به گزارش اکونا پرس،

این فیلم به طور خلاصه داستان دو سارقی است که یک جعبه سر راهشان قرار می گیرد و پس از آن خود را در موقعیت های گوناگونی می بینند که هرکدام از آنها قرار است جالب باشد ومخاطب را بخنداند.

در ابتدا باید به ترکیب بازیگران اصلی نگاهی بیاندازیم،محسن کیایی و پژمان جمشیدی دو بازیگری که در سال های اخیر نشان داده اند بازیگران موفق ژانر کمدی هستند و مخاطب به خاطر نام آنها هم که شده به دیدن فیلم می رود.

کیایی در بارکد بسیار بانمک،طنازو در قالب اصلی شخصیت داستان است،درحالی که در«لونه زنبور»بعد از 10 دقیقه بازی اش تکراری می شود و همان شخصیت بارکد را برایمان تداعی می کند اما با این تفاوت که طنز قصه لوس و شوخی ها دم دستی است.

جمشیدی هم که همان شخصیت ثابت سریال پژمان،فیلم های خوب،بد،جلف و تگزاس است،پژمان جمشیدی حتی سعی به متفاوت بودن خود در کمدی ها نمی کند و با بازی های بسیار سطحی ،خود را به یک بازیگر طنز بسیار بسیار معمولی تبدیل  می کند.

فیلمنامه و قصه اصلی هیچ پیام خاصی برای تماشاگر ندارد،به نوعی کلیشه ای است  که هدف آن تنها و تنها خنداندن مردم حاضر در سینماهااست.حتی نویسنده فیلمنامه تلاش نکرده شوخی های بکر و تازه ای در خلال داستان بگنجاند تا مخاطب در سینما کلافه نشود،این اثر بیشترشبیه فیلم های شبکه نمایش خانگی است و نه بیشتر!

انتظارخیلی زیادی از « لونه زنبور »نباید داشت.زیرا تمام تلاش سازندگان فیلم ساختن یک کمدی پرفروش بوده که در آن هرچیزی که می توانسته لبخند را به لبان تماشاگر بنشاند.  

از فیلم های موفق قبل تر از این اثر باید به«شیش و بش»و«بارکد»اشاره کرد که حداقل با شوخی های درست،مخاطبان را بی رمق از سالن سینما بیرون نمی فرستد.

انتخاب چنین فیلمی آن هم در بهترین زمان اکران فیلم های سینمایی کمی عجیب و دور از انتظار به نظر می رسد،اما حتما دلیل موجهی برای این انتخاب و سوزاندن فرصت فروش فیلم های دیگر وجود خواهد داشت.

 

نویسنده: صدف مصطفوی