده، باید دنبال عامل سوم بروند و آن چیزی است که در مواضع ترامپ درباره "تغییر رژیم ایران" میشنویم.
موسوی در پاسخ به این پرسش که دقیقا منظور شما از سیاست "عقب زدن" ایران به چه مقولاتی باز میگردد، عقب زدن ایران از هستهای، منطقه یا موشکی؟ خاطرنشان کرد: موضوع، عقب زدن ایران در منطقه است. در زمان اوباما یک بحث هستهای مطرح بود و بحث عقب زدن ایران در منطقه را نداشتیم. الان بحث هستهای حل شده اما تحلیل آمریکا این است که ایران در منطقه خیلی جلو رفته است. آنها نمیخواهند بپذیرند ایران قدرت مشروع در منطقه است، اما واقعیت این است که ایران در منطقه وجود دارد و میخواهد این مساله به مشروعیت بگیرد، در حالی که آنها نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند، از این رو برای تغییر واقعیت ایران در منطقه تلاش دارند تا به داخل ایران نفوذ کنند.
وی گفت: شاید تغییر رژیم اتفاق نیفتد اما خطری که ما را تهدید میکند این است که در روند این تغییرات و تحولات با چیزی به نام جمهوری اسلامی مواجه شویم که دیگر مولود انقلاب اسلامی نیست.
بنا بر گزارش ایسنا، ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران در نشستی در دانشگاه علامه طباطبایی درباره سیاست "تغییر رژیم" دولت ترامپ که به طور علنی و رسمی از آن سخن گفته است، اظهار کرد: هیچگاه آمریکاییها دنبال براندازی ایران نبودند، بلکه دنبال کاهش قدرت ایران بودند از این رو باید گفت که آمریکا هیچگاه در فضای تغییر رژیم یا ایجاد شورش در ایران نبوده است. آمریکاییها تا کنون سیاستشان درباره ایران مبتنی بر "مهار" و "تحریم" برای ایجاد موازنه بوده است. الان نگاه آمریکاییها این است که ایران قدرت موشکیاش موقعیتش را در منطقه ویژه کرده است و حضورش در سوریه، عراق، یمن و لبنان موازنه قدرت را بهم میزند و چون خود را مرکزیت ساختار نظام بینالملل میداند اجازه نمیدهد هر بازیگری موازنه قدرت را به هم بزند، چرا که فضای آشوب حاکم میشود.
وی تاکید کرد: آمریکا نگاهش نسبت به ایران از هم پاشیده شدنش نیست و به ایران به لحاظ نیروی اجتماعی، ژئوپلتیک، فرهنگی و سیاسی توجه دارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مشابه بحثهای ترامپ درباره تغییر رژیم ایران را قبلا از زبان دونالد رامسفلد وزیر دفاع جرج بوش پسر از 2000 تا 2006 یا کاسپار واینبرگر وزیر دفاع دوران ریگان شنیدهایم که میگفت باید ریشه ایرانیها را بسوزانیم، اما او بعد از مدتی برکنار شد. در دولت ترامپ کسانی با این ادبیات تند هستند، اما فضای فعلی از سوی جیمز متیس، پمپئو و پیش از این مک مستر میگذرد و وضعیت تعادلی ایجاد میکنند.
وی تاکید کرد: الگوی رفتاری "تغییر رژیم" مشکلات بیشتری را برای آمریکا و ترامپ ایجاد میکند. در عین حال که معتقدم در رابطه با این بحث آمریکا رادیکال تر شده است.
همچنین حسین دهشیار استاد دانشگاه علامه طباطبایی در حاشیه نشستی در دانشگاه علامه در پاسخ به این پرسش که چرا آمریکا سیاست "تغییر رژیم" ایران را علنی بر روی میز قرار داده است؟ گفت: هدف آمریکا در ایران از ابتدای انقلاب اسلامی "تغییر رژیم" نبود در عین حال که جنگ هم نبود، چرا که یک حکومت انقلابی با حمله نظامی از پای در نمیآید، بلکه آنها در مقابل حملات نظامی تلاش بیشتر و استقامت بیشتری را به کار میگیرند. با این حال آمریکا در این سالها از هیچ اقدامی فروگذار نبوده است تا ظرفیتهای نظام حاکم در ایران را تضعیف کند. آنها به این مساله این گونه فکر میکنند که وقتی ظرفیتهای این نظام تضعیف شود، اهداف انقلابی برآورده نمیشود و جایگاه آن حکومت در جامعه تضعیف میشود و گروههای حامی انقلاب منزوی میشوند و نظام به ضرورت قابلیت اداره جامعه را از دست میدهد و ارزشهای آن نظام دیگر ارزشهای غیرمطلوب میشود.
وی افزود: ممکن است آن نظام همچنان نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، اما آن ارزشها و محتوا دیگر وجود ندارد و این چیزی است که آمریکا در ایران میخواهد و متاسفانه کسانی که در داخل منافعشان ایجاب میکند در ایران مسیر گام برمیدارند. مهمترین گام در این مسیر هم مقوله هستهای بود؛ وقتی شما پای میز مذاکره با استکبار مینشینید باید توجیه کنید که چرا این کار را کردید، و اگر از سر ترس، استیصال یا اجبار با آمریکا در بحث هستهای مذاکره نکردیم، نتایج مذاکرات باید به تصویب پارلمان ایران و کنگره آمریکا میرسید تا مشروعیت مییافت. بنا بر این اگر این اتفاق نیفتاد به همین دلیل بود که مذاکرات از سر قدرت و توازن نبود.
دهشیار تاکید کرد: هدف آمریکا "تغییر رژیم" ایران نیست اما الان که ترامپ این سیاست را اعلان کرده یعنی دیگر به این کار و تصمیم پایبند است.
ارسال نظر