تجدیدچاپ به خاطر هیاهو در فضای مجازی
کاوه میرعباسی با بیان اینکه فضای مجازی ادبیات ما را مغشوش کرده است میگوید تجدیدچاپ برخی آثار کمارزش به برکت هیاهو در فضای مجازی است.
این مترجم و داستاننویس در گفتوگو با ایسنا در ارزیابی خود از ادبیات در سال جاری اظهار کرد: امسال کتابهای خیلی زیادی منتشر شده، من بخش اندکی از آنها را خواندهام و نمیتوانم ارزیابی جامع و کاملی از ادبیات داشته باشم. نکتهای که برایم جالب بود و گام جدیدی در ادبیات ما محسوب میشود، انتشار مجموعه رمان ژانر بود. قبلا در این زمینه تلاشی نشده بود و ژانرها در ادبیات ما مغفول مانده و نویسندهای سراغ آنها نرفته یا کمتر رفته بود. به نظر میرسد انتشار این مجموعه در ادبیات ما راهگشا باشد.
او افزود: ما تنوع ژانری نداریم و در این زمینه با کمبود مواجه هستیم و جای خالی آن در ادبیاتمان احساس میشود. انتشار چنین مجموعهای میتواند تا حدودی این موضوع را جبران کند.
میرعباسی سپس اظهار کرد: یکی از ویژگیهای ادبیات داستانی ما این است که تعداد آثار جدید، چه ترجمه و چه تألیف، خیلی زیاد است، خود من زمانی میتوانستم پیگیر کتابها باشم و تمامی آثار جدید را مطالعه کنم اما تعداد آثار به قدری زیاد شده است که با شنیدن نامشان متوجه چاپ آنها میشوم.
او با بیان اینکه در کنار افزایش عنوانها با کاهش تیراژ مواجهایم، بیان کرد: زمانی تیراژ ۵۰۰ تایی باعث حیرت میشد اما حالا تیراژ رایجی شده است و چاپ اول بسیاری از کتابها با ۵۰۰ نسخه منتشر میشود که با توجه به جمعیت و تعداد کتابفروشیها در کشور، هر کتابفروشی نمیتواند حتی یک نسخه از کتاب را داشته باشد. زمانی که با افراد نوقلم مواجه میشویم توزیعکنندهها کمتر این کتابها را پخش میکنند و کمتر دیده میشوند.
این مترجم با بیان اینکه یکی از ویژگیهای منفی ادبیات ما فضای مجازی است، گفت: فضای مجازی میتواند در معرفی کارهای جدید مفید باشد اما از طرف دیگر میتواند عکس این موضوع هم عمل کند که من بیشتر شاهد عکس این موضوع بودهام. برخی از آثار کمارزش به برکت هیاهو در فضای مجازی طی سال ۵۰ بار تجدیدچاپ شد.
او همچنین خاطرنشان کرد: زمانی کسانی نقد مینوشتند؛ هر چند جامعه از آنها استقبال نمیکرد و اقبال منتقدان به یک اثر الزاما باعث موفقیت اقتصادی اثر نمیشد اما تا حدودی تأثیر داشت. کسانی که نقد مینوشتند حداقل صلاحیت ادبی لازم برای نوشتن نقد را داشتند. اما در فضای مجازی کسانی هستند که برای خود مرجعیت پیدا کردهاند اما از هیچ صلاحیتی برخوردار نیستند. مطالبشان هم اغلب سست است. البته ممکن است این ویژگی مختص امسال نباشد و من امسال با آن برخورد کردهام.
او سپس درباره جایزههای ادبی با بیان اینکه پیگیر جایزههای ادبی نبوده است گفت: زمانی حضور جوایز ادبی محسوستر بود. خودم در چندین دوره در برخی جوایز جزو داوران بودم، اما در ایام اخیر تنور جوایز ادبی سرد شده و شاید طوری شده است که گرمایش به من نمیخورد.
این نویسنده و مترجم درباره بهترین و بدترین خبرهای حوزه ادبیات که در سال ۱۳۹۶ شنیده است، گفت: بدترین خبر که خود من هم به نوعی با آن ارتباط داشتم درگذشت مدیا کاشیگر بود. ما بیش از ۵۰ سال با هم دوست بودیم. خبر اندوهبار دیگر، درگذشت نازنین دیهیمی بود. من با خشایار دیهیمی بیش از ۲۰ سال دوست بودهام و از نزدیک نازنین را میشناختم؛ او دختر بسیار فهیمی بود. اینها برایم بدترین رویدادهای سال ۹۶ بودند. بهترین خبر هم برنده شدن کازوئو ایشیگورو در جایزه نوبل ادبیات بود. بعد از یکی دو سال که جوایز نوبل برایم مایه دلچرکینی بود، این دفعه اسباب خوشی بود.
کاوه میرعباسی کتاب «مردی به نام اُوه» نوشته فردریک بکمن را برای خواندن پیشنهاد کرد و گفت: این رمان بسیار جذاب است و مفهوم انسانی غنی دارد. داستانی است که میتواند افراد را درگیر کند.
ارسال نظر